بخشی از مقاله
چکیده :
جاینامشناسی علمی است که به مطالعه جاینامها میپردازد. جاینامها واژه هایی هستند که دلالت بر نام نقاط جغرافیایی دارند. از آنجایی که جاینامها واژهاند پس مطالعه آنها در حیطه زبانشناسی است و چون واژه ها داراي ریشه اند، ریشه شناسی که شاخه عملی زبانشناسی تاریخی است به بررسی آنها میپردازد. ریشه شناسی خود، به دو دسته اصلی ریشه شناسی عالمانه و ریشه شناسی عامیانه تقسیم میشود. هر واژة زبان را می توان از این دو دیدگاه بررسی کرد. از آنجایی که جاینامها با فرهنگ، تمدن، قومیت، اصالت تاریخی، مذهب و مانند آن در ارتباطاند، تحریف آنها به معنی تحریف پیشینه تاریخی و فرهنگی و قومی و اصالت آن است و این امري است که امروزه پاره اي از قومیتهاي ایرانی درگیر آن شدهاند. در این مقاله ابتدا به تعریف جاینام شناسی و رابطه آن با ریشه شناسی و ریشه شناسی عامیانه پرداخته شده، سپس مواردي از جاینامهاي تحریفی بررسی شده و طرحی ارائه شده است براي شناخت ریشه شناسیهاي عامیانه و پرهیز از آنها و شناخت ریشه شناسیهاي درست و عالمانه.
واژه هاي کلیدي : جاینام شناسی، ریشه شناسی عامیانه، تحریف هویت.
-1 مقدمه
تعریف جاینام شناسی و رابطه آن با زبانشناسی تاریخی جاینام - toponym - واژه اي است که براي نامیدن مکانی انسانی یا ناحیه یا عارضه اي طبیعی از قبیل کوه، تپه، دشت، دریا، رود و مانند آن به کار میرود. بنابراین جاینام یک واژه است و داراي ویژگیهاي همه واژگان زبان از قبیل آواشناسی، ویژگیهاي زبر زنجیري، صرف، معنی شناسی، کاربرد شناسی و ریشه شناسی است و در نحو زبان نیز در اصل به صورت اسم رخ مینماید. این نامها معمولاً در طی قرنها پدید آمدهاند و ویژگیهاي آنها را از دیدگاه تاریخی، جغرافیایی و بویژه زبان شناسی می توان بررسی کرد .[9] جاینام را نیز مانند هر واژهاي میتوان از دو دیدگاه هم زمانی و در زمانی بررسی کرد. مطالعه در زمانی آن موضوع علم زبان شناسی تاریخی است. واژگان زبان، هم از لحاظ آوا و هم از نظر معنی در طول زمان دگرگون میشوند.
به همین ترتیب نامهاي جغرافیایی نیز به عنوان واحدهاي زبانی در معرض تمامی تغییراتی هستند که در حوزة زبان روي میدهد. همانگونه که گفته شد بررسی این تغییرات موضوع علم زبانشناسی تاریخی و شاخه عملی آن یعنی ریشه شناسی است .[3] در اینجا لازم است مختصري در خصوص ریشه شناسی و انواع آن بحث شود. ریشه شناسی تاریخ یک واژه است از قدیمیترین زمان کاربرد تا زمان نوشتن، هم از لحاظ لفظ و هم از لحاظ معنی .[18] ریشه شناسی در واقع تاریخچه یک واژه یا جزئی از یک واژه است از راه بررسی تحولات پی در پی اصوات، املاء و معناي آن از زمانی که براي اولین بار در زبان ظاهر شده و به صورت نوشته دیده شده است تا کنون به صورت - - 1
ردیابی آن لغت در انتقال از یک زبان به زبان دیگر یا - 2 - تجزیه آن به اجزاء سازندهاش یا - 3 - پیدا کردن هم ریشه هاي آن تا برسد به یک واژه یا جزئی از واژه در زبان مشترك اجداد آن قوم به صورتی که واقعاً در نوشتهاي ضبط شده یا وجودش به دلایل زبان شناسی فرض شده باشد.[4] تقریباً در تمام این تعریفها به گذشته واژه و سیر تحول آن اشاره شده است، مانند این تعریف از کیپفر: " ریشه شناسی عبارت است از خاستگاه واژه و تحولات آن، ردیابی واژه یا صورتهاي واژگانی تا آغازینترین زمان ممکن در آن زبان براي دست یابی به خاستگاه اولیه در زبانهاي اولیه".[18]
از سوي دیگر، شناخت دگرگونیهاي معنایی و ارتباطات خویشاوندي واژه نیز باید مدنظر قرار گیرد مثل این تعریف: در بسیاري موارد، اطلاعات دقیقتري در خصوص معناي واژه و ارتباطات خویشاوندي آن واژه با واژه هاي دیگري از همان ریشه و اصل لازم است.[17] واژه هاي زبان در طول زمان دستخوش دگرگونی میشوند و این خود موضوع علم ریشه شناسی است که به نوبه خود در ریشه شناسی بازتاب مییابد و هدف از ریشه شناسی نیز نشان دادن بخشی از همین تحولهاي زبانی است. از سوي دیگر، هدف از ریشه شناسی به دست دادن اطلاعاتی دربارة مناسبات واژههاي هم ریشه و نیز اطلاعاتی در حوزة معنی شناسی تاریخی نیز هست.
برخی فرهنگها حتی تاریخ دقیق یا تقریبی پیدایش واژه را نیز در اطلاعات ریشه شناسی می گنجانند. افزون براین هر گونه اطلاع از وجه تسمیه واژهها نیز به اطلاعات ریشه شناسی مربوط میشود. زیرا بر اساس تعریف کلی ریشه شناسی هر صورت زبانی، صرفاً تاریخ آن است.[5] برخی از زبان شناسان معیارهاي علمی و مشخصی را وضع کردهاند. از جمله این معیارها موارد زیر در خور ذکرند: زبان مبدأ یا خانوادة زبانی، نخستین صورت زبان مقصد و یا نزدیکترین منبع، تاریخ یا دورة ورود واژه به زبان مقصد، دگر گونیهاي صوري و معنایی در زبان مقصد مرحله بینابینی پیش از زبان مقصد، آخرین منبع شناخته شده، تکوین معنایی پیش از زبان مقصد، آخرین صورت اصلی، شناخته شده یا فرض شده شناسایی در زبانهاي خویشاوند، دیگر واژههاي هم ریشه.[16] ریشه شناسی عالمانه بیانگر این مطالب است که واژه در چه دوره اي براي نخستین بار به پیدایی آمده، چه معنایی داشته، چگونه تلفظ میشده، در چه زبانهایی به چشم خورده و اگر وام واژه است از چه زبانی آمده است. هدف اصلی ریشه شناسی این است که واژة اصلی را تا دورترین نقطه ممکن در زبان ردیابی کند، بگوید که آن واژه از چه زبانی و از چه صورتی به زبان راه یافته است و نیز منبع زبان آغازین آن را تا دورترین زمان ممکن بیابد.[19]
پس از این تعریفها در اینجا انواع ریشه شناسی به بحث گذاشته میشود. ریشه شناسی را میتوان به دو دسته هم زمانی و در زمانی تقسیم کرد.[1] ریشه شناسی هم زمانی، همان تقطیع تک واژهاي است و عبارت است از تجزیه واژه هاي مرکب به تک واژه هاي تشکیل دهندة آنها. ریشه شناسی در زمانی یا تاریخی نیز همان است که در بالا بدان پرداخته شد. گونه دیگر دسته بندي، عبارت است از دسته بندي از نظر سلسله مراتب علمی. از این دیدگاه میتوان ریشه شناسی را به انواع عالمانه، شبه عالمانه، عامیانه و کاذب آگاهانه تقسیم کرد.[12] در اینجا ابتدا به ریشه شناسی عامیانه پرداخته شده سپس ارتباط آن با جاینام شناسی بررسی خواهد شد. این گونه ریشه شناسی عبارت است صورت بنديهاي جدید که از نظر زبان شناسان تاریخی، با ساختارهاي پیشین صورتها سازگاري ندارد.[5] در فرایند ریشه شناسی عامیانه، صورتی بی قاعده و یا از نظر معنایی مبهم با صورتی با قاعده و شفاف جاي گزین میشود.
همه اینها در واقع، نوعی تحلیل هم زمانی صرف بدون توجه به ملاحظات در زمانی است.[5] این فرایند در سطوح مختلف زبانی عمل میکند؛ واژه هاي چند هجایی به اجزاء معنی دار کوچکتري تجزیه می شوند که ممکن است سیر تحول واقعی واژه را نشان ندهند، بنابراین واژه هاي مرکب به گونهاي بازسازي میشوند که به وضوح اجزاء تشکیل دهنده را نشان دهند. واژههایی که از زمینههاي ریشه شناسی خود جدا شده اند و به طور کلی ارتباط شان را با واژه هاي خویشاوند از دست دادهاند یا وام واژه اند و با دیگر عناصر زبان ارتباطی ندارند، موضوع ریشه شناسی عامیانه واقع میشوند.[1] در اینجا لازم است انگیزشهاي زیر را براي ریشه شناسی عامیانه مشخص کرد:
الف - ارضاء حس کنجکاوي : یافتن وجه تسمیه شهرها، ومکانها، نام افراد و مانند آن از همین گونه است : همدان> همه- + دان ، تبریز > تب + ریز ب - تعبیر خواب : در کتابهاي تعبیر خواب، بیشتر خوابها را بر پایه ریشه شناسی آنها تعبیر کردهاند : نارگیل – بر سوز درونی دلالت میکند، چه نار به معنی آتش است. ج - تفنن و سرگرمی : شاید بتوان مهمترین انگیزة ریشه شناسی عامیانه را تفنن و سرگرمی دانست : خربزه > خر + بز، ساخته شده از صورت اعلی خر پوزه، یعنی پوزة خر. د - درست سخن گفتن و نوشتن .[11] ه - جعل واقعیت بنا به دلیلهاي خاص - سیاسی، تعصبات قومی، تحریف تاریخ، جعل هویت و ... - . این آفت که چندي است در حوزة ریشه شناسی زبانهاي ایرانی روي میدهد، از سویی نشان دهندة این واقعیت است که اگر علم با تعصب آمیخته شود ارزش راستین خود را از دست خواهد داد، از سوي دیگر نشان میدهد که گروهی آگاهانه به چنین کارهایی اقدام میکنند. به طور کلی بررسی ریشه شناسیهاي عامیانه در حوزة زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: