بخشی از مقاله

چکیده

پیرامون ولایت بر بکر بالغ رشیددر امر نکاح، اختلاف شدیدی بین فقها وجود دارد؛ در فقه امامیه در این مسأله، اقوال متعددی پدید آمده است! این اختلاف ناشی از تعارض اخبار در این حکم میباشد که استنباط قاطع از روایات وارده را مشکل مینماید. نکته اساسی اینست که آیا دختر باکره رشیده میتواند بدون اذن پدر، خود را به عقد ازدواج مردی درآورد؟ عقد واقع شده بدون اذن پدر چه وضعیتی خواهد داشت؟ در این نوشتار با مبنا قرار دادن اصل عدم ولایت و سلطه افراد بر دیگری، در کنار سایر موارد مطرح شده در فقه، ادله لزوم اذن پدر مورد بررسی و نقد قرار گرفته و در پایان به جمع بندی و بیان نتایج بحث پرداختهایم.

مقدمه

نکاح به لحاظ اهمیتی که در زندگی انسانها دارد، همواره مورد توجه اندیشمندان و متفکران حوزههای مختلف بوده است. یکی از مسائل مهم که در خصوص نکاح مطرح است و از دیرباز مورد بحث و انتقادات فراوانی قرار گرفته است، بحث لزوم یا عدم لزوم اذن پدر در نکاح دوشیزه است، منظور از دوشیزه نیز، بالغه رشیده است که آگاه در فهم مسائل عرفی و مصالح و مفاسد اجتماعی خود است.

از آنجا که با انعقاد عقد نکاح بین زوجین، بر هم زدن آن جز در موارد استثنائی امکان ندارد، لذا اقتضا میکند که زن و مرد با آزادی کامل نسبت به ازدواج خود تصمیم شایسته اتخاذ کنند تا از تشکیل خانواده متزلزل و ناپایدار جلوگیری به عمل آید. ضرورت بحث از این موضوع در جامعه کنونی، به ویژه لزوم و عدم لزوم اذن پدر در ازدواج دختران و پیآمدهای اجتماعی و حقوقی آن، امری اجتناب ناپذیر مینماید.

از آنجا که حقوق کشور ما، بطور عمده متکی بر اصول و مبانی و موازین فقه اسلامی استوار بوده است، این نوشتار، مبانی فقهی ولایت در نکاح بالغه رشیده و ادله مطرح شده در خصوص آن را مورد بررسی قرار میدهد و رویکرد فقها نسبت به این مساله مطرح میشود. مهمترین هدف، تبیین علمی عدم لزوم اذن پدر بر مبنای اصول و قواعد مسلم فقهی است که با مبنا قرار دادن آن، برخی از ادله ارائه شده در باب لزوم اذن، مورد نقد قرار خواهد گرفت.

مفهوم شناسی

باکره

زن غیر مدخوله است، پس عناصر آن از قرار ذیل است:

اول: زن خواه صغیر باشد خواه نه.

دوم: مردی به او دخول نکرده باشد؛ - جماعنکرده باشد - وجود و عدم پرده بکارت، شرط تحقق بکارت مصطلح نیست، در برابر باکره ثیّب به کار میرود؛ باکره احکام خاص دارد از جمله اینکه در جلسه عقد نکاح، سکوت او اذن است؛ این استثناء بر قاعده " لا ینسب لساکت قول" است.

اذن

اذن را در دو معنی بکار بردهاند:

الف: به معنی قسمی از رضا که بدون اناطه به رضای دیگری، منشاء اثر است.

ب: به معنی مأذونیت که در واقع اختیار مأذون در تصرفات معین، از طرف اذن دهنده است مانند اختیارات وکیل.

اولی را گویند: معنای مصدری اذن، دومی را گویند: حاصل مصدر مانند پاک کردن و پاکی.

اذن در معنی رضا علی الاطلاق هم به کار رفته است مانند:" اذنها صماتها" در مورد اذن باکره در نکاح.

ولی

ولی در اسمای خداوند به معنای یاری دهنده است، ولی الیتیم یعنی کسیکه امور او را دنبال و به اندازه نیاز او اقدام میکند و ولی المرأه به معنای کسی است که عقد نکاح زن را به عهده دارد.

نکاح

عقدی است بین یک مرد و یک زن در حدود مقرر در شریعت.

نظرات فقهیان

فقها در خصوص ولایت پدر و جد پدری بر نکاح دختر باکره رشیده نظرات مختلفی ابراز کردهاند، منشا این اختلاف نظر، روایات متعارض و متفاوتی است که در این مورد وجود دارد، به همین دلیل فقها این مساله را یک امر مهم میدانند و فتوی دادن در آن را از مشکلات.

نظریه اول: استقلال دختر باکره رشیده در نکاح - دائم و موقت -

بر مبنای نظریه اول دختر باکره رشیده در ازدواج استقلال دارد به این معنی که پدر نه مستقلا ولایت دارد و نه به انضمام دختر؛ بنابراین اگر پدر و جد پدری بدون اجازه دختر اقدام به تزویج او نمایند صحت عمل آنها متوقف بر اجازه دختر است؛ - مشهور متاخرین: ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج3؛ ص20؛ آبی، فاضل، کشف الرموز فی شرح مختصرالنافع، ج2، ص112؛ جماعتی از قدما: شیخ طوسی، التبیان، ج2، ص273؛ سید مرتضی، الناصریات ضمن الجوامع الفقهیه، ص246؛ شیخ مفید، احکام النساء، ج9، ص36؛ ابن ادریس، السرائر، ج2، ص - 561 قائلین به این نظریه برای اثبات نظر خود ادلهای را بیان کردهاند:

-1آیاتی از قرآن

" حتی تنکح زوجا غیره" - آیه 230،سوره بقره -

"فلا تعضلوهن ان ینکحن ازواجهن" - آیه 232، سوره بقره -

" والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا" - آیه 234،سوره بقره -

برخی بر این نظرند که آیات 230و 232 و 234 سوره بقره که امر نکاح را به طور مطلق مستند به خود زنان نموده و اشاره یا تصریحی به اذن پدر نکرده است پس ضرورتی برای مقید کردن دختران به اذن پدر وجود ندارد بنابراین چون در آیات مذکور تصریحی به اذن پدر نشده است، ما نیز چنین تکلیفی را برای دختران نداریم در نتیجه از مفاد آیات شریفه استنباط میشود که دختران در امر ازدواج از استقلال برخوردارند.

-2 روایات

روایات زیادی در این خصوص وجود دارد که دلالت بر استقلال دختر رشیده دارد که از جمله آنها میتوان به این دو روایت اشاره نمود: روایت سعدان بن مسلم از امام صادق نقل میکند:" لا باس بتزویج البکر اذا رضیت من غیر اذن ولیها" ازدواج دختر باکره زمانی که راضی باشد بدون اذن ولیاش اشکالی ندارد.

روایت حسنه الفضلاء، الفضیل بن یسار و محمد بن مسلم و زراره و برید عن الباقر - ع - قال: "المراه التی ملکت نفسها، غیر السفیهه و لا المولی علیها ان بتزویجها بغیر ولی جائز" زنی که مالک نفس خودش باشد و مولی علیه هم نباشد، ازدواج وی بدون اذن ولی جایز است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید