بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این پژوهش تحلیل جامعهشناختی سرگذشت یکی از شهیدان انقلاب اسلامی در سالهاي شروع این انقلاب است؛ براي این مهم رویکردروش سرگذشتپژوهی به عنوان یکی از روشهاي کیفی سازگارترین و منطقیترین روش جهت انجام چنین مطالعهاي بود که مورد کاربرد واقع شد؛ براي جمعآوري دادهها علاوه بر اسناد و خاطرات شهید؛ با اعضاي خانوادهي شهید نیز مصاحبهي عمیق و باز انجام شده است و در بخش تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک کدگذاري کیفی بر مبناي نظریه ي داده بنیاد - - GT استفاده شده و مدل نهایی تحقیق ارائه گردیده است.

یافته هاي تحقیق به مقولات مهمی همچون مطرح شدن پارادایم نوین فکري انقلاب اسلامی و همچنین زمینههاي اجتماعی و سیاسی و سبک زندگی شهید و تعریف او از کرد بودن و دینداري پرداخته است. فرهنگ شهادت و دفاع مقدس و همچنین جامعهپذیري دینی و ساختار عشیرتی و مقاومت شهید در برابر آن؛ همگی در روحیهي حق طلبی شهید اثرگذار بوده اند.

-1  مقدمه

پارادایم فکري انقلاب اسلامی ایران در دهههاي اخیر طلایهدار بیداري جهانی و به ویژه بیداري اسلامی بوده است. انقلاب اسلامی ایران در نقطهي آغازین خود آرمانهاي ارزشمند اسلامی و یاري رساندن به مستضعفین جهان و نفی استکبار جهانی را در سرلوحهي برنامههاي خود قرار داد و با شعار »استقلال، آزادي، جمهوري اسلامی«، استقلال و عدم وابستگی خود را از شرق و غرب اعلام نموده و پیوسته در راستاي آزادي راستین انسانها تلاش نموده و همیشه به مردمیبودن و اسلامی بودن انقلاب پایند بوده است. بدیهی است که در پیروزي این انقلاب عوامل متعددي همچون رهبري کاریزما، حمایتهاي مردمی، روشنگريهاي روحانیون و دانشمندان مسلمان، رزمندگان جانفشان و در راس همهي اینها شهدا و ایثارگران نقش ایفا نموده-اند.

اما با این وجود چنانکه شایستهي این انقلاب و رهبران و پدیدآورندگانش است پژوهشهاي جدي و ویژه کمتر صورت گرفته است که آن هم از چند عامل ناشی میشود. مهمترین این عوامل را باید در خود میدان علم و دانش به تعبیر بوردیویی آن جست و جو کرد، میدان دانشی که به شدت وابسته به میدان قدرت است. میدان دانش غربی با مبنا قرار دادن علوم طبیعی و روشهاي اثباتگرایانه و پوزیتیویستی همیشه به شیوههاي مستقیم و غیر مستقیم در برساخت قدرت دنیاي سرمایهداري و جهان نابرابر کوشیده است.

تلاش اکثریت محققان غربی با استفاده از روشهاي کمی و آماري گامی در جهت پوشاندن پشت صحنهي کنشهاي سیاسی و پنهان دنیاي سرمایهداري و غرب بوده است زیرا در روشهاي کمی تاکید بر دادههاي عددي و تعدادي روابط همبستگی کاذب است که هیچ پیوندي به علت و معلول ندارد و سبب برنامهریزيهاي نادرست و خوانشهاي غیر دقیق در سطوح ماکروسکوپی، میانی و میکروسکوپی جامعه میگردد، بدیهی است که از درون یک جدول چند در چند مطالعات کمی نه میتوان نظریه خلق کرد و نه میتوان راهکار ارایه نمود،

تازه اگر چنان فرض شود که تمامی نکات روشی به درستی اجرا شده باشد هیچ نقطهي اشتراکی در بین مقدارها و مقیاسهاي دو شخص متفاوت وجود ندارد که بر مبناي آن بتوان به نتیجهگیري سادهاي دست یافت چه برسد به تعمیمهاي کلی در سطوح ملی یا منطقهاي آن. در مقابل روش کیفی با اتکا بر مفهوم و معناي کنشهاي انسانی تمامی باورها، ارزشها، احساسات و رفتارهاي مردمان را قابل ارزش میداند و با واکاوي زمینهمند این مفاهیم به برنامهریزي روشنتر و چشمانداز انسانیتري یاري میرساند

روش تحقیق کیفی از بنیانهاي بسیار قدیمی در بین دانشمندان اسلامی برخوردار است و همین روش تحقیق کیفی است که به تولید علم و نظریههاي کارآمد و قابل اتکا میانجامد. در روش تحقیق کیفی همهي مردم صاحبنظر و محترم شمرده میشوند و تصور چنان است که هر کنشگر اجتماعی انبانی از تجارب زیستهي سودمند دارد که میتواند براي جامعهي انسانی مفید و روشنگر راه آینده باشد.

بدیهی است زمانی که به واکاوي سرگذشت دانشمندان، رهبران، هنرمندان، شهدا و دیگر قشرهاي جامعه پرداخته میشود میتوان به انبوهی از مفاهیم عام انسانی و اجتماعی دست یافت که در هیچ کدام از آثار نظریهپردازان غربی به آنها اشارهاي نشده است و همین دلیل است که روش تحقیق کیفی روشی برازنده براي مطالعات دینی و اسلامی است. در این میان رویکرد روش سرگذشتپژوهی به عنوان یکی از روشهاي کیفی، روشی بسیار سازگارتر براي بررسی زندگی و زمینههاي فکري شهدا است که در این تحقیق از آن استفاده به عمل آمده است.

تحقیقات مردمنگاري تنها با مشاهده مشارکتی و مصاحبه غیر سازمان یافته انجام نمیگیرد بلکه براي دسترسی به جهان بینی و روابط متقابل اجتماعی آنها فنون دیگري هم وجود دارد

یکی از فنون مردم نگاري، استفاده از سرگذشت زندگی افراد است که در آن نحوه درك، واکنش وتمایلات، مشارکت وتغییراتی را که در زندگی آنها رخ داده است، آشکار می-گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید