بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضرنگاهی تحلیلی برگفتمان اصلاح طلبی وتأثیرآن برتحولات اجتماعی سال های 1384-1376می باشد. بی تردیدحوادث سیاسی وتحولات اجتماعی درتاریخ ایران ازدوران مشروطیت تاکنون، متأثرازنوگرایی فکری-دینی ودگردیسی فرهنگی می باشد.
با پیروزی اصلاح طلبان در دوم خرداد 1376، گفتمان اصلاحطلبی مطرح شد. به منظور آرایشگفتمانی، این گفتمان بر محور»دال«مرکزی «مردم«، دال »اصلاحات«، »توسعه سیاسی«،»جامعه ی مدنی « و »قانون«را ساماندهی وتلاش کرد براساس این نظام معنایی عملکرد نظری و عملی خود را در دو دوره ی چهار ساله اجرا و محقق سازد.
چارچوب نظری این پژوهش باتکیه برنظریه ی گفتمان تشریح می گردد واز منظرروش شناسی درزمره پژوهش های کیفی قرارمی گیرد..نتیجه حاصل ازبررسی این موضوع نشان داد که این گفتمان به رغم دستاوردهایی درزمینه توسعه سیاسی و فرهنگی باچالش هایی چون عدم توجه به ابعاد چندگانه توسعه ومطالبات اقتصادی ومعیشتی مواجه شد.
مقدمه
دراین پژوهش هدف بررسی شالوده گفتمان اصلاح طلبی وتأثیرآن برتحولات اجتماعی ایران به ویژه دردوره ریاست جمهوری آقای خاتمی - - 1384B1376می باشد.
برای تشریح چگونگی شکل گیری گفتمان اصلاح طلبی لازم است کمی به عقب برگردیم وخاستگاه آن رادرابتدای انقلاب وکمی پیش ازآن جست وجوکنیم.این گفتمان برخاسته ازگرایش های تجددطلبانه، وتحت تأثیرمدرنیسم است.گفتمان اصلاح طلبی به نوعی درمقابل سنت گرایی قرارداردکه برخاسته ازاندیشه های سنتی ومذهبی درجامعه ایران است.ازاوایل دوره ی قاجاریه تاکنون سنت گرایی وتجدد درفضای سیاسی –اجتماعی ایران همواره دونیروی متعارض بنیادین وپیش راننده ی تحولات اجتماعی ایران بوده اند.تحولات اجتماعی ایران ازسویی برخاسته ازسنت های تاریخی وفرهنگی این مرزو بوم، به ویژه سنت های اسلامی است و از سوی دیگر از تجدد طلبی روشنفکران متأ ثر از غرب سرچشمه گرفته است.
تاپیش از آغاز دولت خاتمی به دلیل جنگ تحمیلی و مشکلات ناشی ازآن روند اصلاحات سرعت کافی نداشت ،ولی باپایان گرفتن جنگ ایران و عراق و اجرای برنامه اول ودوم توسعه اقتصادی درایران،زمینه برای تسریع در روند اصلاحات همه جانبه محیاشد.
پس ازانتخابات دوم خردادسال 1376 وطرح برنامه های رئیس جمهورجدیدآقای سیدمحمدخاتمی، شیوه های رفتاروبرخورد با دیگران تغییرکرد و سیاست تعدیل اقتصادی وقائل شدن به توسعه صنعتی دولتی جای خودرابه توسعه سیاسی داد و درروابط خارجی پذیرش پلوریالیسم - کثرت گرایی - جهانی به معنای نفی نظام تک قطبی وپذیرش تساوی فرهنگ هابه محوراصلی سیاست خارجی کشورهاتبدیل شد.
مبانی نظری پژوهش
گفتمان چیست؟برای تشریح منطقی ونظام مند "گفتمان اصلاح طلبی" ارائه ی چارچوبی مفهومی ونظری ضروری است. درنظرفوکوگفتمان مجموعه ی قابل تمایزی ازگزاره ها یا احکام است؛گفتمان حیطه ی کلی همه احکام است،گفتمان مجموعه ی قابل تمایزی ازاحکام است؛گفتمان مجموعه ای ازقواعدوپاره ساختارهایی است که گفتارها و متن های خاصی را تولیدمی کند؛گفتمان "رویه هایی است که به گونه ای نظام مند موضوعات یا ابژه هایی راکه درباره شان سخن می گویندشکل می دهد.
فوکو در مطالعه ی تاریخ دیوانگی درغرب نشان می دهدکه آنچه امروزخرد وخردگرایی نامیده می شود،منشأ ذاتی درتمدن مغرب زمین ندارد.مفهوم غرب ازخرددرتقابل باآنچه غیرعقلانی نامید - ماننددیوانگی - ،شکل گرفت.به همین سان نیزدرمورد"شرق"،غرب به تصویرمتضادی ازخودنیازداشت تاخودراهویت بخشد.
برای فراهم آوردن چارچوب مفهومی کارآمد، ازنظریه گفتمان بهره گرفته ایم.به طورکلی هرگفتمانی دومقام دارد:مقام باید"که مقام تعریف است و مقام "است"که مقام تحقق است.درمقام تعریف برای هرگفتمانی تعریفی خالص وکامل-تعریفی که جامع افرادومانع اغیارباشد -ارائه می شودوازیک بایدمنطقی سخن گفته می شود.امادرمقام تحقق ازوجودواقعی وتاریخی یک گفتمان،یعنی آنچه درعالم خارج محقق شده است،سخن می رود.دراین مقاله به یک گفتمان درمقام تحقق ودربسترتولیدو رشد تدریجی و تاریخی آن نگریسته می شود.
براین مبنا به دوشیوه می توان به بحث درباره ی ایدئولوژی گفتمان ها پرداخت:گفتمان شناسی پیشینی وگفتمان شناسی پسینی.درگفتمان شناسی پیشینی پژوهشگر وارد دنیای تعریف های ارائه شده ازیک گفتمان می شود و پس از بررسی زوایای متفاوت تعریف ها و نقدآن ها، تعریف خود را از آن گفتمان بازمی یابد .اما درگفتمان شناسی پسینی، واقعیت تاریخی مورد اجماع یک گفتمان را مفروض می گیردو با بررسی تاریخ شکل گیری آن، به شناسایی مؤلفه ها وویژگی های متنوع آن می پردازد
دراین پژوهش ازشیوه گفتمان پسینی بهره گرفته ایم به عبارت دیگرتلاش کردیم با مطالعه وبررسی روندشکل گیری گفتمان اصلاح طلبی، به بازشناسی این گفتمان وتأثیران برتحولات اجتماعی درسال های -1376 1384بپردازیم.بدین منظوربرخی از عناصرکلیدی گفتمان اصلاح طلبی مورد بازکاوی قرارمی گیرد ورابطه ی آنها با دوره ی مذکورموردکاوش قرارمی گیرد.
روش شناسی پژوهش
این پژوهش درزمره پژوهش های کیفی می باشدکه بیشتردرعلوم اجتماعی وانسانیBمثل مردم شناسی،علوم تربیتی،علوم ارتباطی روانشناسی ،تاریخ،باستان شناسی جامعه شناسی،علوم سیاسی و...- به کارمی رودومعمولا پژوهشی ترکیبی است.یعنی ازمجموعه ای روش ها فنون وابزارهایی مانندمطالعه موردی ،تجربه شخصی،درون نگری،شرح حال،روایت،مشاهده مشارکتی،مشاهده متون تاریخی بهره می گیردوگستره وسیعی ازروش های تأملی وتفسیری رامی پوشاند.
گفتمان اصلاح طلبی درایران
نقطه ی شروع گفتمان اصلاحات که در سالهای 1376 تا 1384 رخ داد،با مشارکت گسترده ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد 1376 پیوند خورده است.در واقع حضور سی میلیون نفر در این انتخابات،حاکی از مطالبات جدید مردمسالارانه ی عمومی بود.
وضعیت کشور در آستانه ی دوم خرداد، تابعی از متغیرهای عمده ی اجتماعی و فرهنگی بود که میتوان آنها را شاخصهای دگرگونی و توسعهخواهی نامید؛بعضی از آنها عبارت بودند از:تغییر در ترکیب جمعیتی کشور و افزایش بیسابقه ی نسل جوان؛ گسترش شهرنشینی و شهرگرایی و متعاقب آن، افزایش توقعات رفاهطلبانه؛گسترش و ارتقای کمّی و کیفی فرهنگ و توسعه ی نهادهای آموزشی، دانشگاه ها و افزایش بیسابقه ی جمعیت دانشجویی کشور؛تحولات ساختاری در نظام طبقات اجتماعی و اقتصادی و گسترش مصرفگرایی؛دگرگونی بیشتر در ارزشها و هنجارهای اجتماعی و طرح نظامهای ارزشی جدید؛روز تحولات گسترده ی تکنولوژیک و عمیق در زمینههای سیاسی و بین المللی؛انقلاب در فرایندهای ارتباطات و پایان فعالیتهای یک سویه اطلاعرسانی؛ظهور نسل جدید از نخبگان سیاسی و افزایش آگاهیهای سیاسی؛گسترش ارتباطات و تعاملات بین المللی و تنشزدایی در سیاست خارجی می باشد.
به علاوه در ریشهیابی چگونگی به وجود آمدن گفتمان اصلاحات،می توان به یک سری عوامل ذهنی نظیر معنویتگرایی،آزادی،حاکمیت قانون، دفاع از نهادهای مدنی،نفی خشونت،تأکید بر اجماع و وفاق درباره ی قانون اساسی،اشاره کرد که با استقبال وسیع طبقه ی متوسط جدید و شهری، روشنفکران و دانشگاهیان،زنان و جوانان روبهرو شد.این گفتمان جدید بر محورهایی مانند جامعه ی مدنی،اجرای کامل قانون اساسی،توسعه ی سیاسی، گسترش آزادیهای مدنی و سیاسی،مردمسالاری، تنشزدایی و گفتوگوی تمدنها تأکید میکرد.
باز شدن فضای سیاسی کشور-بعد از دوم خرداد 1376 -نتیجه ی گریزناپذیر انقلاب اسلامی بود که در قالب گفتمان انقلاب اسلامی ردیابی و ریشهیابی میگردد.به دلایل مختلف از جمله جنگ تحمیلی،محاصره ی اقتصادی،شرایط اضطراری کشور و...این بخش از گفتمان انقلاب اسلامی که ناظر به آزادی،به ویژه حقوق مدنی و سیاسی بود،فرصت ظهور و بروز نیافت
اصلاح طلبان در دوره ی خاتمی،به ضرورت توسعه ی فرهنگی-سیاسی اجرای اصلاحات مختلف سیاسی-اجتماعی در این مرحله ی جدید از بلوغ سیاسی کشور اعتقاد داشتند و بر این باور بودند که با توجه به تجربه ی دوم خرداد،بایدفضای سیاسی - اجتماعی کشور و فرایند تجمیع تقاضاهای مردم در قالبهای جدید و پایداری مانند جوامع مدنی از جمله احزاب،ساماندهی و نهادینه شود و تداوم یابد.