بخشی از مقاله
چکیده: اجتماعات سنتی ایران ازجمله عشایر و ایلات، همواره از دوران کهن خود دارای مدیریت عرفی بودند، این مدیریتها، مبتنی بر فرهنگ، سنت، هنجار، روابط چهره به چهره و نیازمندی موجود، منجر به ورود کدخدا به عرصه جامعه شد. گذشته تاریخی جوامع ایران حاکی از این است که به دلیل زندگی طایفهای، غالب بودن مکانیسم کوچنشینی، کمیابی منابع، تضاد ساختاری و فرهنگی اقوام؛ نگرش مکانیکی، نبود حکومت مرکزی پاسخگو و قانونی، مدیریت ملوکالطوایفی ایران و تخاصم شدید به مالک، قوانین و مردم، ناامنی در حد بسیار بالایی بوده است، نمونه این ناامنی، نزاع گروهی، قتل، غارت و تجاوز به حریم ملکی و غیره هستند.
بر این اساس توسعه جامعه ایران، روند مدیران جامعه را نیز دچار تغیر نمود. آنچه جای بسی تأمل است، حضور کدخدا از عصر قاجار به بعد به طور رسمی در جامعه ایرانی است که هدف اصلی آن کاهش نزاع و درگیری، تقویت توان اقتصادی مردم، حلوفصل امور خانوادگی، رایزنی و مصالحه بین قبایل و طوایف درگیری، تأمین آرامش و امنیت اجتماعی بوده است.
مقدمه و بیان مسئله
امنیت اجتماعی را از زاویههای ایجابی و سلبی، نرمافزاری و سختافزاری نگریسته اند و با کالبدشکافی مفهومی، تفاوتهای میان امنیت اجتماعی با امنیت دولتی و فردی قائل شدهاند. برای امنیت اجتماعی، تعریفهای گوناگون ارائهشده است مانند تأمین امنیت مادی و معنوی فرد، امنیت فرد در حیات جامعه، شبکه امنیتی که حیات جمعی را برای افراد فراهم میآورد کدخدایان درهرم طبقاتی بعد از کلانتران کدخدایان قرارداشتند که از سوی کلانتران وبا موافقت و تأیید خوانین و با حکم رسمی برگزیده میشدند - افشار سیستانی، . - 1366 از احکام کدخدایی میتوان چنین برداشت کرد که کلانتران فرد یا افرادی را به عنوان کدخدا به ایل بیگ معرفی میکردند و ایل بیگی حکم کدخدایی آن فرد را صادر میکرد.
در برخی مواقع به صورت همزمان دو نفر به عنوان کد خدا انتخاب میگردیدند - دالمانی، . - 72 :1378 اگرچه کدخدایان ابتدا از طرف کلانتران و خوانین منصوب میشدند اما اغلب پس از مرگ کدخدایی مقام او به صورت ارثی به پسر بزرگش محول میگردید - بیشوب، . - 130 : 1375 کدخدایان نیز با مردم زندگی میکردندومستقیماً با افراد طایفه وتیره تماس داشتند وکارهای مردم را فیصله میدادند ودر جمع آوری مالیات وسایر عوارض نقش بسزا داشتند. از جمله وظایف و اختیارات کدخدا مجازات افراد خلافکار بود که در احکام کدخدایی به این موضوع اشاره میشده است. گاهی کدخدایان برای انجام امورات طایفهمستقیماً ازطرف خان منصوب میشدند ودر صورت عدم رضایت عزل میگردیدند .
- مکین روز، - 112 : 1373 نقش و جایگاه کد خد ا در جامعه روستایی و عشایری ایران سابقه چند هزارساله دارد و از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است. در ادوار گذشته کدخدا یا کلانتر در راس قدرت روستا قرار داشت، حدود اختیارات و قدرت او متناسب با شرایط متغییر بود، ولی آنچه ثابت بود ه این است که او در مقایسه با سایر مردم از رفاه بیشتری برخوردار بود. کدخدا در حقیقت مسئول امور روستا محسوب میشد در عین حالیکه در منافع عمومیکم و بیش با سایر کشاورزان شریک بود ، او جوابگوی عوامل قدرت نظیر خان، مالک، دولت یا نمایند ه دولت بود - بهروان، . - 1390 در مجموع کدخدا عنصری محافظه کار به حساب می آمد چرا که میخواست مرد م را داشته و از اعتماد آنها برخوردار باشد و از طرف دیگر هم منافع دولتیان را تضمین کند و به این ترتیب او واسطهای بین روستاییان و عوامل قدرت محسوب میشد .
کدخدا نفوذ زیاد ی در نزد اهالی روستا داشت و بد ون کمک او کار در روستا دچار مشکل میشد به همین لحاظ د ولت شاهنشاهی هم میکوشید که به نحوی با او کنار بیاید و با د ادن امتیازاتی او را به سمت خود جلب کند. نفوذ کدخدا بستگی به رفتار او با مرد م روستا داشت اگر او یکسره جانب مالک یا افراد خاص را میگرفت از اعتماد مرد م بینصیب میشد و نمیتوانست وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد - تاپر، . - 12 :1384 بهاین خاطر همواره میکوشید قشر مرفه روستا را پشت سر خود داشته باشد در این شرایط فقط مامورین د ولتی بر کدخد ا مسلط بودند و از آنجاییکه مامورین دولتی عناصر غیر خود ی محسوب میشدند وبعضاً هم رفتار طلبکارانه و خشنی با مردم داشتند کد خد ا جانب مرد م را میگرفت و بر عکس در جاییکه کدخدا در منافع مراتع و مزارع با کشاورزان شریک بود هم نقش مالک را بازی میکرد و هم نقش کدخدا را، در هر دو مورد قدرت او تا حدودی به زیان روستاییان به کار میرفت .
کدخدا سعی میکرد تا در تیره دودستگی ونارضایتی ایجاد نگردد زیرا درصورت بروز چنین پیشامدی از قدرت کدخدا کاسته میگردید وتصمیماتش با موفقیت روبرو نمیشد. - پیمان، 170 :1351 و . - 172 منصب کدخدایی در دوره پهلوی اول برخلاف ادوار کهن به عنوان منصبی اداری تعریف گردید و با هویت و موقعیت سابق آن قابل مقایسه نبود به عبارت دیگر کدخدایان دوره پهلوی با کدخدایان دوره قاجار از نظرگاه گوناگون تفاوت داشتند. کدخدایانمعمولاً از افراد شاخص متمکن و متدین بودند آنها بیشتر در قضاوتها و چگونگی جریمه افراد خاطی و همچنین انتخاب و اعزام مشمولان خدمت سربازی و همکاری در اجرای قانون خلع سلاحسهواً یا عمداً دچار اشتباه میشدند که با شرح این موارد و همچنین عملکرد نامناسب و خشن بعضی از روسای پاسگاههای ژاندارمری و ... مثنوی هفتاد من خواهد شد.
- جی بی، - 34 :1385 در عصر پهلوی دوم و بعد از انقلاب موسوم به شاه و ملت در خلال اجرای قانون اصلاحات ارضی حکومت برای محدود کردن قدرت خان و کدخدا، پاسگاههای ژاندارمری، انجمن ده، خانه انصاف و سپاهیان دانش، بهد اشت و ترویج را در کنار کدخدا قرار داد و تا حدودی توانست از قدرت آنها بکاهد؛ اما آنچه در مورد کدخدایان باید گفته شود این است که کد خدایان معمولا با سواد و دارای نفوذ کلام بودند و از نظر مدیریتی دارای استعدادهای ذاتی بودند بهطوریکه در همین راستا بود که زمینه مطرح شدن فرزند یا خویشان و نزدیکان آنها برای کدخدا شدن در آینده فراهم میشد. با توجه به مباحث فوق هدف و پرسش اصلی پژوهش به شرح زیر است:
-1هدف اصلی: تحلیل جامعه شناختی نقش امنیتی-اجتماعی کدخدا در جامعه ایران -2 نقش امنیتی-اجتماعی کدخدا در جامعه ایران چگونه بوده و با چه سازوکاری صورت می گرفت؟
مباحث نظری پژوهش
کدخدا در زبان فارسی به معنای فردی دانا، خردمند، صاحب و مالک آمده است - دهخدا، . - 388 : 1341 در تاریخ بیهقی با معادل وزیر، دبیر، بزرگان، سرپرست و حاکم دانسته شده است - بیهقی، . - 77 :1356 اصطلاح کدخدایی در تاریخ مربوط به ده و روستا قدیمی بوده و به دوران اساطیری می رسد که به عنوان رئیس ده بوده است، اما رواج آن به دوران سلجوقیان تا قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد. در دوران صفویه نقش کدخدا در برنامهریزیها و نظارت بر جریان امور برجسته بوده است - سعیدی مدنی،. - 278 :1389 در مدیریت روستایی ایران کدخدا در سال 1314 برای اولین بار نماینده رسمی دولت که با حکم فرماندار به این سمت منصوب گردید، اما عملاً میبایستی از طرف مالک یا مالکان برگزیده شده و به بخشداری معرفی میگردید.
طبق ماده 6، 7، 8 در قانون کدخدایی، یکی از این وظایف اصلی وی، مسائل حقوقی - قضایی و انتظامی روستا است. طبق این ماده، حلوفصل دعاوی جزایی تا 50 ریال و جلوگیری از منازعات و اختلافات بین اهالی به صورت کدخدا منشی، جلوگیری از فرار متهمان و از بین رفتن اثر جرم و نظارت در حفظ حدود اراضی و همکاری با سازمانهای دولتی و انتظامی از مهم ترین وظایف وی بوده است - وثوقی، . - 100:1384 کدخدایان با مردم زندگی کرده و مستقیماً با افراد طایفه و تیره تماس داشتند. اختلافات مردم را فیصله داده و در جمعآوری مالیات و عوارض نقشی بسزایی داشتند.
از جمله وظایف کدخدا، مجازات افراد خلاف کار بود که در احکام کدخدایی آمده است. گاهیوی برای انجام امور طایفه مستقیماً از طرف خان منصوب میشد و در صورت عدم رضایت خان نیز عزل میگردید - مکی نروز 1، . - 112 : 1373 در ایران مسئول امور ده را کدخدا و مسئول امور هر ایل را شاه و رئیس قبایل و بزرگترین آنها را شاهنشاه یا شاه شاهان میگفتند. در دوران صفویه تا دوران قاجار علاوه بر کدخدا القاب دیگری مانند بیگ، کیخا، خواجه، خان و کلانتر و آقا و بزرگ طایفه رایج بود.
در این دوران کلانتر مسئول تعیین کدخدای ده که وظیفه اصلی وی، برقراری نظم، حلوفصل دودستگیها و جمعآوری مالیات از روستائیان بود . در دوران حکومت قاجار، کدخدایان از طرف مالک بزرگ، خوانین و یا کلانتران هر منطقه و در دوره پهلوی اول کدخدایان توسط حاکمین ولایات و در دوران پهلوی دوم توسط بخشدار با مشارکت ریشسفیدان هر قصبه منصوب می شدند؛ بنابراین از گذشتههای دور اداره امور ده را فردی به نام کدخدا بر عهده داشت.
در حقیقت در دهات ایران، کدخدا مدیر اصلی ده بود و برای اداره ده از جانب ارباب منصوب میشد - بهروان، . - 99 :1390 مالک حامی و پشتیبان کدخدا بود با اینکه از روستاییان بود، اما با بهرهگیری از قدرت مالک به اداره امور ده میپرداخت - طالب، . - 94 :1389 منبع قدرت کدخدا علاوه بر مالک، مشخصات فردی و خانوادگی، قدرت اقتصادی، قدرت تصمیم گیری و قدرت اجرایی بوده است - سعیدی مدنی، . - 276 : 1389 مالک برای انجام برخی از وظایف اجتماعی و در رابطه با دولت، وی را برای حلوفصل دعاوی و اختلاف بین روستائیان و مدیریت اجتماعی داخلی روستا انتخاب مینمود - طالب و عنبری، . - 172 : 1389 کدخدا نیز خود از حامیان مالک در ده بود و بعد از اصلاحات ارضی بهعنوان عامل و کارگزار دولت و مسئول تمام اتفاقاتی که تهدیدی برای امنیت محلی محسوب میشد، بود.
وی وظیفه داشت که بر رفتار افراد در ده نظارت داشته و هرگونه رفتار سیاسی نظیر شورش، درگیری و سرقت را به مقامات دولتی یا مالک گزارش بدهد - ازکیا، . - 245 : 1374 وی مسئول انتظامات عمومی ده درزمینه دزدی، منازعات و اغتشاشات اهالی بود و آن به مقامات انتظامی گزارش میداد و اختلافات جزئی را حلوفصل نموده و خطاکاران را به کیفرهای کوچک مانند زندانی کردن و تازیانه زدن و جریمه دادن میرساند - لمبتون، . - 589 : 1345بنابراین، هر کلانتر سرپرستی چندین تیره وابسته به طایفه خود را بر عهده داشته و سر پست هر تیره را به نام کدخدا میشناختند. کدخدایان در ارتباط با کلانتر بوده و هر تیره که شامل چندین تش است، بر عهده ریشسفید بود.
در اصل، ریشسفیدان در قلمرو فرماندهی کدخدا قرار داشتند. راهکارهایی که کلانتر به کدخدایان میداند با پشتوانه قدرت کلانتر اجرا میشد و هنگام اجرا، افراد تیره مجبور به تمکین از او بودند - صفی نژاد، . - 34 :1345 چون نیاز به حمایت کدخدا و کلانتران را در هنگام بروز منازعات گروهی، حلوفصل اختلافات و رسیدگی به سایر تعرضات احساس میکردند و میدانستند کدخدا رابط بین کلانتران و ریشسفیدان تیرههاست. به این خاطر، کدخدا باید مورد اعتماد اعضای تیره نیز باشد.
ازاینرو کلانتران سعی میکردند کدخدایی را انتخاب کنند که بیشتر مورد اعتماد مردم باشد، چون رضایت افراد پشتوانه قدرت کدخدا محسوب میشد. در واقع در ابتدا مردم برای کدخدا بودن فردی اظهارنظر کرده و در ادامه کلانتران به آن رسمیت میبخشیدند و خان بدان صحه میگذاشت. کدخدا سعی میکرد تا بین اهالی دودستگی و نارضایتی ایجاد نگردد، زیرا در صورت بروز اختلافات از قدرت کدخدا کاسته شده و تصمیماتش با موفقیت رو به رو نمیشد.
تحولا سیاسی: ظهور و سقوط کدخدایی در ایران:
از ایران باستان تا پهلوی دوم: در ایران باستان مسئول امور ده را کدخدا و مسئول امور هر ایل را شاه و رئیس قبایل و بزرگترین آنها را شاهنشاه یا شاه شاهان میگفتند. شاید بتوان گفت بعد از روی کار آمدن داریوش و آغاز جنگهای متعدد ایران و روم و یونانیان، با اجرای قانون مدیریت ایلات، زارعین و مالکان، وقتیکه کانونهای اخذ مالیات و سرباز به وجود آمدند، کدخداها هم از همان دوره جایگاه و مرتبه ای ویژه پیدا کردند. در دوران صفویه تا دوران قاجار علاوه بر کدخدا القاب دیگری مانند بیگ، کیخا، خواجه، خان و کلانترمتداول شد. در دوران یاد شده کلانتر مسئول تعیین کدخدای ده و ریش سفیدان هر طایفه بود. در دوران حکومت طایفه قاجار، کدخدایان از طرف مالکان بزرگ، خوانین یا کلانتران هر منطقه منصوب میشدند و در عصر پهلوی اول کدخدایان توسط حاکمان ولایتها مشخص و در مصدر کار قرار میگرفتند و در دوران پهلوی دوم توسط بخشداران و با مشارکت مردم و ریشسفیدان هر قصبه منصوب میشدند.
نقش و وظایف کدخدا در جامعه روستایی: با نگاهی به سابقه چندهزارساله کدخداها، باید گفت این افراد در زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روستاها نقشی تأثیرگذار داشتند. حد و حدود اختیارات و قدرت کدخدا متناسب با شرایط متغیر بود ولی آنچه ثابت بوده این است که او در مقایسه با سایر مردم از رفاه بیشتری برخوردار بود. کدخدا در حقیقت مسئول امور روستا محسوب میشد، در عین حالی در منافع عمومی کم و بیش با سایر کشاورزان شریک بود . او جوابگوی عوامل قدرت نظیر خان، مالک، دولت یا نماینده دولت بود. در مجموع کدخدا عنصری محافظه کار به حساب میآمد، چراکه میخواست مردم را داشته باشد و از اعتماد آنها برخوردار باشد و از طرف دیگر هم منافع دولت را تضمین کند؛ بدین ترتیب او واسطهای بین روستاییان و عوامل قدرت محسوب میشد.
دولت شاهنشاهی از آن جهت میکوشید به گونه ای با کدخدایان کنار بیاید و با دادن امتیازاتی این افراد را به سمت خود جلب کند که میدید این افراد چقدر نفوذ نزد اهالی روستا دارند و بدون کمک آنها کار در روستا تا چه اندازه دچار مشکل میشود. با این حال نفوذ کدخدا بستگی به رفتار او با مردم روستا داشت؛ اگر او یکسره جانب مالک یا افراد خاص را میگرفت از اعتماد مردم بینصیب میماند و نمیتوانست وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد.
به همین دلیل همواره میکوشید قشر مرفه روستا را پشت سر خود داشته باشد. در این شرایط فقط مأموران دولتی بر کدخدا مسلط بودند و از آنجایی که مأمورین دولتی عناصر غیرخودی محسوب میشدند وبعضاً هم رفتار طلبکارانه و خشنی با مردم داشتند کدخدا جانب مردم را میگرفت و بر عکس در جاییکه کدخدا در منافع مراتع و مزارع با کشاورزان شریک بود کدخدا هم نقش مالک را بازی میکرد و هم نقش کدخدا را، در هردو مورد اما قدرت او تا حدودی به زیان روستاییان به کار میرفت.
ویژگیهای کدخدا: آنچه در مورد کدخدایان باید گفته شود این است که کدخدایان معمولاً باسواد و دارای نفوذ کلام بودند و از نظر مدیریتی استعدادهای ذاتی داشتند، به همین دلیل زمینه مطرح شدن فرزند یا خویشان و نزدیکان آنها برای کدخدا شدن در آینده فراهم میشد . با توجه به نقش کدخدایان در روستاها، سن کدخدایانمعمولاً از میانسالی به بالا بود زیرا در ارتباط با مسائل و مشکلات مردم و ارتباط با خوانین و کدخدایان و کلانتران به تجربه و شناخت کافی از سوابق امور نیاز داشتند.