بخشی از مقاله

چکیده

قرآن کریم به عنوان نمونهی عالی بلاغت در زبان عربی، همچون چشمهی زایندهای است که در طول چهارده قرن همچنان به عنوان معجزهای بیبدیل مورد توجّه ادبپژوهان و سایر پژوهشگران علوم مختلف واقع شده است. یکی از زیباییهای ادبی این کتاب آسمانی، صنعت التفات است که به گفته ی همهی قرآنپژوهان، این صنعتپردازی زیبا در هیچ متن دینی و یا غیردینی دیگری همچون قرآن بهکار نرفته است. هرچند تعاریف متعدّدی از این صنعت بلاغی از سوی بلاغتپژوهان ارائه شده است؛ لیکن کاملترین و جامعترین تعریفی که از این صنعت ارائه شده است را چنین میتوان عنوان نمود: "خروج از آنچه که به طور طبیعی مورد انتظار است".

با توجه به تعریف یاد شده، میتوان گفت که صنعت التفات تنها به مفهوم تغییر زاویهی ضمایر به کار رفته در یک اثر نیستبلکه، فراتر از تعریفی است که غالباً از این صنعت یاد میشود و به مواردی همچون تغییر از یک صیغه به صیغه ی دیگر از نظر زمانی، تغییر در ضمایر از نظر تعداد، تغییر در ساختار جملات از نظر جمله یفعلیّه و اسمیّه، تغییر در کاربرد واژگان و ذکر واژگان مترادف به منظور جلوگیری از تکرار و غیره میباشد. با توجه به گستردگی و شمولیت قرآن کریم، در این پژوهش میکوشیم که به تحلیل زیباشناختی کاربرد این صنعت در سوره ی مائده بپردازیم تا دریچهای از زیبایی و اعجاز کلام وحی را به روی قرآنپژوهان بگشاییم.

.1 پیشگفتار

با گذشت چهارده قرن از نزول کتاب آسمانی قرآن کریم، پژوهشها و تحقیقات علمی و ادبی از کلام خداوند همچنان ادامه دارد که این خود دلیلی بر جنبههای ناتمام اعجاز این کلام وحیانی است. صنعت التفات، به عنوان یکی از شاخههای علم معانی، جزو پر بسامدترین جلوههای بلاغی قرآن کریم به شمار میرود.

در بلاغت ادبی، التفات؛ یعنیبرگرداندن، رویِ سخن از مخاطب اصلی شعر به مخاطب فرعی. این صنعت بلاغی از دیرباز با ماهیتها و اسامی مختلفی شناخته شده است و در کتب بلاغی قدیمی نیز در برخی موارد با صنایع ادبی دیگر ممزوج شده است. تعریفهایی که از این صنعت ادبی ارائه داده شده است، رفته رفته شکل منسجمتری به خود گرفته است تا آنجا که به یک ماهیت واحد رسیده است. آنچه که مبرهن است، این است که بارزترین ویژگی این آرایه ادبی، آشنایی زدایی و نوعی خروج از حالت نُرم و معیار زبان است. در واقع نوعی تغییر و انحراف از روال عادی کلام باعث پیدایش این آرایه ادبی میشود.

تعدد معنایی التفات موجب شده که در باب جایگاه این صنعت اختلافاتی به وجودآید. بدایع الصنایع در این باب مینویسد: صاحب تلخیص، التفات را از حسّنمات ذاتیه دانسته و صاحب تبیان از محسنات عرضیه و صاحب مفتاح در هر دو جا او را داخل داشته و وجه آن این است که از این حیث که مقتضای حال و مقام است از محسنات ذاتیه است و از این حیث که سبب زینت و آرایش کلام است، قطع نظر از آنکه مقتضای حال و مقام باشد از حسّناتم عرضیه است.

بر خلاف آنچه که مورد تصور است، آرایه ادبی التفات تنها محدود به تغییر از حالت یک ضمیر به ضمیر دیگر محدود نمیشود؛ بلکه شامل مواردی همچون تغییر در عدد، تغییر در حروف اضافه، تغییر در مخاطب، تغییر در زمان فعل، تغییر در حالت دستوری، کاربرد اسم به جای ضمیر و کاربرد دو اسم هم معنا به جای یکدیگر نیز میباشد. هرچند ممکن است تمام موارد فوق را در یک سوره از قرآن یافت؛ با اینحال در این پژوهش سعی خواهیم نمود تا با بررسی سوره مبارکه مائده از قرآن کریم، ضمن آشنایی با ماهیت و شاخههای آرایه ادبی التفات، زمینه را برای شناخت یکی دیگر از جنبههای اعجاز قرآن کریم مهیا نماییم. در این پژوهش میکوشیم که به پرسشهای زیر پاسخ گوییم:

1.    صنعت ادبی التفات چیست و در طول تاریخ چه فرایندی را از نظر معنایی طی نموده است؟

2.    اقسام التفات چیست و پربسامدترین قسم آن در سوره مائده کدام است؟

3.    بهکارگیری این صنعت ادبی در سوره مائده تا چه اندازه بر زیبایی ادبی و بلاغی این سوره افزوده است؟

2.    پیشینه پژوهش

مسأله زیباییشناسی بلاغی و ادبی آرایه ادبی التفات در قرآن کریم، دیرگاهی است که مورد عنایت پژوهشگران قرار گرفته است و هر یک به فراخور توانمندیها و بهرهگیری از منابع تفسیری ارزشمند قرآن کریم، در این باب قلم فرسایی نمودهاند.

علاوه بر این اثر، مقالاتی نیز در این حوزه نگاشته شدهاند که میتوان به مقاله " گونه شناسی صنعت التفات در قرآن مجید با توجه به مؤلفههای گفتهپردازی" اثر نادره سادات سرکی و فرزان سجودی اشاره نمود که در این مقاله به انواع گونههای صنعت بلاغت به شکل کاملا مفصل به همراه ذکر مثالهایی مرتبط اشاره شده است. علاوه بر این میتوان از مقالهای تحت عنوان "کاربرد التفات در کلام الهی" نوشته عبداالله رادمهر و هما رحمانی، بهره جست که در این مقاله نیز ضمن اشاره به ماهیت این صنعت، به ذکر نمونههایی چند از زیباییهای بلاغت التفات در قرآن کریم اشاره شده است.

دو نویسنده فوق همچنین در مقالهای تحت عنوان "روند تاریخی و بازنگری معنایی التفات بلاغی"، به بررسی نظرات محققان پیشین راجع به ماهیت این صنعت بلاغی روی آوردهاند. بدیهی است که تاکنون در زمینه بررسی صنعت التفات در سوره مائده، پژوهشی مستقلّ انجام نشده است که در همین راستا، در این جستار برآنیم تا به شکلی جامع و مستقل، جنبههای زیباییشناختی این سوره مبارکه را از منظر صنعت التفات مورد واکاوی قرار دهیم.

.3 اصطلاح التفات از گذشته تا کنون

التفات واژهای عربی و مصدر باب افتعال از ریشه »لفت« به معنی روی برگردانیدن به کسی یا چیزی است. - ابن منظور، 1414، ج . - 84 :2 این واژه در قرآن کریم نیز به کار رفته است. از جمله این آیه شریفه:
یونس/ آیه » - 78گفتند : آیا آمدهای تا ما را از آن آیین که  پدرانمان را بر آن یافتهایم رویگردان سازی؟

« در تمامی کتابهای بلاغی عربی و آثار متأثر از آنها، التفات همین معنا را داشته و در تعریف آن، اینگونه آمده است:  در مورد اینکه واژه »التفات«، نخستین بار از سوی چه کسی به عنوان یک اصطلاح ادبی شناخته شده است، روایات فراوانی وجود دارد که در بیشتر آنها، "اصمعی" را به عنوان مبدع معرفی نمودهاند. شوقی ضیف در اینباره چنین میگوید: »شاید مبالغه نباشد، اگر بگوییم که اصمعی نخستین کسی است که اصطلاح التفات را در بلاغت پیشنهاد کرده است.

در روایات کهن عرب، ابواسحاق موصلی نخستین کسی است که به روایت اصمعی و کاربرد نام التفات توسط او اشاره کرده است. این روایت قدیمی و مشهور موصلی در اوایل قرن سوم نقل شده است و بیشتر کتابهای بلاغی نیز به آن پرداختهاند.

ابو اسحاق چنین روایت میکند: »اصمعی به من گفت: التفاتات جریر را میشناسی؟ گفتم التفات
چیست؟ پس خواند: آیا ندیدی به جای آنکه به شعرش روی آورد، به سوی درخت بشام بازگشت و برای آن دعا کرد؟

این روایت ابواسحاق موصلی مبیّن دو موضوع مهم است: نخست آنکه آرایه التفات از قرن دوم هجری، نزد بلغای عرب رواج داشته و دیگر آنکه واژه التفات در این دوره، معنای فنّی به خود گرفته است؛ بهگونهای که نزد بلاغیون متأخّر »استطراد« نامیده شده که آن، انتقال از معنایی به معنای دیگر باشد. از قرن سوم تا پنجم هجری که علوم بلاغی در مرجله رشد و نمو قرار داشت، باید به دنبال صنعت التفات در معنای فنّی و ادبی آن بود. از آغاز قرن سوم هجری تا زمان ابنقتیبه، التفات با نام مجازخوانده شده است. تا اینکه در سال 274 ه یکی از بلاغیون مشهور عرب و پایهگذار علم بدیع به نام عبداالله بنمعتزّ، با نگارش کتاب "البدیع"که در حقیقت نخستین کتاب مستقلّ در علم بدیع است، این صنعت را التفات نامید و آنرا جزو محاسن کلام دانست

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید