بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله به بررسی استعارههایی میپردازد که با محوریت بنمایهي عشق در غزلیات عطّار نمود یافتهاند. مبانی نظري مقاله، نظریهي استعارههاي مفهومی است که استعاره را از حد شگردي بلاغی به سطح ابزاري براي تفکر و شناخت ارتقا داده است. مفهوم عشق در غزلیات عطّار به کمک راهبردها یا ابزارهاي شناختی رایجی مانند استعاره، تصویر، مجاز و جاندارانگاري مفهومسازي شدهاست، اما به نظر میرسد عطّار شیوههاي خلاقانهتري را در استعارههاي شعري عشق به کار برده است و آن برجستهسازي ویژگیهاي مثبت حوزهي مبدأ و پنهانسازي ویژگیهاي منفی همان حوزه از نگاه شناختی و نیز انتقالِ مفاهیم حوزهي مبدأ از گفتمان رایج به گفتمان شعري و تغییر دادنِ معانیِ حوزههاي مبدأ و یا به عبارتی دیگر گزینش معانی جدید براي مفاهیم حوزهي مبدأ است.
در ابتداي مقاله گزارش دقیقی از استعارههاي عشق در غزلیات عطّار را ارائه دادهایم. آنگاه استعارهها را بر اساس نوع مضمون به چهار گروه تقسیم کردهایم: استعارههایی که تصویر روشن و دلپذیري از عشق ارائه میدهند، آنها که صفات و ویژگیهاي منفی براي عشق اعتبار کردهاند، استعارههاي دو وجهی و استعارههاي خنثی. آمار دقیق هر چهار گروه استعاره را ارائه داده و به تحلیل شناختی هر گروه پرداختهایم و شگردهاي بیانی و بلاغی عطّار را در ساختن ایناستعارهها بررسی کردهایم. بعد از استعارههاي خنثی، استعارههایی که ویژگیهاي منفی براي عشق اعتبار کردهاند از بیشترین بسامد در غزلیات عطّار برخوردارند و استعارههاي دو وجهی داراي کمترین بسامد میباشند.
.1 مقدمه
بر پایهي نظریهي استعارهي شناختی، زبان عادي و زبان ادبی در مفهومسازي از جهاتی شبیه به هم و از جهاتی با هم متفاوتاند. هدف نگارنده در این مقاله این است که با استفاده از تحلیل دقیق و آماريِ بسامد انواعِ مفهومسازيهاي شاعرانهي عطّار در حوزهي عشق به بررسی خلاقیت شعري عطّار در این زمینه بپردازد و دلیل انتخابِ »عشق« از میان موضوعات متعدد این است که عشق مهمترین بنمایه در منظومهي عرفان کلاسیک است.
اگر این بنمایه را از دل گفتمان عرفانی خارج کنیم، بخش عظیمی از هویت گفتمان مذکور از دست میرود. »بحث عشق نه تنها در تاریخ فلسفهي یونان، حتی پیش از افلاطون مطرح بوده؛ بلکه در تاریخ فلسفهي اسلامی نیز از همان ابتدا مورد توجه فیلسوفان و در رأس ایشان فارابی و ابنسینا بوده است« - پورجوادي، . - 65 :1387 در واقع پیدایش زبان شعر عاشقانه صوفیانهي فارسی حاصل پیوند میان تصوف و شعر عاشقانه و غیر صوفیانهي پارسی است. در نتیجهي این پیوند، زبان شعر عاشقانهي فارسی به صورت یک زبان دینی و مقدس درآمد و الفاظ آن نظیر باده و می و شراب و مستی و میخانه و خرابات و شاهد و ساقی و زلف و خط و خال معشوق، همه معانی دیگري غیر از معانی حقیقی خود پیدا کردند. - همان، . - 96-97
ماهیت زبان عرفانی به گونهاي است که سبب میشود هدف عارف از کاربرد استعاره با هدف دیگران متفاوت باشد. اگر »شناخت« - عرفان - یافتن پیوند میان پدیدههاي هستی و جاي دادن آنها در ساختار منظم ذهنی باشد، عرفان نیز به تناسب معناي خود نوعی فعالیت شناختی به شمار میآید و استعاره هایی که در این حوزه به کار گرفته میشود، نقش شناختی دارد - بهنام، . - 94 :1389 و از آنجایی که در نظریهي استعارهي مفهومی، استعاره فقط یک ویژگی سبکی زبان ادبی نیست؛ بلکه تفکر و زبان داراي ماهیت استعاري است و نظریهپردازان این حوزه – لیکاف و جانسون- 1 معتقدند که استعاره صرفاً ابزاري زبانی براي بیان اندیشه نیست؛ بلکه راهی براي اندیشیدن درباره چیزهاست - راسخ مهند، 34 :1390ٰ - ، نگارنده سعی کرده است از خلالِ بررسی و تحلیلِ شناختی استعارههاي عشق در غزلیات عطّار و ارائهي آمار هر گروه از استعارهها، به جهانِ اندیشهي شاعر نزدیک شود. روش تحقیق، روش کتابخانهاي است.
مجموعه مقالات
فهم دایرهاي حافظ را دلالت بر آرمانگرایی او دانسته و این فهم دایرهاي او را در شمار انسانهاي حماسی قرار داده و از مرکزگرایی حافظ حکایت میکند. در حوزهي تحلیلِ شناختی »عشق« در ادبیات میتوان به پایاننامهي دکتري زهره هاشمی با عنوان »بررسی نظامهاي استعارهي عشق در پنج متن عرفانی بر اساس نظریهي استعارهشناختی« اشاره کرد که در سال 1392 در دانشگاه فردوسی مشهد از آن دفاع کرد. در این رساله، استعارهي مفهومی عشق در سوانح احمد غزالی، تمهیدات عینالقضات همدانی، لوایح حمیدالدین ناگوري، عبهر العاشقین روزبهان بقلی و لمعات فخرالدین عراقی مورد مطالعه قرار گرفته است.
همچنین شیرینپور ابراهیم و مریمالسادات غیاثیان در مقالهاي با عنوان »بررسی خلاقیتهاي شعري حافظ در مفهومسازي عشق- « که در فصلنامهي علمی - پژوهشی نقد ادبی، س 6،ش 23، پائیز 1392 - صص - 59-82 به چاپ رسیده است - به بررسی خلاقیتهاي شاعرانهي حافظ در مفهومسازي عشق با توجه به شاخصهاي چهارگانهي کوچش، پرداختهاند و نیز مقالهي »تحلیل شناخیت استعارههاي عشق در غزلیات سنایی« از سید مهدي زرقانی و دیگران که در جستارهاي ادبی، مجلهي علمی پژوهشی، شماره 183، زمستان 1392، به چاپ رسیده است و نویسندگان در آن به بررسی شگردهاي بلاغی سنائی در ساختن استعارهها عموماً و استعارههاي شناختی خصوصاً پرداختهاند. اما در زمینهي تحلیلِ شناختی استعارههاي عشق در غزلیات عطّار اثري یافت نشد.
.3 مبانی نظري
زبانشناسی شناختی عبارت است از بررسی زبان به گونهاي که با ساختار ذهن سازگار باشد. در این دیدگاه زبان را انعکاس ذهن میدانند - راسخ مهند، - 23 :1389 و این ادعا را مطرح میکنند که ساختار زبان، انعکاس مستقیم شناخت است؛ به این معنا که هر تعبیر زبانی با مفهومسازي موقعیت خاصی همراه است [.........]معنا چیزي جز مفهومسازي ذهن نیست؛ بنابراین زبان به طور غیر مستقیم و به واسطهي مفهومسازي گوینده جهان خارج یا موقعیتهاي خارجی را نشان میدهد - قائمینیا، :1390 . - 43 مهمترین نکتهي این نظریه این است که استعاره فقط یک ویژگی سبکی زبان ادبی1 نیست؛ بلکه خود تفکر و ذهن داراي ماهیت استعاري است.
»استعاره کل زبان را تسخیر میکند و این هجوم پنهانی است و نه آشکارا. »مستعارله« و »مستعارمنه« خود استعارههایی پنهاناند؛ زیرا زبان متعارف معمولاً با استعاره عمل میکند« - هاوکس، . - 113 :1380 حاصر کار آن است که استعاره - که همان نگاشت بین قلمروهاست - قطعاً در کانون معنیشناسی زبان طبیعی متعارف قرار دارد و مطالعهي استعارهي ادبی بسط مطالعهي استعارهي روزمره است.