بخشی از مقاله

چکیده

فهم اشارات و تلمیحات بخصوص اصطلاحات علمی،عقلی و عرفانی منجر به دریافت ظرایف د دقایق متون ادبی و در نتیجه التذاذ ادبی می شود.بخصوص در آثار عطار که یکی از شاعران طراز اول و بلند آوازه ی زبان فارسی و آگاه از علوم و فنون مختلف ادبی،حکمت،کلام،نجوم است و همچنین احاطه او بر علوم دینی به ویژه تفسیر و روایت احادیث وقفه و اطلاع او از مبادی طب و ... سبب شده که آثارش مخصوصا دیوان سرشار از تلمیحات و اشارات متنوع باشد.محمدرضا شفیعی کدکنی می نویسد:»در میان بزرگان شعر عرفانی فارسی،زندگی هیچ شاعری به اندازه زندگی عطار در ابر ابهام نهفته نمانده است.اطلاعات ما درباب مولانا صد برابر چیزی است که در باب عطار میدانیم.حتی آگاهی ما درباره سنایی،که یک قرن قبل از عطار میزیسته،بسی بیشتر از آن چیزی است که در باب عطار می دانیم.نه سال تولد او به درستی روشن است و نه حتی سال وفات او.این قدر می دانیم که او در نیمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم می زیسته،اهل نیشابور بوده است و چند کتاب منظوم و یک کتاب به نثر از وی باقی است.نه استادان او،نه معاصرانش و سلسله ی مشایخ او در تصوف،هیچ کدام به قطع روشن نیست.از سفرهای احتمالی او هیچ آگاهی نداریم و از زندگی شخصی و فردی و زن و فرزند و پدر و مادر و خویشان او هم اطلاع قطعی وجود ندارد.در اینباب هرچه گفته شده است غالباً احتمالات و افسانه ها بوده است و شاید همین پوشیده ماندن در ابر ابهام خود یکی از دلایل تبلور شخصیت او باشد که مثل دیگر قدّیسان عالم در فاصله ی حقیقت و رؤیا و افسانه و واقعیت در نوسان باشد.« در این نقاله به اشاره ها و تلمیحات آیات قرآن کریم در دیوان عطار نیشابوری پرداخته شده است.

واژگان کلیدی:اشارات،تلمیحات،آیات،قرآن کریم،عطار

مقدمه :    
خالقا ، یا رب به حق آنگه که من    هر که را دیدم که گفت از تو سخن
از همه نوع خریدارش شدم    یاری او کردم و یارش شدم
من خریداری ز تو آموختم    هرگزت روزی به کس نفروختم
چون خریداری تو کردم بسی    هرگزت نفروختم چون هر کسی
دردم آخر خریداریم کن    یار بی یاران تویی یاریم کن

شیخ فرید الدین ابوحامد محمد ، عطار نیشابوری ، از مشایخ بزرگ و از شاعران نامدار ، در حدود سال 540ه. ق. در کدکن نیشابور به دنیا آمد ، بعضی هم مانند دولتشاه در تذکره الشعرا موطن او را شادیاخ نیشابور نوشته و سال ولادتش را نیز 513 ه.ق ذکر کرده اند B که درست نیست B عطار تا پایان عمر در شادیاخ می زیسته است . شهرت او به " عطار" به واسطه آن است که عطاری داشته و به اصطلاح آن زمان ، شغل دارو فروشی و طبابت بوده ، چنانکه عطار در خسرو نامه گفته است :
مصیبت نامه کاندوه جهان است      الهی نامه کاسرار نهان است

به داروخانه کردم هر دو آغاز      چگونه زود رستم زاین و آن باز
به داروخانه پانصد شخص بودند     که در هر روز نبضم می نمودند

اگر قلمرو شعر عرفانی فارسی را به گونه مثلﱠثی در نظر بگیریم عطّار یکی از اضلاع این مثلّث است و آن دو ضلع دیگر عبارتند از سنائی و مولوی.شعر عرفانی به یک اعتبار با سنائیآغاز می شود و در عطّار به مرحله کمال می رسد و اوج خود را در آثار جلال الدین مولوی می یابد.پس از این سه بزرگ آنچه به عنوان شعر عرفانی وجود دارد تکرار سخنان آنهاست مگر آنچه به عنوان عرفان مدرسی و گسترش اصطلاحات آن در شعر فارسی آمده،از قبیل رشد و گسترش عقاید محیی الدین ابن عربی و نفوذ زبان صوفیانه او در قلمرو شعر فارسی که از حدود عراقی و شیخ شبستری آغاز می شود و در شاخه های مختلف تصوّف رشد می کند.

عطار در طریقه تصوف ، مرید شیخ مجدالدین بغدادی - مقتول - به سال 613 یا 616 ه.ق - بود ، و مجدالدین از خلفا و مشایخ نجم الدین کبری بود ، پس عطار بر طریقه کبراویه سلوک می کرد و صوفیه ذهبی در حال حاضر بدان طریق منتسب هستند ، اما مرحوم استاد فروزانفر با ذکر دلایل بسیار ، از مدت عمر و مسافرت های نجم الدین کبری و کیفیت طریقه او ، نیز عدم ذکر نام نجم الدین در آثار عطار ، و ذکر نام مجدالدین بغدادی فقط در یک مورد ، در پیروی عطار از طریقه کبراویه شک میکند ، ولی قول دولتشاه را که می گوید :"شیخ فریدالدین عطار خرقه تبرّک از دست سلطان العاشقین،فخرالشهدا مجدالدّین بغدادی دارد" به واقع نزدیک می داند .

جامی در نفحات الانس نوشته که بعضی گفته اند او اویسی بوده است ، و اویسی به ظاهر پیری ندارد و از روحانیت حضرت رسول - ص - یا یکی از مشایخ مستفید می شود...و سیر و سلوک خویش را به تایید روحانیت می رساند چنانکه اویس به دیدار حضرت رسول اکرم - ص - مشرف نگردید و مراحل کمال را به عشق معنویت وی طی کرد ... پس عطار در ظاهر خدمت پیری نکرده و دست ارادت به مرشدی نداده است.

عطار در وصف حال خود قصیده ای دارد و در آن ، خود را مستفید از روحانیت شیخ ابوسعید ابوالخیر - متوفی 440 ه.ق - دانسته و معتقد است که هر چه دارد از اوست ، و همین ابیات قول کسانی که عطار را اویسی دانسته اند ، تایید می کند و می رساند که او دست ارادت به هیچ یک از مشایخ نداده است .

عطار در تمام علوم زمان، از ادب و حکمت و کلام و نجوم و علوم دینی از تفسیر و روایت حدیث و فقه و طب و گیاه شناسی به کمال رسیده و در نیشابور ِ آن زمان که مرکز معالجه امراض به او مراجعه می کردند که قبلا نیز به این نکته اشاره شد . او مانند همه صوفیه ، بحث و استدلال علمی و فلسفی را انکار می کند ، با انکه خود در فلسفه و علوم عقلی و برهانی تبحّر داشته است . بسیاری از بزرگان دانش و رجال زمان عطار ، با او دیدار کرده اند ، از جمله خواجه نصیرالدین طوسی - 672 B597 - که حدود پانزده یا هجده سال داشته ، با عطار ملاقات کرده و عطار در آن موقع پیر بوده ، و این ملاقات میان سالهای 612 و 618 ه.ق صورت گرفته است . همچنین بنابر گفته جامی و دولتشاه ، مولانا جلال الدین با پدر خود از بلخ مسافرت کرد و در نیشابور با عطار ملاقات کرد ، نوشته اند : عطار نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین هدیه کرده و گفته است : " زود باشد که این پسر آتش در سوختگان عالم زند " و مولانا جلال الدین ، همواره با احترام تمام از عطار یاد می کندو در آثار خود ، او را می ستاید و نیز از آثار عطار ، اقتباس فراوان کرده است .

قاضی نوراالله دو بیت معروف را با مضمون زیر در مجالس المومنین نقل کرده و آن را دلیل ستایش مولانا از عطار دانسته است .

هفت شهر عشق را عطار گشت    ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
عطار روح بود و سنایی دو چشم او    ما از پی سنایی و عطار آمدیم

اما بنا بر تحقیق مرحوم فروزانفر ، چون این دو بیت در اکثر نسخ قدیم دیوان کبیر وجود ندارد ، نسبت آنها به مولانا درست نیست . عطار مذهب اهل تسنن داشت و این عقاید در آثارش آشکار است ، اما مانند همه صوفیه اهل سنت ، از حضرت علی بن ابیطالب - ع - با خلوص و اعتقاد و اقرار به فضایل آن امام بزرگوار ، سخت ستایش می کند و همین ستایش و احترام سبب شد که قاضی نوراالله شوشتری او را شیعه به شمار آورد .

سال قتل عطار : شیخ فرید الدین عطار بنابر تحقیق دقیق ، در سال 618 ه.ق . در حمله مغولان به نیشابور به شهادت رسید ، بنابراین سالهای 610 و 617 و 627 و 628 ه.ق. و نیز سالهای دیگر که ذکر کرده اند مردود است . آرامگاه عطار در نیشابور زیارتگاه علاقمندان و اهل معرفت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید