بخشی از مقاله
چکیده
در متن ریزش های جوی به ویژه بارش نقش مهمی در توسعه کشاورزی هر منطقه دارد. تولید کشت دیم، به علت وابستگی به عوامل اقلیمی، در طول زمان و مکان دچار نوساناتی می شود. از آنجایی که کشاورزی نقش اساسی را در امنیت غذایی کشورها ایفا می کند، تخمین پیش از موعد میزان عملکرد کشت دیم، کمک موثری در تصمیم گیریهای کلان اقتصادی خواهد داشت.
هدف از این پژوهش تحلیل رابطه بین بارش با محصولات دیم - گندم، جو، عدس و نخود - با استفاده از روش های آماری از جمله اسپیرمن، پیرسون، من کندال و رگرسیون خطی ساده طی دوره 10 ساله - 1391-1380 - در رومشگان می باشد. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss ،excel و Minitab استفاده شده است.
مقایسه تحلیل نمایه پراکندگی بارش با محصولات دیم نشان داد که تغییرات و نوسانات محصولات دیم دارای هماهنگی خاصی می باشند. نتایج حاصل از روش های اسپیرمن، پیرسون، من کندال و رگرسیون خطی نشان داد که رابطه بین بارش با گندم، جو، عدس و نخود طبق هر چهار روش، مستقیم و معنا دار می باشد. به طوری که میانگین رابطه بارش با گندم 0/80 ، رابطه بارش با جو 0/71، رابطه بارش با عدس 0 /81و رابطه بارش با نخود 0/75 درصد حاصل شد. ضریب تعیین به ترتیب 64، 51، 67 و 56 درصد بدست آمده است.
-1 مقدمه
عوامل اقلیمی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در تولید کشت دیم بوده و بارندگی از عمده ترین عوامل موثر در کشت دیم می باشد. محصولات کشاورزی همبستگی بالایی با نزولات جوی و مناسب بودن شرایط آب و هوایی در هرسال دارد. کشت انواع محصولات کشاورزی حتی استعمال کودها و سموم کشاورزی بدون مطالعه دقیق آب و هوای منطقه ای علمی غیر اصولی خواهد بود. اگرچه انسان به جز در مقیاس های بسیار کوچک قادر به تغییرات آب و هوای نیست، ولی می تواند عملیات کشاورزی را طوری تنظیم نماید تا با شرایط اقلیمی مطابقت داشته باشد. لذا بدست آوردن روابط بین عملکرد و متغیرهای اقلیمی و شناسایی و معرفی عوامل اقلیمی مؤثر بر عملکرد کشت دیم یکی از اهداف عمده این بررسی می باشد.
در زمینه تاثیر عوامل اقلیمی بر محصولات دیم در داخل و خارج مطالعات متعددی انجام شده است در این زمینه می توان به مطالعه فاوست و دانست - 1982 - اشاره کرد وی در پژوهش خود نشان داد حداقل بارش مورد نیاز در ابتدای فصل زراعی به منظور کاشت دیم، 15 تا 60 میلی متر لازم است. نورود - - 2000 در مورد کاشت گندم دیم در دشت های بزرگ ایالت کانزاس آمریکا مطالعاتی را انجام داد. او تأثیر پارامترهای اقلیمی را بر روی مناطق کشت گندم دیم مورد بررسی قرار داد .
وی با تحلیل داده های اقلیمی نظیر بارندگی، دما، تبخیر و خاک، نواحی مناسب برای کشت گندم دیم را شناسایی کرد و به این نتیجه رسید که تبخیر و بارندگی نسبت به سایر عناصر اقلیمی، بیشترین تأثیر را در طول مراحل رشد گندم دیم دارند.
در همین رابطه گاری ینت و همکارانش - - 2003 با مطالعه ی اثرات عوامل اقلیمی بر خصوصیات کیفی و اجزای عملکرد 16 ژنوتیپ گندم نان به این نتیجه رسیدند که مجموع بارندگی سال زراعی، رطوبت نسبی هوا و آب فراوان در خاک به طور منفی خصوصیات کیفی، وزن هزار دانه و عملکرد را تحت تأثیر قرار می دهند. این در حالی است که حداقل دمای مطلق با دوام گلوتن و متوسط دما با وزن هزار دانه و عملکرد دانه همبستگی مثبتی داشتند.
سیتا بریا - 2004 - در تحقیق خود به این نتیجه رسید که توزیع بارش ماهانه و ارتفاع منطقه، عامل موثری در تعیین مناطق مساعد برای کشت گندم دیم می باشد.
در مطالعه دیگر، لو و همکاران - - 2005 به ارزیابی عملکرد گندم تحت تأثیر تغییر اقلیم در جنوب استرالیا با در نظر گرفتن اثر سه فاکتور بارندگی، درجه حرارت و افزایش غلظت پرداختند. نتایج آنها نشان داد که در مناطق با بارش متوسط و CO2 کم، بارندگی مؤثرترین فاکتور در میزان عملکرد محصول می باشد.
از نظر آبراها و سویج - - 2006 اثر پتانسیل تغییر اقلیم بر عملکرد ذرت در جنوب آفریقا را بررسی و نشان دادند که تغییر تاریخ کشت در شرایط فعلی، تأثیر چندانی بر عملکرد دانه محصول نخواهد داشت اما تحت شرایط تغییر اقلیم، جلو انداختن تاریخ کشت موجب افزایش عملکرد خواهد شد.
در این رابطه مارلتو و همکارانش - - 2007 عملکرد گندم دیم را با استفاده از مدلهای تجربی پیش بینی نمودند. متغیرهایی که در این مدل استفاده شد شامل داده های هواشناسی و خاک شناسی بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که با استفاده از این داده ها می توان، عملکرد گندم دیم را دو ماه پیش از برداشت به خوبی ، پیش بینی نمود.
کمالی - 1376 - با استفاده از آمار روزانه بارش مناسب ترین تاریخ شروع بارندگی مناطق دیم خیز غرب کشور را بدست آورد. وی با استفاده از بارش روزانه، نقشه هم تاریخ شروع بارندگی را با استفاده ار تعریفی که ارائه داده بود با احتمال ./.75 و ./.50 تهیه کرد.
فرج زاده - - 1381 با استفاده از مدلهای رگرسیونی، عملکرد گندم دیم را در استان آذربایجان غربی پیش بینی نموده و گزارش کرد که مهمترین عوامل تعیین کننده تولید گندم دیم در این منطقه، بارندگی در طی فصل رشد و مجموع روزهای یخبندان است .
عزیزی و همکاران - 1384 - با استفاده از مدل رگرسیونی به بررسی ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و عملکرد گندم دیم در دشت سیلاخور استان لرستان پرداخته اند. ایشان با به کارگیری پارامترهای میزان بارش پاییزه و بهاره، تعداد روزهای یخبندان بهاری، اولین بارش پاییزه و تعداد روزهای بارانی بالای یک میلی متر دوره مرطوب سال، نشان دادند که بین عملکرد گندم دیم و متغیرهای میزان بارش پاییزه و هم چنین تعداد روزهای بارانی دوره مرطوب سال، ارتباط مستقیم وجود دارد.
سبحانی - 1384 - در رساله دکتری خود با استفاده از داده های بارندگی سالانه، بارندگی در طول دوره رشد گندم، و با به کارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی، پهنه های آگروکلیمایی استان اردبیل را برای گیاهان زراعی سیب زمینی و گندم دیم تعیین کرد. وی با بهره گیری از نیاز رویشی هر یک از گیاهان زراعی مورد مطالعه لایه های اطلاعاتی را تولید و به هر سری از داده ها ارزش خاص داده و آن ها را طبقه بندی کرد نتایج نهایی این مطالعه نشان دهنده این واقعیت است که :
- اولا عناصر اقلیمی و عوامل فیزیکی زمین به صورت توأم در فرایند پهنه بندی اگروکلیمایی کاشت گندم دیم و سیب زمینی نقش موثری را ایفاء می کنند،
- ثانیا سهم هر کدام از عناصر اقلیمی و عوامل فیزیکی زمین در روند رشد گیاهان زراعی مورد بحث یکسان نمی باشد.
- ثالثا از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت گندم دیم و امکان شناسایی مناطق مستعد، GIS سیب زمینی در محیط. برای کاشت این گیاهان زراعی وجود دارد.
در این رابطه نصیری و همکاران - - 2006 متوسط داده های آب و هوایی ماهیانه را از سال 1968 تا سال 2000 در 12 منطقه اصلی تولید گندم آبی در شمال غربی و غرب ایران به همراه مدل اقلیمی سازمان هواشناسی انگلستان - UKMO - را برای پیش بینی تأثیر تغییر اقلیم بر تولید گندم برای سال های 2025 و 2050 مورد استفاده قرار دادند. حاصل این تحقیق کاهش 18 درصدی متوسط محصول در سال 2025 و 24 درصدی آن در سال 2050 که مربوط به کمبود بارندگی - 3 3/8 تا 17/7 درصد - و کوتاهی طول دوره رشد گندم - 8 تا 36 روز - بود.
هم چنین براساس نتایج این مطالعه عملکرد زمین های زیر کشت گندم آبی تحت این سناریو ممکن است 15 تا 40 درصد کاهش یابند. در نهایت آن ها نتیجه گرفتند که بهسازی در زمینه سازگار ساختن گندم با تغییر اقلیم در ایران ممکن است شامل پروراندن موجودات ذره بینی خاک های زراعی و تغییر روش های کشاورزی مانند زمان کاشت باشد.
حسینی و همکارانش - 1386 - با مطالعه داده های 10 ساله هواشناسی منطقه قروه در استان کردستان گزارش کردند که مقدار و نحوه پراکنش بارش و میانگین دمای حداکثر روزانه، در ماه های میانی و انتهایی رشد در میزان تولید گندم دیم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با کوچک ترین تغییر در مقدار هر یک از آنها عملکرد محصول به میزان زیادی دست خوش تغییر می گردد. آنان با استفاده از روابط رگرسیونی نشان دادند که دو عامل بارندگی سالیانه و حداقل رطوبت نسبی برحسب درصد در خرداد ماه 94/3 درصد از تغییرات عملکرد گندم دیم را در دشت قروه توجیه می نماید.
هاشمی - 1386 - ، با استفاده ار رابطه بارندگی و عملکرد گندم دیم استان های غرب کشور، میزان عملکرد گندم دیم را برآورد کرد در نتیجه ای که وی ارائه نمود، کل تولید گندم به تغییرات بارندگی بر حسب درصد برای هر ده میلی متر باران در نظر گرفته شد. وی در گندم پاییزه علاوه بر بارندگی در سپتامر تا ژوئن، شروع بارندگی را به عنوان عامل مهم در محاسبات منظور کرد.
بازگیر - 1387 - در منطقه تالاندشت کرمانشاه رابطه بین متغیرهای اقلیمی با عملکرد سه محصول گندم، جو و نخود را در شرایط دیم به روش فائو مورد ارزیابی قرار داد. نتایج این بررسی نشان داد که مهمترین عوامل کاهش عملکرد، کمبود باران در مرحله پر شدن دانه برای گندم و جو، و گل دهی برای نخود می باشد که در صورت آبیاری می توان به مقدار قابل توجهی عملکرد را در منطقه افزایش داد. از این رو با توجه به اینکه بازدهی محصولات کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر نزولات جوی می باشد شناخت روابط این عناصر با بارش ضروری به نظر می رسد.