بخشی از مقاله
چکیده
گویشها منابع عظیمی از زبانزدها و ادبیات شفاهی اقوام است که در آن کمترین واژگان قرضی و مفاهیم برساخت زبان و فرهنگ غالب و معیار وجود دارد. نظام مفهومی و شناختی گویشوران در فرایند ساخت و بهکارگیری زبانزدها- به منزله عباراتی با واژگان فشرده و ساخت بیانی استوار و کنایی- نقش دارد. قدرت انتقال نظامی فکری از یک عنصر به عنصر دیگر در زبانزدها از جمله مشخصههایی است که بر وجه نظام پذیری آن تأکید مینماید. این توانایی، زبانزدها را در ردیفنوعِزبانیخاص«» قرار میدهد. از طریق شناخت ارکان اصلی نظام مفهومی و شناختی در زبانزدها میتوان مرزبندی واقعیتهای روزمره یک قوم را نشان داد.
در این پژوهش به روش تحلیلی استنادی زبانزدهای مختص گویش گالشی بر اساس استعارههای مفهومی و با رویکرد استعاره شناختی بررسی خواهد شد. هدف از این بررسی شناخت و درک تازهای از بازنمایی گزارههایی با ساختار نظاممند شامل اضافهها، قیدها، صفات در چارچوب زندگی و تجربه قومی است.
-1 مقدمه
استعاره ازجمله مفاهیمگستردهای استکه بسیاری از اندیشمندان حوزههای مختلف ازجمله ادبیات، روانشناسی، فلسفه و ارتباطات در باره آن سخن گفتهاند. اهمیت استعاره از منظر شناختی بحث دربارهماهیّت و چگونگی عملکرد لایههای معنایی آن در زبان است. در حوزه روانشناختی نیز استعاره از جمله مفاهیمی است که به بررسی چگونگی شکلگیری استعاره و فرایندهایمؤثر در ادراک بشر میپردازد و بیشترین تحقیقات در حوزه اثر بخشی و نقشآفرینی استعاره در ذهن شنونده را به خود اختصاص داده است
اگر بخواهیم مشخصاتی بر اساس هریک از دانشهایبرشمرده برای استعاره نام ببریم،دچار درازگوییمیشویم، برای درک درست از کارکرد استعاره در علوم برشمرده،میتوان از پنج ویژگی وجه مشترک در علوم شناختی و سایر دانشهای مرتبط سخن گفت. این مشخصات عبارتند از:نوظهوری - تازگی و غرابت - ، ناهمخوانی، مشابهت، مناسبت یا ارتباط و تلفیق .
با مجموعه پنج مشخصه برشمرده معلوم میشود که نظام ادراکی بشر و آنچه در قالب آن به فکر مینشیند یا فعالیتهایی را انجام میده، ماهیّتی استعاری دارند
بنابراین بشر در جهانی از استعاره قرار میگیرد که بهوسیلهآن میتواند مفاهیم انتزاعی و نامحسوس را حسی و باورپذیر نماید. با این عبارت معلوم میشود که استعارهها نمودی عینی از گزارههاینامحسوس و یا استعارههای مفهومی هستند. کشف این گزارهها از میان تجربههای روزانه انسان پدید میآید.بنابراین ما تنها از طریق استعارههامیتوانیماندیشههای انتزاعی خود را بهوسیله استعاره به دیگران منتقل کنیم
لیکاف و جانسون از جمله پژوهشگرانی هستند که در کتاب»استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم - 1980 1 - «درباره استعاره مورد کاربرد در گفتار روزمره بحث کردهاند. از نظر آنان نظام مفهومی و شناختی ما در تعریف و مرزبندیواقعیتهایروزمره سهم دارند.پسقاعدتاًاستعارهها نیز باید در این تعریف و مرزبندی نقش داشته باشند
به عبارتی استعاره در بستار»ضرورت اجتماعی« پدیده میآید و انعکاسدهنده فرهنگ روزمره جوامع است، زیرا کارکرد زبان در جامعه بشری بهگونهای است که برای تأکید و برجسته سازی شناخت و هیجان ناشی از فضایی خاص که به وسیله گوینده شکل میگیرد،بهناچار از استعاره بهره میبرد. از سویی دیگر آحاد جامعه برای ساخت استعاره بیآنکه سخت بیندیشند، از مناسبات سطح واژگان سود میبرند؛ زیرا واژه به خودی خود واجداستعاره است. این دیدگاه بر خلاف نظر سوسور در باره قراردادی بودن واژگان است. بر اساس نظر سوسور، واژگان دال های قراردادی اجتماعی هستند که در هر جامعه نسبت به جامعه دیگر متفاوتند،بنابراین همه انسانها در ذهن خود دالهایی دارند که مدلول آنهابهعنوانمعانی چندوجهی در برابر کاربرد واژه،رمزگردانیمیشود و مدلول خود را انتخاب میکند.
انسان بهواسطهشبکههایی از سلولها از دالهای زبان بهره میگیرد و استعاره را برای بیان فضای جدید پدید میآورد. درواقع ذهن انسان معنای بنیادی را از پیش به همراه ندارد،بلکه »هر معنا در تناسب و مقایسه با معانی دیگر در نقش استعاره عمل میکند
یکی از مهمترین مقولههای پژوهشی در دهههای اخیر، »تحلیل شناختی استعارهها« برای فهم درست قلمرو مقصد وشناخت حوزه اندیشگانی و نظام ارزشی جامعه بشری است. در استعاره مفهومی گویشور با کاربرد ساختار قلمرو معنایی، مفهومی ذهنی را با قلمروی عینی میشناساند. از این طریق میتوان بسیاری از الگوها، ارزشها و هنجارهای فرهنگی گویشوران یک جامعه را نشان داد. در جوامعی که کمتر در معرض تهاجم زبانهای دیگر قرارگرفتهاند، بسیاری از قلمروهای استعاره ارزشهای معنایی همان فرهنگ را بازتاب میدهد؛ ضمن آنکه از این طریق میتوان گزارههایی مشخص از مفهوم استعاره را انتخاب کرد و بر اساس آن کل نظام استعاری فرهنگ یاد شده را توصیف نمود.
در این پژوهش تلاش داریم تا پس از ارائه بخشی کوتاه پیرامون معرفیاستعاره مفهومی و بهطور مشخص الگوی نظری لیکاف و جانسون، حوزه کارکرد استعاره در چرخه فرهنگی زبانزدهای گالشی را بررسی نماییم. هدف از این بررسی، چگونگی ایجاد ساخت گفتمانی تجارب روزانه در فرهنگ گالشی است. کاربرد استعاره مفهومی در ایران برای تدقیق در متون و فرهنگهای اجتماعی مختلف و کشف مناسبات تفکر آنان به دهههای اخیر بر میگردد.
نخستین آشنایی پژوهشگران ایرانی با استعاره مفهومی از طریق انتشارکتاب استعاره و شناخت حبیب االله قاسمزاده - 1379 - با عنوان استعاره و شناخت بوده است. وی در این پژوهش از منظر روانشناختی استعاره را بررسی کرده است. در جایجای این اثر آرای لیکاف و جانسون دیده میشود. در بخش استعارههای شناختی این کتاب به کاربرد استعاره جهتی، استعاره هستیشناختی و استعاره ساختاری اشاره شده است