بخشی از مقاله
چکیده
التفات یکی از آرایه های ادبی است که در بیشتر کتاب های بلاغی عربی و فارسی با عنوان انتقال گوینده از خطاب به غیبت و برعکس تعریف و انواع محدودی برای آن برشمرده شده است. از آنجا که این صنعت ادبی در کلام الهی، آثار بلاغی عرب و کتاب های بدیع فارسی - که اغلب پس از اسلام و تحت تاثیر بلاغت عرب به نگارش درآمده اند- کاربرد گسترده ای داشته است، به گمان بسیاری از محققان، پیدایش صنعت التفات در ادب فارسی، ریشه در بلاغت عرب دارد.
این مقاله سعی دارد با بررسی برخی متون ایرانی پیش از اسلام؛ همچون گاتها، یشتها، زبور مانوی، درخت آسوریک و رساله گجستگ ابالیش، نقش بارز صنعت التفات را در متون غنی و پربار این دوره به اثبات برساند و بر دیدگاه های نادرست گذشتگان و گاه محققان معاصر خط بطلانی بکشد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان از آن دارد که در ادبیات ایران پیش از اسلام، نشانه های بارزی از توجه به علوم بلاغی و دغدغه زیباییآفرینی به چشم می-خورد و سخنوران ایرانی، قرن ها پیش از آشنایی بلاغیون عرب، صنعت التفات را به عنوان یکی از ابزارهای زینت بخش کلام، در آثار خود، به کار گرفته اند.
کلیدواژه ها: التفات، یشتها، گاتها، زبور مانوی، درخت آسوریک، گجستگ ابالیش
مقدمه
توجه به آرایش های سخن از دیرباز در ادبیات ملل مختلف جهان وجود داشته است و در ادبیات ایران پیش از اسلام نیز نشانه های بارزی از توجه به علوم بلاغی و دغدغه زیبایی آفرینی به چشم میخورد؛ زیرا قصد و هدف هر کلامی ضمن بیان مفاهیم و مضامین، تأثیر بیشتر در دلها و ایجاد شوق و انگیزه در مخاطب میباشد و تنها کلام و بیانی میتواند این رسالت را انجام دهد و جاودانه بماند که به ابزارهای هنری و آرایشهای ادبی مجهز باشد.
علوی مقدم در مقاله »اهمیت بلاغت و تطور آن« برای اثبات وجود علوم بلاغی و آشنایی ایرانیان پیش از اسلام با آیین سخنوری، دلایلی را ذکر میکند: »ایران پیش از اسلام علوم بلاغی داشته است،به دلایل زیر: اولاً وقتی در زبانی آثار منظوم و منثور وجود داشته باشد، ناچار باید بپذیریم که در پشت این آثار مدون، فنون و علوم بلاغی نیز وجود داشته است؛ زیرا این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و ممکن نیست آثار منظوم و منثور فراوان در زبانی وجود داشته باشد و علوم بلاغی وجود نداشته باشد.
ثانیاً وقتی میبینیم که یک تن ایرانی به نام ابو احمد حسن بن عبداالله بن سعید عسگری در قرن سوم هجری کتابی به نام التفضیل بین بلاغتی العرب و العجم نوشته است، بر ما ثابت میشود که در قرن سوم هجری پایه بلاغت باستانی ایران، آنقدر استوار بوده است که میتوانسته با بلاغت مشهور عرب مقایسه شود و کتابی به نام التفضیل که مربوط به آثار فن بلاغت زبان پهلوی است نوشته شودثالثاً.
روایاتی که در کتب عرب در چند قرن اول هجری به زبان عربی نوشته شده است مانند: کتاب عقدالفرید همه درباره آثار منثور و بلاغت و خطابت ایران باستان است و به توقیعات و حکم و امثال و آثار نثری بلاغت زبان پهلوی مکرر اشاره شده است.« - علوی مقدم، 1372،ج310-309 - :1 علاوه بر دلایل فوق، گزارش هایی که محققان دوره اسلامی از ویژگی های بلاغی پیش از اسلام به دست داده اند، مهر تأیید دیگری بر وجود آرایه ها و فنون ادبی و بلاغی در ایران پیش از اسلام است: »اغلب در تاریخ های دوران اسلامی به ویژه تاریخ طبری، رساله ها و خطابه های دوره ساسانی را به صفت بلاغت میستایند.
در رساله پهلوی خسرو و غلامش، از جمله مواردی که آموختن آنها در دوره ساسانی معمول بوده، فن بلاغت یا بیان، ذکر شده است. ابنقتیبه به نقل از کتابی تحت عنوان تاجنامه متعلق به دوران ساسانی، وظایفی را برای دبیران بر میشمارد که در میان آن چند دستور در خصوص فن نویسندگی و بلاغت نیز وجود دارد. بر این اساس شاید بتوان گفت که دست کم در دوران ساسانی، فن نویسندگی و بیان دارای قواعدی بوده و نویسندگان این قواعد را میآموختند.« - محمدی ملایری،403- 401 :1356 -
بنابراین با تکیه بر این شواهد، بیتردید میتوان بسیاری از فنون بلاغی را در کهنترین اثر بازمانده از قوم بزرگ ایرانی؛ یعنی اوستا نیز مشاهده کرد که این امر نشانگر قدمت این صنایع ادبی و میزان توجه ایرانیان پیش از اسلام به آنها بوده است. در کتاب صنایع و فنون ادبی و آرایشهای هنری در اوستا، نویسنده به تعدادی از این صنایع اشاره نموده است. علاوه بر اوستا در دیگر آثار برجایمانده از ادبیات ایران پیش از اسلام نیز نمونه های متعددی از کاربرد این فنون به چشم میخورد که در ادامه به ذکر نمونه هایی از آنها خواهیم پرداخت.
به این ترتیب، وجود علوم بلاغی و توجه به آنها در ادبیات پیش از اسلام، امری غیرقابل انکار است، اما متأسفانه کتابی مستقل از ادوار کهن که آرایههای ادبی و معیارهای زیباییشناسی سخن را مورد بررسی قرار داده باشد، باقی نمانده است. تنها کتابی که نشانههایی از وجود آن ضمن تألیفات ارزشمند دانشمندان و ادیبان ایرانی- اسلامی برجای مانده، کتاب کاروند است.
جاحظ، ادیب بزرگ و متعصب عرب، نیز در تأیید و صحهگذاردن بر آشنایی ایرانیان قبل از اسلام با زیورهای سخن و وجود کتاب کاروند، مَنْچنینأَحَبﱠمعترفأَنْاست: یَبْلُغَ» فِی صِنَاعَهِالبلاغهِوَیَعْرِفالْغَرفِیبواللﱡغَیَتحِّبَهِرَفَلْیَقْرَأ کتابَکاروند قَدْ عَلِمْنَا أَنﱠ أَخْطَبَالنﱠاسِالْفُرسِ « - جاحظ،1975م، ج - 14 :1 و با صراحت تمام به وجود فنون بلاغی در ادب ایران پیش از اسلام اقرار کرده و آن را نتیجه ممارست ایرانیان در تدوین آثار منثور و منظوم میداند.
بنابراین، اثبات وجود کتاب-هایی بلاغی؛ همچون کاروند که در اثر بیتوجهی حاکمان و بی مهری روزگار و حملات متعدد اقوام وحشی و بدوی از میان رفته اند، مهر تأییدی بر وجود آرایه ها و صنایع ادبی در ادبیات قبل از اسلام ایران خواهد زد و هرگونه شک و شبهه، پیرامون آشنایی ایرانیان با فنون بلاغی را از بین خواهد برد. هر چند که آثار برجای مانده از آن دوران و سبک و شیوه نگارش آنها که غالباً وزندار و شعرگونه بوده اند، خود دلیلی بر بهره مندی ادیبان و دبیران ایرانی از فنون و شیوه-های بلاغی بوده است.
از میان این آثار، میتوان به »امثال و حکم بزرگمهر و عهد اردشیر و کلیله و دمنه و توقیعات انوشیروان و خداینامه« - تفضلی،314 :1375 - و آثار بازمانده از ایران باستان همچون؛ گاتها و یشتها و برخی از کتیبه های فارسی باستان اشاره کرد. - ابوالقاسمی،51 :1373 - از سوی دیگر؛ نویسندگان کتب بلاغی بعد از اسلام، از اشعار شاعران ادوارنخستین که همگی متأثّر از ادبیات غنی قبل از اسلام بوده اند، برای فنون و صنایع بدیعی نمونه آورده اند که این خود گواهی دیگر است بر اینکه »شاعران و ادیبان فارسیزبان از فنون بلاغت در اشعار خود استفاده میکرده اند، لیکن در این دوره کتابی در بلاغت فارسی نوشته نشده و اصطلاحات خاصی وضع نگردیده است« - علوی-مقدم،378 :1372 -
به این ترتیب، علیرغم برجای نماندن اثری مدوّن، نسبت به حضور صنایع ادبی و بدیعی در ادبیات پیش از اسلام شکی نیست: »اثر و نشان بسیاری از صنایع ادبی را میتوان در ادبیات پیش از اسلام در دوره باستان که از هزاره اول پیش از میلاد آغاز میشود و تا سال 331ق.م ادامه دارد، یافت.« - منصوری، - 17 :1378 به احتمال زیاد، در ادوار کهن نیز، تفکیکی میان فنون و آرایه های بلاغی وجود نداشته است، اما بررسی آثار برجای مانده و تطبیق آنها با فنون بلاغی، کاربرد علم معانی، بیان و بدیع را در آثار گویندگان نخستین، به اثبات میرساند.
صنعت التفات
التفات، نام صنعتی ادبی است که در بیشتر کتاب های بلاغی به انتقال مخاطب از غیبت به خطاب و برعکس تعریف شده و انواعی که ذیل آن بیان گردیده است، بخش مختصری از دو حوزه علم معانی و بدیع را شامل میشود.2 این انواع به طور مختصر عبارتند از:
-1 تغییر ضمایر که شش حالت با توجه به گردش سخن میان اول شخص، دوم شخص و شوم شخص به وجود میاید.
به عنوان مثال؛ تغییر ضمیر از متکلم به غایب:
ای من آن روباه صحرا کز کمین سر بریدندش برای پوستین مولوی
-2 تغییر جهت خطاب که ر این حالت اشخاص و حتی اشیاء مختلفی مورد خطاب قرار میگیرند.
یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
میدهند آبیّ و دلها را توانگر میکنند ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان
کاندر آنجا طینت آدم مخمر میکنند بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی حافظ
-3 ذکر عبارتی در قالب مصرع یا بیتی مستقل به شیوه مثل یا دعا پس از اتمام سخن. این نوع از التفات به اسلوب معادله و ترفند ایغال شباهت بسیاری دارد.
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را سعدی
-4 عطف کردن فعل غایب بر متکلم یا مخاطب در حالیکه فاعل هر دو یکسان است.
دادی به وصل وعده و آنگه به طنز گفت چیزی که کس نیافت تو از من مدار چشم ابن زهری مروزی
از آنجا که کاربرد این آرایه ادبی در کلام الهی و متون ادبی عرب بسیار چشمگیرتر از متون فارسی بوده است، لذا بسیاری از محققان، پیدایش این صنعت در آثار ادبی فارسی را برگرفته از بلاغت عرب میدانند.
بیان چنین دیدگاه نادرستی از سوی برخی بلاغیون، سبب شد تا از میان صنایع و آرایه های مشهور و پرکاربرد، به سراغ صنعتی گمنام و تا حدودی دورمانده از دایره تحقیقات پژوهشگران برویم و کارکرد آن را در متون کهن باستانی ایران مورد بررسی قرار دهیم وبا یافتن نشانه و ردّ پایی از آن در این متون، نادرستی نظرات برخی پیشینیان و معاصرین را اثبات نماییم و بر این اصل صحه بگذاریم که نه تنها آرایه ها و فنون ادبی پرکاربرد، بلکه شگرد ادبی گمنامی همچون التفات نیز در متون ایرانی قبل از اسلام، کارکرد گستردهای داشته اند .