بخشی از مقاله

چکیده:

مثلها از مصادیق حکمت عامیانه هستند. جملات کوتاهی با مفاهیم عمیق برخاسته از قالبها و تصورات اجتماعی که جهتگیری و تشخیص موقعیتهای اجتماعی را فراهم میکنند. این مطالعه به دنبال بررسی بازتاب »ازدواج« در مثلهاست. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به گردآوری و تحلیل مثلهایی درباره ازدواج پرداخته شدهاست.

نتیجه این پژوهش نشان میدهد مثلهای بسیاری درباره ازدواج وجود دارد و به مراسم پرهزینه آن و عروس و داماد و به ویژه انتخاب عروس ایدهآل و خانوادههای دو طرف ازدواج اشاره دارد. البته تعداد مثلهایی که درباره عروس به کار میروند، بسیار بیشترند و در موارد قابل توجهی با کنایه و تعریض همراه است. این کنایات با توجه به این که برای آزار طرف مقابل به کار میرفتهاند، از مصادیق پرخاشگری در سطح جامعه است و به عوامل مختلفی از جمله سرخوردگی، درد و رنج و جنسیت مربوط میشود.

مقدّمه

فرهنگ و زیرمجموعههای آن ازجمله عناصر مهویّتم ملّی به شمار میرود که دربرگیرنده تمامی ارزشهای فردی و اجتماعی است. یکی از عناصر سازنده فرهنگ، فرهنگ عامه است که حکمت عوام نیز نام گرفته است و ادب شفاهی از شاخههای مهم آن به شمار میرود. مثلها از عناصر مهم ادب شفاهی هستند. زیرا در اغلب زبانها و در میان اقوام رواج دارندمَ.ثلها در گفتگوی روزمره به عنوان پشتوانهای درست، دیدگاه افراد راتأیید میکند و نشانه فهم و ادراک گوینده سخن به شمار میرودمَثل.ها انعکاسدهنده و سند معتبر عقاید، اندیشهها و باورهای مردم نیز هستند و نشان میدهند که مردم در گذشته چه روحیاتی داشتهاند و چگونه میاندیشیدهاندکه رد پای آن را تا زمان حال نیز میتوان دید.

برای مثل تعاریف مختلفی بیان شدهاست ولی برآیند آنها را می توان در تعریف ذوالفقاری دید:مَثل» جملهای است کوتاه، مشهور و گاه آهنگین، حاوی اندرزها، مضامین حکیمانه و تجربیّات قومی مشتمل بر تشبیه، استعاره یا کنایه که به دلیل روانی الفاظ،روشنی معنا، سادگی، شمول و کلیّت در میان مردم شهرت و رواج یافته و با تغییر یا بدون تغییر آن را به کار میبرند.

در میاناین مَثلهای مشهور بخش قابل توجهی ناظر به ازدواج، عروس و داماد و خانوادههای آنان، مراسم ازدواج و مسائل مربوط به آن است. این تحقیق برآن است تا این مثلها را مورد واکاوی قرار دهد و موضوع، روش بیان و محتوای آنها را بررسی کند.

بر این اساس پس از گردآوری مَثلهای فارسی از میان کتابها یا افواه عموم و فضای مجازی، دسته بندی خواهند شد و سپس به لحاظ نظریات روان شناسانه اجتماعی موردبحث و بررسی قرار خواهندگرفت.

پیشینه پژوهش

تاکنون پژوهشهای بسیاری درمورد مَثلها انجام پذیرفتهاست. ازجمله آنها میتوان به کتابهای فرهنگ بزرگ ضرب المثلهای فارسی نوشته حسن ذوالفقاری، امثال و حکم نوشته علی اکبر دهخدا و ده هزار مثل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آنها نوشته ابراهیم شکورزاده بلوری اشارهکرد که این کتابها و کتابهای دیگر صرفاً به جمع آوری امثال پرداختهاندامّا. پژوهشهای توصیفیای نیز روی این امثال صورتگرفتهاست. ازجمله آنها میتوان به مقاله »خانواده و روابط خانوادگی در ضرب المثلهای فارسی« نوشته حسن ذوالفقاری چاپ شده در سال 1391 مجله فرهنگ مردم ایران و مقاله »زن در ضرب المثلها« نوشته سمیرا کلهر منتشر شده در سال 1380 در کتاب ماه هنر اشارهکرد. این مقالات و کتابها چنان که از نامشان پیداست، هیچ کدام بر موضوع این مقاله منطبق نیستند و از این نظر می توان موضوع » تحلیل مثلهای عامیانه ازدواج به لحاظ روان شناسی اجتماعی«را کاملاً جدید دانست.

روش پژوهش

روش پژوهش در روان شناسی و جامعه شناسی بیشتر از نوع پیمایشی و میدانی است و روشهای تحقیق در ادبیّات بیشتر از نوع اسنادی- کتابخانهای استباتوجّه. به این که این پژوهش ناظر به سه رشته است، از روش بینابینی تحلیل محتوای کیفی بهره بردهاست. ابتدا مثلهای راجع به ازدواج از سراسر کشور از گویشها و لهجههای زبان فارسی گردآوری شدند. مثلهای غیرفارسی مانند مناطق ترک زبان و هم چنین مثلهای فارسی که از دیگر کشورهای فارسی زبان مانند افغانستان جمع آوری شدهاند، از دادههای تحقیق کنار گذاشته شدند.

پس از گردآوری دادهها طبقه بندی و تحلیل آنها انجام پذیرفت و سپس از آرای روان شناسان و جامعه شناسان برجسته در تبیین چرایی و چگونگی شکلگیری این امثال بهره گرفتهشد. در این تحلیل پس از بررسیهای آماری مثلها درموارد مقتضی برای بهتر نشان دادن تفاوتهای معنیدار در ارقام، از جداول و نمودارها استفاده شده استباتوجّه. به این که این پژوهش در جامعه به مسائل نگریسته، در آن از یافتههای روانشناسان اجتماعی استفاده شدهاست.

نتایج تحقیق

مثلهای بسیاری راجع به ازدواج در بین مردم مشهور و متداولند و اقوام زیادی در ایران این مثلها را به کار میبرند. واضح است که برخی از آنها از جایی به جای دیگر رفتهاند و به شکلهای جدیدی تغییر یافتهاند. در این کار پژوهشی 447 مثل متفاوت یافت شد که به صورت زیر تقسیمبندی شده-اند:

اقدام خانواده پسر برای ازدواج از روزگاران گذشته تا به امروز در ایران اقدام برای ازدواج ازسوی خانواده پسر انجام میپذیرفته و هرگز دختران یا خانواده آنها برای این امر پیش قدم نمی شدهاند. پسندیدن دختر مناسب و مراسم خواستگاری نیز مانند دیگر مراسم با دخالت خانوادهها انجام میشده چرا که در» الگوی سنّتی نظام خانوادگی، خانواده مدل ساده شدهای از ساخت اجتماعی به شمار میرود که برآن روح جمع گرایی شدیدی سیطره دارد و همه تصمیمهای خانوادگی باید مبتنی بر مشاوره و اجماع فامیلی گرفتهشود. بنابراین نقش افراد در تصمیم گیریها به ویژه در امور مهمی همانند امور ناموسی و ایجاد پیوند خویشاوندی به شدّت تقلیل پیدا میکند.

 خانواده ها برای این امر دختران مختلفی را میبینند و از میان آنها هرکه را با شرایط ایدهآل خود مطابق دیدند، برای خواستگاری او اقدام رسمی میکنند. طبیعی است که مثلهایی هم چون بارا» عاروس گرفتن باس کَوش و چادر پاره کرد. - «گرگانی - - قلعه نویی، - 1391 و »دختر پل است و مردم راهگذر« - خضرایی، - 1382 بین مردم رایج باشد.

ازسوی دیگر فضای رمانتیک حاکم برانتخاب همسر، افراد را در تشخیص و تعیین دلایل و انگیزههای ازدواج خود با چالش مواجه میکند و با غلبه وجوه هیجانی بروجوه شناختی، بسیاری از اولویتهای اصلی در نظر آنان رنگ می بازد.« زوجها اغلب در تشخیص انگیزهها و اعمال خود به شیوه عینی مشکل دارند. منطقی بودن و واقعی بودن درباره دلایل ازدواج کار آسانی نیست.1999 - «، - Olson, Defrain,Olson مثل »جوان را نفرست به زن گرفتن، پیر را نفرست به خر خریدن« - خضرایی واله، - 1382و مثل لُری »جوان کور است. اگر خر مادینه را هم ببیند، به آن دل می بندد.« - ذوالفقاری، - 1388 ناظر به همین موضوع استامّا. درنهایت »عروس باید پسند داماد باشد.

رغبت به ازدواج 13 مثل درمورد دختران و 7 مثل درمورد پسران یافت شده که مشتاق ازدواجند. ازجمله: »زن از شوی و مردان به فرزند شاد.« و »خا خوری دیل مرد انه، براری یه گونه: تو زن نبنی؟ - «گیل و دیلم - - پاینده، - 1352 یعنی خواهر دلش شوهر میخواهد به برادرش میگوید: تو زن نمیگیری؟ و »شوهری دارم که نود سالشه، ریش سفیدش تا پرشالشه، سه زن داره بازم دلش زن می خواد.

هم چنین:» امسال برای یکیمان زن بگیر سال دیگه برای داداشم.« - همان - تفاوت معنی دار به تعداد مثلهایی که رغبت دختران را بیش از پسران به ازدواج نشان میدهد، عیناً در تحقیقی که توسط امانی و بهزاد به صورت میدانی در سال 1391 صورت گرفته منعکس است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که دختران بیشتر از پسران به ازدواج راغب بودهاند. درحالی که نگرانی پسران نسبت به پیامدها و موانع ازدواج منفیتر از دختران بوده است.

معیارهای انتخاب عروس شایسته وقتی خانواده پسر برای انتخاب عروس اقدام میکنند، موارد چندی را مدنظر قرار میدهند:

-1 زیبایی: زیبایی یکی از اصلیترین ملاکهای تعیین کننده در انتخاب عروس است. در مثلهای یافت شده از معیارهای زشتی عروس مانند: نابینایی، کچلی، بیماریهای پوستی، بیدندانی، قدکوتاهی و قدبلندی یاد شده است با توجّه به این که معیارهای زیبایی در هر منطقه و زمان با منطقه و زمان دیگر متفاوت است، قدکوتاهی و قدبلندی هردو زشت دانسته شده است:

»عروس ما قد ندارد، ماشاءاالله به پهناش و »عروس قدش بلند است میگوید در خانه پدرشوهر من کوتاه است.

-2 هم کفوی: زن و مرد و خانواده آنها باید به لحاظ سن، قیافه ظاهری و وضعیت اقتصادی به هم شبیه باشند.

»دخترم را به کسی میدهم که جلوی پای من بلند شود نه من جلوی او بلند شوم. و »شوهر که در خورد زن نباشد، ناکرده اولیتر.

-3 داشتن جهیزیه: جهیزیه وسایل ابتدایی زندگی است که خانواده عروس برای شروع زندگی عروس و داماد به آنها هدیه میکنند. بیش تر مثلهای یافت شده، ناز عروس را به داشتن جهیزیه فراوان او دانستهاند: »عروس خانم نازت برجهازت. عروس خانم خیلی جهاز خوبی هم با خود آوردهاست که رونما هم می خواهد.

-4 هنر و خانه داری: عروس باید هنر و توانایی کارکردن در خانه پدرشوهر را داشته باشد:

»عروس شیر دوشیدن بلد نیست، می گوید زمین ناهموار است.

-5 نسبت خویشاوندیتقریباً: نیمی از مثلهای یافت شده موافق ازدواج با بستگان و نیمی مخالفند: »دختر خوب از قبیله بیرون نمیرود و اسب عربی از سرطویله. »عروس خودمانی قرب ندارد.

-6 بررسی خانواده عروس: برادر عروس و به ویژه مادرعروس باید بررسی شوند. چراکه دختر شبیه به آنان تربیت شدهاست: »تاک خوب از خاک خوب، دختر خوب از مادر خوب. و »دختی که نکوست از برارش پیداست.

-7 نجابت و وقار: »دختر که سنگین باشد، بختش رنگین می آید.

-8 پاقدم خوب: درگذشته خانواده داماد به پاقدم عروس تفأل میزدهاند و بسته به اتّفاقاتی که در بدو ورود او به خانه شوهر میافتاده، او را خوش قدم یا بدقدم میدانستهاند:

عروس» به پاقدمش، چوپان به پَلِش. یعنی چوپان باید چوبدستی داشته باشد و عروس پاقدم.

-9 جوانی:»زن پیر مایه جوانمرگی است.

-10 باکرگی: »عروس باکره نبود، چرا گوش و دماغ پدرشوهر را می برند؟

-11 مناسب نبودن دختری که خانوادهاش از او تعریف و تمجید کنند:

»دختری را که مادرش تعریف کند، برای آقا داییش خوب است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید