بخشی از مقاله
چکیده
در تجزیهی سطوح سبکی هر شاعر، یکی از عناصر مهم مربوط به صور خیال، عناصر طبیعی است که افکار و عواطف وی را از سویی و موضوع و درونمایه اثر را از سوی دیگر به هم مربوط میسازد. رنگها و سنگهای زینتی رنگین از گذشته در جوامع گوناگون، احساسات متفاوتی را در مردم برمیانگیختهاند و همین ویژگی، انگیزش احساسات، باعث ارزشگذاری در میان آنها شده است. در هر جامعه، بسته به نوع اعتقادات مردم و برخیمشخّصههای رنگها که احساس ویژهای را بر میانگیزد، رنگ خاصی مورد توجه واقع شده است. با توجه به محل زندگی عطار و قدمت تاریخی و ارزشی - معنوی و قیمتی - سنک فیروزه و با توجه به رنگ نیلگون و منحصر به فرد آن و نحوهی کاربرد فیروزه در آثار شاعران صاحب سبک و غیرمقلد، دریچهای به روی شناخت عوالم درونی ایشان است و در عین حال، نقدی بر میزان توانایی هنری و ادبی آنها در بهرهگرفتن از عناصر مختلف محیط پیرامون است. مقالهی حاضر، چگونگی بهکارگیری فیروزه و رنگ آن را در صور خیال عطار و توجه شاعر را به دلایل کاربرد آن بررسی کرده، نشان میدهد که رنگ در صورخیال عطار اصالت دارد و رابطهی معناداری - دفع شر، درمان، پیروزی - میان کاربرد سنگ فیروزه با مضمون، حوادث و وقایع داستانها و التهابات دورهی زندگی او دیده میشود.
کلید واژه ها: عطار نیشابوری، اشعار، رنگها، فیروزه، نیلگون، آبی.
-1مقدمه
قبل از پرداختن به اشعار و نقش فیروزه در شعر عطار ابتدا لازم است بدانیم چه قرابتی بین عطار و سنگ فیروزه وجود دارد؟ این سؤالی است که در ذهن ما نقش بسته است و میتوان گفت شهر فیروزه، شهر عطار است. او در این شهر متولد شده، زیسته و بدرود حیات گفته است. از دلایل دیگری که میتوان برای این پرسش آورد، گویی عطار خود به این سنگ علاقه وافری داشته و نیاکان او از این سنگ ارتزاق میکردهاند. محتمل است در ابتدا خود به این کار - فیروزهتراشی - مشغول بود و به تجارت میپرداخته است. بهطوری که در اشعارش به راحتی میتوان به این مهم پی برد. او هر چه بیشتر به سنگهایی که هم از لحاظ تجاری و هم از لحاظ درمانی مهم بودهاند، توجه کرده است.
گویی به دلیل خواص درمانی سنگ فیروزه، در طبابت و داروخانه خود به عنوان نسخهی حکیم از آن استفاده میکرده است. از دلایل ادعا بر تجارت این سنگ میتوان، علاوه بر اعتقادات آن دوران به مرکزیت علمی، سیاسی و شاهراه تجارت1 این شهر به لحاظ موقعیت جغرافیایی اشاره کرد. دوران حیات عطار نیشابور در اوج علم و دانش و فزونی ثروت و تجارت بوده است؛ از سراسر جهان تاجران به نیشابور گسیل کرده و وارد چین میشدند؛ بهطوری که از نویسنده آرژانتینی، بورخس2 که تحت تأثیر منطقالطیر عطار بوده نقل کردهاند: اگر میخواهید تنها به یک شهر در دنیا سفر کنید، قطعأ آن شهر نیشابور است؛ رازش این است که نیشابور همه دنیا را با هم در خود دارد.
رنگها و سنگ های زینتی رنگین، از گذشته در جوامع گوناگون بارمعنایی و کاربردی متفاوتی داشته است. در هر جامعه، بسته به نوع اعتقادات مردم و برخی مشخّصههای رنگها که احساس ویژهای را بر میانگیزد، رنگ خاصی مورد توجه واقع شده است. رنگ فیروزهایهم، به علّت شرایط اقلیمی و فرهنگی و هم طول موج این رنگ که از خصوصیات ظاهری آن میباشد، در القاء مفاهیم معنوی موثر بوده است - مرادپور، - 285 :1386 به همین جهت این رنگ و سنگ زینتی آن، از دوران باستان مورد توجه اقوام گوناگون، از جمله ایرانیان واقع شده که نیرویی فوق طبیعی بدان نسبت دادهاند. فیروزه دافع چشم بد است و هرکسی فیروزه با خویشتن دارد بر خصمان غالب باشد - جوهری نیشابوری، 1383، . - 144 همچنین در تنسوخ نامه ایلخانی آمده است: دیدن فیروزه روشنایی چشم بیفزاید و داشتن فیروزه به فال نیکو دارند و گویند کسی که با خود دارد بر خصم فیروزی یابد و رسم پادشاهان قدیم چنان بوده است - طوسی، . - 21 :1348
این سنگ در ایران باستان اخشائین3 نامیده شده - kont, 1987 - ؛ در زبان پهلوی به این سنگ پیروچک4 و پیروزک5 گفته می-شود - فرهوشی، 1381، - 37که با پیروزی یک ریشه است. همین مسئله باعث شده که در متون ادبی گاه این دو واژه بهجای هم به کار روند. برای نمونه در غزلی از مولوی و قطران تبریزی میخوانیم:
چنان مستم چنان مستم من امروز که پیروزه نمیدانم ز پیروز - مولوی، - 433
نوروز بر تو فرّخ و فیروزه تا مدام از بخت داد یابی و از ملک برخوری - تبریزی، - 143
- 1 جاده ابریشم از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو میآمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از درون آسیای مرکزی میگذشت و از راه بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میرسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو، سرخس، نیشابور، گرگان ، بام و صفیآباد به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان و اردبیل و تبریز و ایروان میرفت و از ایروان به ترابوزان یا بیکی از بندرهای شام پایان میگرفت.