بخشی از مقاله
چکیده
گفتگو در اصطلاح روایت شناسی، به عنوان یک عنصر روایتی، صحبتی است که در میان شخصیتها و یا به طور گستردهتر و آزادانه در ذهن شخصیتی واحد در اثر ادبی صورت میگیرد.گفتگو به کمک شخصیت ها می تواند ضمن پیش بردن عمل داستانی، در انتقال ذهنیت و افکار نویسنده، راوی و شخصیت ها به مخاطب موثر واقع گردد. لذا در امر واقع نمایی داستان نیز دخالت مستقیم دارد.
یکی از گونه های روایت، قصه های عامیانه است که از اذهان مردم برخاسته و علاوه بر سرگرمی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و آموزه های اخلاقیBتعلیمی بپردازد. عنصر گفتگو در این قصه ها به کمک دو نیروی توانشی و کنشی زبان، در واقعی نمودن رویدادها و درگیر کردن ذهن مخاطبان تأثیر بسزایی داشته است. در این مقاله سعی بر این است که به بررسی این موضوع از طریق عناصر متنی و فرامتنی روایت، در پنج قصه عامیانه کرمان بپردازیم.
مقدمه
.1 بیان مسأله
گفتگو یکی از طبیعی ترین نیازهای بشر است که به عنوان ابزاری مؤثر در روایت های داستانی مورد استفاده واقع میگردد. تودوروف معتقد است که گفتگو برگرفته از ذهنیت زبان و عمل گفتگو معرف خاستگاه فکری و ذهنیت انسان است
بیشاب، منتقد روایت شناسی، یکی از کارکردهای مهم گفتگو را اطلاع رسانی می داند که خود بستر لازم را برای تنظیم روایت و باور پذیر ساختن وقایع فراهم می نماید - بیشاب، . - 25-35 :1374 گفتگو در قصه های عامیانه یکی از عناصر مهمی است که درونمایه را به نمایش میگذارد، درباره حوادث و وقایع ذهنی ممکن الوقوع اطلاع رسانی می کند و عمل داستانی را در قالب پیرفت ها پیش میبرد. در نتیجه عمل اصلی انتقال افکار و اندیشه ها را به عهده دارد.
.2 ضرورت و هدف تحقیق
با توجه به رشد مدرنیته و درگیری اذهان غالب مردم به دستاوردهای برساخته تکنولوژی های جدید، فرهنگ عامه و به ویژه قصه های عامیانه در حال به حاشیه رفتن و در معرض نادیده انگاشتن واقع شده اند. لذا بررسی و بازخوانی این آثار، به عنوان زایش های ذهنی مردم هم در جهت حفظ و هم در جهت تداوم کاربردی آنها، قابل ارزش و امری ضروری به نظر می رسد.
.3 پیشینه تحقیق
در خصوص تحلیل گفتگو در آثار ادبی، پژوهشهایی از جمله: جایگاه سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ و ساختار روایت های حدیقه از دکتر اسحاق طغیانی و زهره نجفی و گونه های تک گویی در مثنوی از دکتر فاطمه معین الدینی و مواردی از این دست صورت گرفته؛ ولی تاکنون درباره جایگاه گفتگو در افسانه های بومی، پژوهشی انجام نشده است. لذا این مقاله بنا دارد تا ضمن تحلیل موضوع به نمونه خوانی از گفتگوهای افسانه های بومی بپردازد.
.4 روش تحقیق
این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای به مطالعه میدانی در متن قصه های عامیانه منتشر شده، می پردازد و در ضمن آن با تکیه بر دیدگاه های نظری موجود، یکی از عناصر مهم روایت را در این قصه ها واکاوی می کند.
.5 بحث
یکی از عناصر مهم روایت، گفتگو است که در هر نوع روایتی در پیش برد عمل داستانی مؤثر واقع می شود. بهطور کلّی، در متون واقع گرای کلاسیک، گفتگو از طریق شخصیت های مختلف در جای منِ سخن می نشیند و بواسطه دیالوگ هایی که بین آنها رد و بدل می شود، پیام متن را بروز می دهد ؛ یعنی اینکه پرسونای متن در شخصیت های داستانی نمایانده می شود. البته این امر در متون سوررئال به نحو فزاینده ای ابهام آلود می شود؛ چون ارتباط کلامی به صورت گمنام در متافیزیک متن جریان دارد و خواننده در ادراکی مه آلود از پیام متن در تعلیق است.
از آنجا که تحلیل گفتگو، به عنصر شخصیت و همچنین به تأثیر نیروهای کارکردی دستگاه زبان بر نقش آفرینی آن بستگی دارد؛ لذا قبل از ورود به بحث اصلی لازم است تا ابتدا اصطلاحات مهم را معرفی کنیم. سپس ضمن ارائه یک دسته بندی از ساختار گفتگو، به خوانش تحلیلی نمونه های گفتگو در پنج قصه عامیانه کرمان - قصه سنگ صبور، پری و گاو حنایی، فاتک فاتکو، شاهزاده قلعه دختر و دخترون انار - بپردازیم.
-1-5گفتگو
گفتگو رابط اصلی بین مؤلف، راوی و مخاطب است. گفتگو های روایتی،غالباً بدون پرچانگی و عاری از سخنان غیر لازمی هستند که در مکالمه های روزمره مشاهده می شود، به همین دلیل نقش های مختلفی در جهت رسیدن به هدف روایت ایفا می کنند . گفتگو اساساً در داستان جنبه زینتی ندارد؛ بلکه با نقش آفرینی خود، عمل داستان را در جهت معینی پیش میرود.