بخشی از مقاله

چکیده

ناریخ جهانگشای جوینی- تألیف علاالدین عطاملک جوینی،سیاستمدار، مورخ وادیب چیره دست قرن هفتم - ه ..ق - ،-باوجود اینکه یک گزارش تاریخی ازعصرتسلّط جانکاه مغول برسرزمین ایران وجلوه گاه مصائب مردمان آن روزگاراست؛ ازلحاظ ادبی ونگارشی نیز همواره موردتوجّه محققان وادیبان بوده. چنانکه اگربیانی تاریخی هم باشد، آن هم از زبان اهل ادب است . بنابراین برای پی بردن به این راز، خواننده ی جهانگشا را گزیری جزاز این نیست که با زبان مصنوع و متکلّف این اثرسترگ مأنوس شده ، سیمای دیرآشناو پررمز و رازتاریخ مغول را درآینه ی زیباشناختی مشاهده نماید تاهم درشتی راه ملالتش نیفزاید و هم درسایه ی این زیباشناسی شکوه وجلال سخن مصنوع ملکه ی ذهنش گردد وعروس فکرمؤلّف رخ نماید و او را ذوق افزاید وبه کارآید .

درین راستا، با اذعان براینکه تاریخ جهانگشای جوینی دارای نمونه های کم نظیری برای بدیع فارسی می باشد ؛ این بنده دراین نوشتار برسرآن است که سایه های گونه گون وبدیع رخسار اندیشه ی مؤلّف را به قدر آنچه ازدست برآید، کنار زده ، روایع بدیعی آن را باجان های مشتاقان آشنا سازد. به طوری که در این پرده گشایی هم راه برای خواننده ی این اثر سترگ آسان نماید وهم اگردست دهد راز زیبایی و ظرافت شعرگونگی نثر فنّی را درکلام عطاملک بجوید وبنماید تا سیمای عزلت گزیده ی تاریخ جهانگشا بهتر وبیشتر ازاین جلوه گر شود .

❖مقدّمه:

معرّفی جهانگشای جوینی

جهانگشای جوینی، هر چند که به تصریح مولف آن - علا الدین عطا ملک جوینی - به قصد مدح و »تخلید مآثر گزیده و تأبید مفاخر پسندیدهء پادشاه وقت« - جوینی،1370،ج - 3: 1 به رشته تحریر در آمده ؛ ولی هیچ وقت از ذکر حقایق تاریخی و واقعیات اجتماعی عصر خود بدور نماندهستا. به طوریکه در جای جای کتاب به ویژه در دیباچه ی مفصّل جلد اول -هر چند مختصر ولی با شهامت تمام-نویسنده، اوضاع اجتماعی عصر خود را بعد از روی کار آمدن مغول مورد نقد و تعمّق قرار داده است.

به عنوان مثال ، خراسان را بعد از حادثه ی مغول چنین وصف می کند:» خراسان از پیرایه وجود متجلببان اب علوم و متحلیان به حلیت هنر و آداب خالی شد و جمعی که به حقیقت حکم فَخَلَفَ مِن بعدِهم خَلفٌ اَضاعُوا الصﱠلوهَ وَ اَتّبعُوا الشﱠهواتِ دارند، باقی ماندند - «همان، ج - 4: 1 ودر مورد ویژگی حکمرانان مغول و تحولات و دگرگونی ارزشها بعد از روی کار آمدن آن طایفه می نویسد: زبان» و خط ایغوری را فضل و هنر تمام شناسند.

هر یک از ابناء السوق در زیّ اهل فسوق امیری گشته، و هر مزدوری ، دستوری و هر مزورّی وزیری و هر مدبری دبیری و... هر غادری قادری و هر دستاربندی بزرگوار دانشمندی و هر جمّالی ازکثرت مال، با جمالی و هر حمّالی از مساعدت اقبال با فسحت حالی. - «همان،ج4:1و - 5 پند پذیری و عبرت گرایی یکی از ویژگی هایی است که نثر جهانگشا با آن عجین شده، و هر لحظه خواننده را به اعتبار از کار دنیا و بیداری و تنبه فرا می خواند.آنجایی که می گوید : » از این حکایت مرد بینا بداند که عاقبت و فرجام دنیا اینست ، مکّاره ایست اندر خشم ، سیاه کاره سپید چشم، مواصلت او سررشته مفاصلت و معاشرت او سرشته با معاسرت ، گندم نمای جو فروش است.

زهری عسل نوش، عجوزه ای در جلوه حسنایی، پرنیان پوش. طالبان در عقب او مدهوش، قرین صد هزار ناله و خروش«، - همان ،ج - 118: 2 بروی هم سخن عطاملک دیدگاه فردوسی و بیهقی رادر مورد دنیا به یاد می آورد؛که: » جهانا سراسر فسوسی و باد/ به تو نیست مرد خردمند شاد - «کزّازی،1379،ج» - 97: 1 احمق مردا که دل در این جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند« - بیهقی،1380،ج - 189: 1 بنابراین،این نوع قراین و شباهت ها می رساند که عطا ملک جوینی در نگارش تاریخ خود به شاهنامه فردوسی و تاریخ بیهقی نظر داشته و ازمحتوای آنها بی اطلاع نبوده وجهان بینی فردوسی و بیهقی در دیدگاه تحلیلی و تاریخ نویسی او نقش بسزایی داشته است.

البته ، این مسئله را تضمین های فراوان او از اشعار فردوسی و حکایتی که از تاریخ ناصری در جهانگشای جوینی نقل کرده است؛ به اثبات می رساند . به طوریکه دکتر محمد جعفر یاحقی معتقد است که عطاملک جوینی احتمالا به بخش های مفقوده تاریخ ناصری دست یافته است. - یاحقی، - 5 :1377 عطاملک جوینی در نگارش تاریخ جهانگشایش دو منبع عمده داشت: یکی معاینه خود و دیگری استماع از قول معتبران،زیرا هم خوداو از دوران جوانی وارد دستگاه مغول شده، به کار تحریر و دیوان مشغول بود و هم خاندان او جدّ در جد سمت صاحبدیوانی پادشاهان و حاکمان وقت را داشتند.

خود دراین باره می نویسد: » چون به چند نوبت دیار ماوراء النهر و ترکستان تا سرحدچین واقصی چین که مقرّ سریر مملکت و اروغ اسباط چنگیزخان است و واسطه عقد ملک ایشان. مطالعت افتاد و بعضی احوال معاینه رفت و از معتبران و مقبول قولان، وقایع گذشته را استماع افتاد... آنچه مقرر و محقق گشت در قید کتابت کشید و مجموعه این حکایات را به تاریخ جهانگشای جوینی موسوم گردانید. - «جوینی، 1370،ج1 - 7: 1

اهمیت و جایگاه جهانگشا

تاریخ جهانگشای به واسطه شهرت و معروفیتش در عصر خود و با ملاحظه مزایایی که مؤلّف این کتاب داشته است ؛ از همان زمان تالیف به عنوان یکی از کتابهای معتبر و مهم تاریخی مورد قبول عام و طرف وثوق خواص گردید. این است که غالب مورخین از معاصرین مولف یا متاخرین از او همه به اسم و رسم از این کتاب نقل کرده اند و آن را یکی از مآخذ معتبر خود محسوب داشته اند. از جمله این نویسندگان که در خلق آثار خود، تاریخ جهانگشای را ماخذ قرار داده و از مطاللب آن مستقیم یا غیر مستقیم بهره ها برده اند، عبارتند از:

-1عبداله بن فضل اله شیرازی صاحب تاریخ وصّاف

-2 خواجه رشیدالدین فضل اله مولف جامع التواریخ

-3 شهاب الدین احمد بن یحیی صاحب کتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار و نیز تاریخ گزیده و تاریخ بناکتی و روضه الصّفا و حبیب السیر جمیعا فصول بسیاری از جهانگشا را در خود نقل کرده اند. - همان،ج1 :عح،عط،ف - بنابراین»از تواریخ قرن هفتم وهشتم که به ذکراحوال سلسله های معیّن یا حکمرانان محلی مقصور باشدنخست بایدتاریخ »جهانگشای« تالیف نویسنده دانشمند،علاء الدین عطاملک جوینی - م 681 ه - را نام برد که در سه مجلد در شرح ظهور چنگیز و احوال او و تاریخ خوارزمشاهیان و حکام مغولی ایران و فتح قلاع اسمعیلیه و شرح جانشینان حسن صباح تنظیم شده و یکی از موثق ترین مآخذ تاریخی و از جمله متون دلاویز نثر فارسی است« - صفا،1368،ج - 1151 :3/2

شیوه ی بیان و سبک جهانگشا

پیش از بیان شیوه و سبک انشای این کتاب تذکار این نکته ضروری می نماید که این قسمت از نظر صناعات ادبی سخن، مورد مداقه قرار گرفته و از بیان ویژگی های دستوری و نکات صرفی و نحوی کتاب خودداری شده است. زیرا پرداختن به نکات صرفی و نحوی و جزئیات آن، مستلزم تحقیق سبک شناسانه جداگانه ای است که از اهداف این مقاله خارج می باشد. .1از این حیث مانند تاریخ بیهقی است که نویسنده ی آن - ابوالفضل بیهقی - در ذکر ماخذ تاریخ خود می نویسد:» من که این تاریخ پیش گرفته ام، والتزام این قدر بکرده ام تا آنچه نویسم یا از معاینه من است و یا از سماع درست از مردی ثقه « - بیهقی،1380،ج - 1020 :2 عطا ملک جوینی چون در دستگاه مغول بویژه در مدت پانزده سال امارت امیر ارغون در ایران به سمت دبیر استیفاء و رسالت و کار پردازی ، و در زمان هولاکو و سونجاق آقا حاکم بغداد بود؛ تاریخ جهانگشای را در فرصت های محدود و اوقات مقتضی به رشته تحریر کشیده است.

 خود نیز با اشاره به این تنگنای وقت در تالیف کتاب می نویسد: » اگر فارغ دلی باشد که روزگار بر تعلیق و تحصیل مصروف کند و همت او بر ضبط احوال مشغول باشد، در زمانی طویل از شرح یک ناحیت تفصّی نکند وآن را در عقد کتابت نتواند کشید تا بدان چه رسد که از روی هوس محرّر این کلمات را باز آنک طرفه العینی زمان تحصیل میسر نیست.چه مگر اسفار بعید یک ساعتی در فرصت نزول اختلاسی می کند و آن حکایات را سوادی می نویسد.« - جوینی،1370،ج - 118 :1

بنابراین شیوه نگارش جهانگشای یک دست نیست» در پاره ای موارد به نثر مزین و شیوایی است که گاه تا آسمان شعر اوج می گیرد. - «صفا،1368،ج1157 :3/2 - نظیر دیباچه جلد سوم : » سپاس و آفرین خدای راست آنک اختران رخشان به پرتو روشنی و پاکی اواند تابنده و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده ... درمواردی به شیوه فنی متکلّفانه ی دقیق آمیخته با صناعات لفظی و معنوی است چون سجع، موازنه، تجنیس، تلمیح، مراعات نظیر و موارد دیگر. نظیر آنچه که در دیباچه ی جلد اول و بسیاری از اوراق متن کتاب به چشم می خورد.گاه نوع نگارش چنان ساده است که اثری از صنایع ادبی در آن نیست ، یا بسیار اندک می باشد. نظیر آنچه که در جلد سوم از صفحه 143 به بعددراکثرموارد مشاهده می شود .

» با این حال باید پذیرفت که عطا ملک در غالب موارد، نثری معتدل و میانه و در قسمت هایی ازاثرخود شیوه ای ساده و روان دارد. بنابراین چنانکه دربادی امرتصورمی شود، عطا ملک، نه تنها یکجا و دربست تسلیم شیوه مترسلان نبود ، بلکه تصنّع و تزیین کلام برای او در حکم نوعی ذوق آزمایی و سخن آرایی داشته است. - «همان - به ویژه این ذوق آزمایی و هنر او در آرایش کلام، زمانی بیشتر نمود پیدا می کند که عبارت ها درتوصیف و یا در ذّم کسی باشد.ازجمله درتوصیفات طلوع، غروب،صحنهمبارزهجنگجویان - جوینی،1370،ج95-92 :1 - ، وصف خرابی شهرها بعد از حمله - همان،ج117 :3وج:1 104و - 140 و هجو شرف الدین خوارزمی - همان،ج - 264 :2 با وجود این ، در بنیان سبک و طریقه جهانگشای مطلب تازه ای نیست که خارج از شیوه نثر فنی و سبک کلیله و دمنه باشد، زیرا آنچه که مربوط به ویژگی های نثر فنی می شود، با شیوه ی عطا ملک کاملا مطابق است.

مانند استشهاد شعری، سجع های مکرر، جملات مترادف ، تلمیحات و استدلال از قرآن کریم و احادیث و آوردن امثال و حکم عربی و فارسی و در همان حال اظهار فضل واثبات عربی دانی و توجه به تکلّفات صوری کلام ، بیش از توجه به حقایق معنوی. اما در جهانگشای جوینی به اندازه کلیله و دمنه و مرزبان نامه از آوردن اسجاع خودداری نشده است. و به اندازه مقامات حمیدی نیز سجع مکرر نیامده و چون نثر نسوی در نفثه المصدور خسته کننده نیست.

می توان گفت که به یک دستی آن چند کتاب نیز نمی باشد و از این حیث به نثر عوفی شبیه است. چه گاهی عبارات سلیس و لطیف دارد و گاه خشن و متکلفانه و آمیخته به تعسف و تعقید.همچنین در استعمال لغت و کلمات مغولی که بعدها در سراسر کتب تاریخ نیز دیده شد، این کتاب پیشاهنگ است. - بهار،1369،ج - 94-52 :3 خلاصه اینکه در جهانگشای جوینی تمام ویژگی های نثر فنی دیده می شود و نویسنده تمام تلاش خود را به جای آورده است تا نثر او با شعر برابری کند و تا جایی که در توان داشته همه آرایه های شعری را به جز وزن و قافیه که فصل ذاتی شعر می باشد، در کلام خود بکار بسته است.

پارهای از ویژگیهای سبکی نثر جهانگشای

.1 اطناب: البته اطناب در جهانگشا ملال آور نیست بلکه چنانکه ذکر شد، جولا نگاهی است برای مولف که بدان طریق هنر نویسندگی و جمال سخن خود را به منصّه ی ظهور رسانده و اظهار فضل نماید. در جهانگشای جوینی در مقابل اطناب های فراوان، ایجازهای زیبا نیز بکار رفته است که نویسنده ، خود آن را موجزترین سخن در پارسی دانسته است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید