بخشی از مقاله

چکیده

عطار از شاعران کارآمد و آوانگارد سده هاي ششم و هفتم هجري قمري است. غزلیات وي بازتاب حدیث نفس با معبود یگانه است و به تخریب منیتهاي انسانی میانجامد. عطّار عطر شور و شوق سرتاسري بر غزل بیمانند خود میپاشد و از نادرترین شاعرانی است که بی هیچ مصلحتاندیشی در غزلیات خود به بیان اندیشههاي الهی با محوریت عشق و دل و عرفان پرداخته است. در حال حاضر در این مقاله با تکیه بر مطالعات کتابخانهاي و با روش توصیفی تحلیلی رویکرد عاشقانه- عارفانهي غزلیات عطّار مورد بررسی قرار گرفته است.

نتایج حاصل از بررسی غزلهاي او نشان میدهد که نظام ساختاري غزلیات او یکدست و منسجم بوده و زبان ساده و روایی شاعر، غزل او را نقطهي عطف غزل عارفانه- عاشقانه قرار داده است. از منظر عطّار دل بر عقل مذموم مرجح است و عقل در راه کشف و شهود آگاهانه و نا آگاهانه عقیلهاي بیش نیست. دل در اندیشهي عطّار محل تجلّی انوار الهی است و عقل را طفل و بازیچهاي در پردهي هستی میشمارد.

اندیشههاي ملامتی در غزلیات عطّار برآیند مبارزهي او علیه نُرم- هاي رایج و خلاف جریان حق است. دینداري عطّار بر مبناي ارزشهاي ناب انسانی بنا شده است و طبع آزاده و بلندش او را از تظاهر به دینداري پرهیز میدهد. رندي و قلندري از ویژگیهاي بارز غزلیات عطّار است که برآیند ظاهرستیزي و نگاه تیزبین انتقادي او به محیط و روزگار است.وي در غزلهایش »ساختار عشق« را در مقابل با زهد قشري قرار میدهد. عشق در اندیشه او مغزي در برابر پوست - عقل و زهد ریا و نفاق - است.

مقدمه:

عشق و عرفان از نابترین مفاهیم انسانی است که جنبههاي روحانی و ملکوتی بشر را واکاوي می- کند. عشق و عرفان غالباً دو جریان همسو و سازگار در جریان سیال شعر و ادب فارسی بودهاند. »عشق در ابتداي امر، »محبت« نام دارد، اما دربارهي وجه تسمیهي آن، عقیدهي بیشتر زبان شناسان و لغت نویسان بر این است که این واژه از »عشَقه« گرفته شده است و آن نام گیاهی است که وجه شبه آن با عشق این است که هر دو یک حالت دارند، یعنی اگر موجودي را گرفتار کنند، آن را زرد و نحیف و رنجور میکنند.« - لاریجانی، » - 86 :1386در قرآن مجید فعل ثلاثی واژهي »حب« مطلقاً به کار نرفته است و همه جا از باب افعال آن استفاده شده است، ولی مصدر ثلاثی آن بارها به کار رفته است.

« - قرشی، » - 93 :1375این واژه در لغت به معناي »دوستی« است. شوق مفرط و میل شدید به چیزي را »عشق« میگویند.« - سجادي، - 580 شهر عشق و عرفان شالودهي اصلی هستی شناسی عطار است. عارف در ادبیات عرفانی، نمادي عاشقانه و زیبا از محبتورزي به پروردگار است و شاعران عاشقمسلک ما که به حق دیندارترین و انسانپرورترین ابناي بشر در دورهي خود بودهاند. به طریقی دیگرگونه به مذهب روي آوردند که ناشی از نگاه متفاوت و منحصر به فرد و مشحون از دانش و بصیرت و تسلط آنها به محیط و جهان هستی است. اساساً باید پذیرفت که عرفان »برخورد هنري با مذهب« است. - شفیعی کدکنی، - 18 :1384

نگاه لطیف عاشقانه به جهان عصارهي »عرفان« در غزلیات عطّار است. معماري غزلیات عطّار بر اساس طرح اولیهي انسانوارگی و سیطره عشق بر آفاق دل است. جهشی که قبل از عطّار در شعر سنایی غزنوي دیده میشود و حضرت مولانا ادامهدار این جریان ماندگار در شعر و ادب پارسی است. طبیب نیشابور عرفان را درمانگر روح دور از حق و سرگردان در وادي عشق و محبت میداند. سیر تکامل عرفان با زیربناي مستحکم و لایزال عشق، به سادگی، زیبایی و روانی با غزلیات عطّار نمود مییابد. بررسی غزلیات عطّار در کنار آثار نمادي و تمثیلی او چون منطقالطیر، و سیر و سلوك و شناخت او در الهینامه. او را پرچمدار غزل عاشقانه عارفانه فارسی نشان میدهد. در این پژوهش درونمایههاي غزل عطّار که مستقیماً در ارتباط با عشق و عرفان است شاخهبندي و تحلیل میشود.

-1 عشق و عقل

عشق و عقل از مقولههاي قابل بحث در ادبیات عرفانی است. موافقت و مخالفت با این دو محل مذاکره و منازعهي عارفان و اهل خرد بوده و عارف برحق اغلب جانبدار عشق است و عقل را در مقابل عشق عقیلهاي بیش نمیداند. عشق محل بلامنازع دل است و در نظر عرفا ذاتاً بر عقل غالب است. آنچه به طور کل پیرامون عقل گفته شده مربوط به قوهي درك و فهم و درایت بشري است اما موضع عشق سوز و گداز و شناسایی حس و عواطف است. عطار که از عارفان بزرگ قرن ششم و اوایل قرن هفتم است عشق را میستاید و آن را نبض هستیشناسانهي عرفان و معرفت میداند.

از منظر عطّار عشق در مفهوم ناب و هستیشناسانهي خود پیرنگ اصلی وجود کیفی بشر است و کمیتی را برنمیتابد. عطّار عرفان و شناخت دلی را زاییدهي عشق ازلی میداند. در این راستا عطّار مرتبهدار شاعري چون مولاناي بلخی بر زلف تو وقف جان ابدال یک شکل ز صد هزار اشکال هر گه که شوم به صد زبان لال پیران هزار ساله اطفال بر ریگ همی زنند دنبال معروف هم از لب و هم از خال وز فلسفیان عقل فعّال از بهر فضولیان دخّال بگذار جدل براي دجال - عطّار، - 371 -370 :1374 مجموعه مقالات است.

مضمون عشق در غزلیات عطّار با شور و شعف و میل به یکتانگري و یکسویی، شرافت و نفی پلیديها و نقابها همراه است.عطّار میگوید: اي عقل گرفته از رخت فال از زلف تو حل نمیتوان کرد شرح سر زلف تو دهم متن اي در ره حلّ و عقد عشتقت در معرکه تو شیر مردان کردي ظلمات و آب حیوان چند از متکلّمان بارد هم فلسفه هم کلام بگذار با عیسی روح همنفس شو در این جا عطار عقل را مذموم و سخن خشکمغزان میداند و جانبدار عشق است. عطار عشق را پناهگاه نجات و رستگاري میداند و از عقل جزوي و مصلحتطلب گریزان است. عقل مذموم از دیدگاه عطار همان عقل موافق نفس است. عقلی که نفس مطمئنه را نفی میکند و مغلوب منیات نفس است. -

فاضلی، - 200 :1374 نگاهی به غزلیات عطار به سادگی تلنگُر به عقل و شوخ بودن آن را در مقابل عشق به تصویر میکشد. غزلیات وي عرصهي یکهتازي عشق و غلبه حس بر عقل از نوع مذموم آن است. عطار »در مقابل فکرت عقلی که موصل به معرفت سطحی است، فکرت قلبی را توصیه میکند که مرد کار را به راه میآورد و این راه که او براي وصول به حقیقت نشان میدهد از درد و بیم و خطرات و عقبات بسیار مشحون است. اما او با شوق و امید تمام این راه را طی میکند. - «

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید