بخشی از مقاله

چکیده

یکی از عناصر سازنده فرهنگ، فرهنگ عامه است که حکمت عوام نیز نام گرفته است و ادب شفاهی از شاخههای مهم آن به شمار میرود. مثلها از عناصر مهم ادب شفاهی هستند و در غالب زبانها و در میان اقوام رواج دارند. از دیگر زیرشاخه های فرهنگ عامه قصههای شفاهی عامیانه هستند که از زندگی توده مردم سرچشمه میگیرند و به همین سبب با آن پیوندی ناگسستنی دارند. با توجه به این ویژگی بارز قصهها و مثلهای عامیانه که هر دو بازگو کننده شرایط زندگی و آمال و آرزوهای مردم روزگار نه چندان دور هستند، این تحقیق بر آن است تا مسائل مربوط به چندهمسری را در این دو حوزه فرهنگی مورد بررسی و تدقیق قرار دهد تا علاوه بر آن که این مسائل را از دیرباز در جامعه ایرانی مطالعه میکند، به بررسی آن و چرایی و چگونگی آن از دیدگاه روان شناسی اجتماعی نیز بپردازد. نتیجه این تحقیق که به روش بینابینی تحلیل محتوای کیفی انجام شده است، نشان میدهد که نگاه غالب فرهنگ عامیانه به چندهمسری منفی است و به شیوه های مختلف تقابل، خشونت و پرخاشگری دیده میشود.

واژه های کلیدی: »چند همسری«، »مثل«، »قصه«، »عامیانه«، »روان شناسی اجتماعی«، »فولکلور.«

مقدمه

ازدواج یک نهاد یا هنجار پیچیده اجتماعی است که مجوز برقراری نوعی ارتباط را به زن و مرد میدهد و آنها را متعهد میکند تا برای حفظ سیستم زندگی خانوادگی به حقوق یکدیگر بر اساس هنجارها و قوانین جامعه خود احترام بگذارند. - عضدانلو، - 36 :1391 مهمترین دلایل ازدواج مصاحبت و دوستی، عشق و صمیمیت، داشتن شریک حمایت کننده، شریک جنسی و نقش والدینی - امانی و بهزاد، - 361 : 1391 دانسته شده و این از آن روست که ازدواج و خانواده ای که بر مبنای آن تشکیل میشود، دارای کارکردهای حیاتی و مثبتی است که برای اعضای آن و هم چنین برای کل جامعه محسوس است. از جمله این کارکردهای مثبت بازتولید، حراست و نگهداری اعضای خانواده از یکدیگر، جامعه پذیری، نظارت و کنترل رفتار جنسی، عطوفت و انس و الفت و آماده سازی پایگاه اجتماعی هستند. - عضدانلو،:1391 - 37 در طول تاریخ گونههای ازدواج همواره یکی از عوامل پدیدار شناختی فرهنگی - اجتماعی جوامع بوده است. گونههای ازدواج در باورها و سنتهای هر ملت ریشههای عمیق دارد و یکی از راههای شناخت آنها بررسی آثار به جا مانده از آن گونه فرهنگی است. - جعفرپور، - 145 : 1389

معمولا آنچه از ازدواج و تشکیل خانواده برمیآید، ازدواج یک مرد با یک زن است. اما در بعضی جوامع خانوادههای چند همسر مشاهده میشوند که مراد از چند همسری متعارف ر این مقاله ازدواج یک مرد با بیش از یک زن به صورت همزمان است.   حتی در جوامعی که در آنها چند همسری رواج دارد، اکثر مردان به دلیل تعداد اندک زنان به یک بار ازدواج اکتفا می کنند. حتی اگر زنان جامعه از مردان بیشتر هم باشند، اغلب مردان توان اقتصادی ازدواج با چند زن را ندارند و در عمل »چندزنی امتیازی است که با ثروت، قدرت و اعتبار اجتماعی همراه است.« - همان: - 38   دین اسلام چند  همسری را مشروط به عواملی و تحت شرایط ویژه ای میپذیرد که مباحث فقهی و حقوقی دامنه داری دارد و این مقاله مجال گفتگو درباره آن نیست. اما طبق تحقیقات انجام شده علل فردی، خانوادگی  و اجتماعی دارد که به قرار زیرند:

دلایل فردی چندهمسری را میتوان به عدم خویشتنداری، مقابله با طلاق و مبارزه با فساد اخلاقی دانست. در مورد علل خانوادگی میتوان به ازدواج ناخواسته مرد با همسر اول خود، وجود این شیوه به عنوان یک رسم معمول در بین اقوام، از کار افتادگی جسمی و جنسی زن اشاره کرد. این مسأله دلایل اجتماعی نیز دارد. مانند به رخ کشیدن پایگاه اجتماعی خود به دیگران، نیاز به نیروی کار، کاهش رعایت چهارچوبها در روابط زن و مرد و عادی سازی چندهمسری در رسانه ملی. - رمضان نرگسی، - 156- 159 :1384 به هر روی مسائل و اموری که به طور سنتی در پی چندهمسری در خانواده و اجتماع رخ میدهد، بر فرهنگ عامیانه جوامع تأثیر مستقیمی دارد. فرهنگ و زیرمجموعههای آن از جمله عناصر مهم هویت ملی به شمار میرود که دربرگیرنده تمامی ارزشهای فردی و اجتماعی است. یکی از عناصر سازنده فرهنگ، فرهنگ عامه است که حکمت عوام نیز نام گرفته است و ادب شفاهی از شاخههای مهم آن به شمار میرود.

مثلها از عناصر مهم ادب شفاهی هستند؛ زیرا در غالب زبانها و در میان اقوام رواج دارند. مثلها در گفتگوی روزمره به عنوان پشتوانه ای درست دیدگاه افراد را تأیید میکنند و نشانه فهم و ادراک گوینده سخن به شمار میروند. مثلها انعکاس دهنده و سند معتبر عقاید، اندیشهها و باورهای مردم نیز هستندو نشان میدهند که مردم در گذشته چه روحیاتی داشته اند و چگونه میاندیشیده اند. باری مثل تعاریف مختلفی بیان شده است ولی برآیند آنها را میتوان در تعریف ذوالفقاری دید:»مثل جمله ای است کوتاه، مشهور و گاه آهنگین، حاوی اندرزها، مضامین حکیمانه و تجربیات قومی مشتمل بر تشبیه، استعاره یا کنایه که به دلیل روانی الفاظ، روشنی معنا، سادگی و شمول و کلیت در میان مردم شهرت و رواج یافته و با تغییر یا بدون تغییر آن را به کار میبرند.« - ذوالفقاری، - 25 :1388

مثلها بازتابی از زندگی مردم هستند که از سویی تمامی زندگی به شکل زنده و پرجاذبه در آنها دیده میشود و از سویی تمام قوانین اجتماعی و دینی به شکل ساده از زبان آنها روایت میشود تا برای همگان قابل فهم گردد. - ذوالفقاری، - 32 :1391   از دیگر زیرشاخههای فرهنگ عامه قصهها هستند. قصه داستانی است عمدتا کوتاه که به روشی عامیانه حوادثی شگفت را در مورد شخصیتهای انسانی یا حیوانی روایت میکند و نویسنده مشخصی ندارد و از گذشته های دور به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است. هم چنین به تعبیر میر صادقی»به آثاری که در آنها تأکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتهاست قصه میگویند. در قصه محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه میگردد.« - میرصادقی، - 22 :1376 داستانهای عامیانه از زندگی توده مردم سرچشمه میگیرد و به همین سبب با آن پیوندی ناگسستنی دارد و از این راه است که میتوان به آداب و رسوم مردم پی برد. - محجوب، - 140 : 1387 این

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید