بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله با هدف بررسی »جهان از دیدگاه ابنعربی و مولانا«، انجام گرفته است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای میباشد. یافتهها نشان میدهد که عارف به دنبال شناخت و معرفت است؛ شناخت خود، خدا و جهان هستی. وقتی کسی به این شناخت و معرفت رسید، جهان برای او زندانی بیش نیست؛ زندانی که به صورت موقت در آن محبوس است. یکی از موضوعاتی است که از دیرباز از زبان عرفا در قالب شعر و نثر مورد اشاره و توصیف بوده، جهان است. این توصیف جهان هرچند صرفا مختص عرفا و ارباب معرفت نبوده ولی این تعاریف در متون عرفانی انعکاس بیشتری داشته است. دو مورد از تعاریف جهان- خواب و سایه بودن- در آثار عرفا مکرر اشاره شده است. نتایج نشان میدهد که ابنعربی و جلالالدین مولانا هر چند شیوه سلوک آنها متفاوت از هم بود ولی به تاثیر از قرآن کریم، احادیث، روایتها، نیز سلوک و معرفت به جهان هستی، جهان را خوابی میبینند که اجل، صبح بیداری ساکنان آن است. این دو عارف بزرگ، جهان و کثرتهای آن را سایهای از حقیقت میدانند؛ سایهای که اغلب ساکنان عالم هستی از سر غلفت و عدم معرفت، طالب آن هستند.
کلیدواژهها: ابن عربی، مولوی، جهان، خواب، سایه، مجاز.
مقدمه
از نگاه عارفان، به تاثیر از قرآن کریم، احادیث و روایتهای دینی، جهان گذرگاهی ناپایدار است که انسان رانده شده از بهشت تا زمانی معین -اجل مسمی- در آن ساکن است. یکی از دغدغههای اربابان معرفت و اهل دل به سلامت طی کردن این اقامت گاه موقتی است؛ جهانی که مزرعه آخرت است و ترک راهبانه آن از منظر دین نه تنها پسندیدهلاتَنسَنیستنَصِیبَکَ... مِنَ الدنیا...بهره-ات را از جهان هم فراموش نکن - قصص - 77/ بلکه امری نکوهشمَنشدهلا استمُعاشَ: لَه لا مُعَادَ لَه" کسی که جهان ندارد، آخرتی هم ندارد.
با توجه به تاثیر پذیری عارفان از قرآن کریم و روایتهای دینی، ابتدا به بازخوانی جهان در کتاب آسمانی و احادیث پرداخته، بعد جایگاه آن در آثار این دو عارف مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این میان، شاهد مثالهایی از شعرا و نویسندگان دیگر ذکر خواهد شد. لازم به ذکر است که بحث جهان، هم در شرح و توضیحاتی که بر آثار عرفا نوشته شده مورد اشاره قرار گرفته و هم مقاله های مستقل در این مورد تالیف شده ولی بررسی دو مورد از توصیفهای جهان- خواب و سایه- در اندیشه و آراء ابنعربی و مولانا به صورت مستقل دیده نشده است. جهان یکی از مهمترین مباحثی است که در آثار عرفا مورد اشاره قرارگرفته و به صورتهای مختلف آن را توصیف کردهاند. در این مقاله سعی بر این است که دو مورد از توصیفهای جهان از نگاه ابنعربی و جلال الدین مولانا، مورد بررسی قرار گیرد.
.1جهان در قرآن و احادیث:
جهان کلمهایست عربی، مونث ادنی و به معنی نزدیکتر - صفیپور شیرازی،ذیل واژه جهان - و در بعضی فرهنگها این واژه مشتق از دنائت به معنی ناکسی و زبونی آمده است - پاشا محمد، ذیل واژه جهان - . به نظر میرسد ازکاربردهای لغوی این کلمه در قرآن کریم، معنای نزدیکتر مدنظر بوده استبعضاً. در این کتاب آسمانی معادل کلمه جهان، کلماتی قرار گرفته که به معنی "زود یاب" است؛ در مقابل آخرت که به تاخیر افتاده و مَندرپیکَانَآمده استیُرِیدُ:> العاجِلَهَ عَجﱠلناوَمَنلَه.....أَرادَ الأخِرَه وَ سَعی...-18} /19اسراء{ و نیز در آیات دیگر جهان را آغازی در مقابل آخرت که سرانجام انسان است قراروَ هُوَداده>هَااللهُإلﱠالَاهُوَإلَ لَهُ الحَمدُ الأَخِرَه وَ لَهُ الحُکمُ وَ إِلَیهِ تُرجَعُونَ}قصص{70/ از معانی لغوی این کلمه که بگذریم، جهان محل هبوط انسان بعد از سرکشی در مقابل خداوند بود. این قرارگاه موقت که طبق توصیف قرآن متاعی اندکمَتَاعُفَمَا» الحَیَافِیالأَخِرَتِهِالدنیا إلﱢا قَلِیلُ/38}«توبه{ متاعی که غفلت گاه و محل آزمایش و آزمون انسان استوماَ...» الحَیَاإلّاه الدنیامَتَاعلَتُبلَوُنﱠالغُرُور.فِی - - 185أموَالِکُم وَ أنفُسِکُم.... - 186 - «آل} عِمران{ با این همه هشدار و توصیفِ اندک و فریبنده بودن جهان ، چنانکه ذکر شده انسان به بهرهمندی صحیح از آن سفارش شده است - قصص. - 77/ در احادیث و روایات نیز ضمن توصیف ویژگیهای منفی جهان و بر حذر داشتن از تعلق خاطر به آن - دشتی ، - 456- 450: 1388 آن را مزرعه آخرت انسان دانستهالجهاناند:» مَزرَعه الآخِرَت« - همان:. - 453
.2-1جهان از نگاه ابن عربی و مولوی:
عارف، به دنبال معرفت و شناخت است؛ شناخت خود، خدا و جهان هستی. جهان در آثار و اندیشه عرفا و ارباب اهل معرفت به صورتهای گوناگون توصیف شده است. از جمله بیوفایی، ناپایداری، عروس هزار داماد و.... . البته قابل ذکر است که توصیفهای مذکور مختص عرفا نیست، بلکه از آغاز تاکنون در متون نظم و نثر غیر عرفانی نیز این تعاریف مورد اشاره بوده است. قبل از ورود به بحث اصلی، شاهد مثالهایی ذکر میشود. فردوسی - - 319-397 در حماسه بیبدیل خود، جهان را این گونه خطاب قرار میدهد:
جهانا سراسر فسونی و باد به تو نیست مرد خردمند شاد
به کردارهای تو چون بنگرم فسوس است و بازی نماید برم - فردسی، - 134 : 1376
از تشبیهات دیگر که در مورد جهان بسیار به کار رفته " عروس هزار داماد "است »عیسی - ع - جهان را دید در مکاشفات خویش به صورت پیرزنی.گفت چند شوهر داشتی؟ گفت در عدد نیاید از بسیاری« - غزالی، . - 76 :1361 سعدی نیز ضمن بر حذر داشتن انسانها از جهان، آن را به دلبری تشبیه کرده که هر روز شوهری دارد:
منه بر جهان دل که بیگانه ایست چو مطرب که هر روز در خانه ایست
نه لایق بود عیش با دلبری که هر بامدادش بود شوهری - سعدی، - 238 :1362
حافظ نیز در چند غزل ضمن تشبیه جهان به عروس، آن را قابل اعتماد نمیداند:
مجو درستی عهد از جهان سست بنیاد که این عجوزه عروس هزار داماد است - حافظ، - 114 :1387
خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکن هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد - همان: - 152
جمیلهایست عروس جهان ولی هشدار که این مخدّره در عقد کس نمیآید - همان: - 217
نمونههایی که ذکر شد و توصیفهایی دیگری از جهان که مورد اشاره قرار نگرفت، از موضوعات رایج در متون نظم و نثر فارسی است که جهت پرهیز از طولانی شدن کلام، از ذکر شاهد مثالهای دیگر پرهیز میشود. در ادامه به باز خوانی و بررسی دو مورد از توصیفهای جهان از نگاه ابن عربی و جلال الدین مولانا پرداخته میشود:
.1,2,1خواب بودن جهان:
تشبیه جهان به خواب یا جاندارانگاری جهان؛ یعنی دارای هویت جاندار بودن جهان که خواب هم از ویژگی اصلی آن است از دیر باز در متون ادبی و عرفانی انعکاس داشته است. با گذر زمان، آشنایی و انس شاعران، نویسندگان و اهل ادب با قرآن و آموزههای دینی، نیز گسترش عرفان و همچنین شرایط ناپایدار اجتماعی حملههای تیمور، مغول و...، باعث شد که این گونه توصیفها، یعنی هیچ انگاری جهان و بیاعتمادی به آن، به فراوانی در متون ادبی مجال بروز یابد. ابنعربی - - 638-560 از بزرگترین و تاثیرگذارترین علمای اسلامی و از پیشآهنگان عرفان نظری نیز جهان را خواب میبیند. او در فصل نهم از کتاب فصوص الحکم میگوید: آن» یوسفِ یعقوب از خوابی که دیده بود حکایت کرد و تعبیر آن را باز نمود. اما محمد پیغمبر فرمود: همه عالم خوابی بیش نیست و مردمان آنگاه نیز که خیال میکنند بیدارند در خوابند . خواب یوسف خواب در خواب بود. او در عالم خواب بود که خواب دید و تعبیراتی هم در عالم خواب کرد« - ابنعربی، . - 464 :1385
چنانکه دیده میشود عرفا در توصیف و تشبیه جهان به خواب متاثر از احادیث و روایتها هستند. از جمله احادیثی که بسیار مورد توجهاَلنﱠاسُواشارهبوده،نِیَامُحدیثفَاِذَا» مَاتُوا انتَبَهُوا - مردم خوابند چون بمیرند بیدار شوند« - فروزانفر،. - 417: 1387 ابنعربی فصل نهم کتاب خود- فصوص الحکم- را با تاویل این حدیث آغاز میکند. مولف در این بخش از کتاب، داستان خواب دیدن حضرت یوسف را ذکر میکند؛ وقتی که بعد از انداخته شدن در چاه... عزیز مصر شدن و... پدر و مادر را بر تخت مینشاند، آن هنگام که برادران در مقابل یوسف و پدر- مادرشانو رَفَعَسجدهمیأبَوَیهِکنند» عَلی العَرشِ و لَهُخَرﱠواسُجﱠدًا...}«یوسف {100/ ابنعربی دنباله آیه که از زبان حضرت یوسف نقل میشود را توضیح و تفسیر میکند:»آنگاه یوسف در پایان چنینهذا تَأوِیلُگفت:» رُءیایَ مِن قَبلُ قَد جَعَلَها رَبﱢی حَقﱠا« - این تاویل خوابی بود که پیشتر دیده بودم و پروردگارم آنم را به راست داشتیعنی - آنچه در عالمِ خیال بود در عالم حس آشکار ساخت. پیغمبر فرمود: النّاسُ» نیامٌ« - مردمان در خوابند - و یوسف فرمود: »پروردگارم آن را راست داشت« - همان: - 453 ابنعربی در دنباله مطلب چنانکه در حدیث پیامبر ذکر شد جهان را خوابی میبیند که یوسف درعالم خواب جهان خواب می-بیند: »یوسف در این گفته به منزله کسی بود که خواب میبیند که خوابی دیده است و بیدار شده است و دارد آن را تعبیر میکند ولی نمیداند که هنوز در خواب است« - ابنعربی ،. - 455 : 1385 مولوی - - 604-672 نیز تشبیه جهان به خواب را در آثار خود بهخصوص مثنوی شریفش چند بار تکرار کرده است. در دفتر چهارم میگوید:
چون ندانستم که آن غم و اعتلال فعل خوابست و فریبست و خیال؟
همچنان جهانکه حُلمِ نایم است خفته پندارد که این خود دایم است
تا برآیدناگهان صبح اَجَل وارهد از ظلمت ظن و دغل
خندهاش گیرد از آن غمهای خویش چون ببیند مستقر و جای خویش
هر چه تو در خواب بینی نیک و بد روز محشر یک به یک پیدا شود
آنچه کردی اندرین خواب جهان گردد هنگام بیداری عیان - مولوی ،. - 3653-8/4
.2,2,1سایه و مجاز بودن جهان:
تعبیر جهان به سایه قدمتی چندین هزار ساله دارد. قدیمیترین کسی که از سایه بودن عالم هستی گفت، افلاطون بود. این فیلسوف یونانی 400سال پیش از میلاد مسیح، با مطرح کردن نظریهمُثُل""، جهانی ظاهر و عالم محسوس را مجاز و سایهای از حقیقت می-داند. نظریهای که گذر زمان آن را کهنه نکرد و در دورههای مختلف مورد اشاره قرار گرفت. او با تمثیل خود، اغلب مردم جهان را گرفتار جهل میداند و باور دارد همه آنچه انسانها میبینند و میشوند، انعکاس و سایهای از حقیقت است نه خود حقیقتاما. مُثُل افلاطون چیست؟ برای پاسخ به این سوال، ناگزیر باید به چهارصد سال قبل از میلاد مسیح برگشت و تمثیل غار و اهل غار را که به مُثُل افلاطون شهرت دارد، ذکر کرد. او در کتاب خود جمهور تمثیل را اینگونه بیان میکند ...»تصور کن که مردمانی در یک مسکن زیرزمینی شبیه به غار مقیماند که مدخل آن در سراسر جبهه غار رو به روشنایی است.
این مردم از آغاز طفولیت در این مکان بودهاند و پا و گردن آنان با زنجیر بسته شده، به طوری که از جای خود حرکت نمیتوانند کرد و جز پیش چشم خود به سوی دیگر هم نظر نمیتوانند افکند؛ زیرا زنجیر نمیگذارد که آنان سر خود را به عقب برگردانند. پشت سر آنها نور آتشی که بر فراز یک بلندی روشن شده از دور میدرخشد؛ میان آتش و زندانیان جاده مرتفعی هست، اکنون چنین فرض کن که در طول این جاده دیوار کوتاهی وجود دارد شبیه به پردهای که نمایش دهندگان خیمه شب بازی بین خود و تماشاکنندگان قرار داده و از بالای آن عروسکهای خود را نمایش میدهند. گفت: چنین فرض کردم. گفتم: حال فرض کن که در این دیوار کوتاه باربرانی با همه نوع آلت عبور میکنند و باری که حمل مینمایند از خطالراس دیوار بالاتر است و در جزو بار آنها همه گونه اشکال انسان و حیوان، چه سنگی و چه چوبی، وجود دارد و البته در میان باربرانی عبور میکنند، برخی گویا و برخی خاموشند. گفت: چه منظره شگفت انگیزی! چه زندان عجیبی! گفتم مثل آنان خود ماست، اینها در وضعی که هستند، نه از خود چیزی میتوانند دید، نه از همسایگان خود چیزی میتوانند دید، مگر سایههایی که بر اثر نور آتش بر روی آن قسمت غار که برابر چشم آنانست نقش میبندد« - افلاطون،. - 395- 6 :1381