بخشی از مقاله
چکیده
شاخص پیچیدگی اقتصادی نشان می دهد که چطور تنوع صادرات می تواند نمایانگر اختلاف توسعه یافتگی اقتصادی آشکار بین کشورها باشد. این شاخص نسبت به سایر شاخص ها - مانند حکمرانی خوب و توسعه انسانی - بهتر و دقیق تر می تواند رشد اقتصادی و حجم فعالیت های اقتصادی یک کشور را بازتاب دهد. در مجموع، ساده بودن و تنوع نداشتن کالاهای صادراتی، اساسی و دانش بر بودن و تنوع داشتن کالاهای وارداتی و نیز محدود بودن تعداد طرف های تجاری از مهمترین عواملی است که آسیب پذیر بودن شدید اقتصاد کشور را نشان می دهد.
این مطالعه به منظور یافتن نگرش جامع از پیچیدگی اقتصادی، ضمن بکارگیری اطلاعات صادرات و واردات کشورهای عضو اکو به اندازهگیری شاخص پیچیدگی صادرات پرداخته و اثرات این متغیر با استفاده از روش اقتصاد سنجی پنل دیتا مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و نتایج آزمون های پدرونی نشان از رابطه بلندمدت بین متغیرهای تحقیق است.
مفاهیم کلیدی: پیچیدگی اقتصادی، شاخص پیچیدگی صادرات، رشد اقتصادی، هم انباشتگی
مقدمه
با توجه به اینکه صادرات به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی شناخته میشود و در شرایط کنونی حضور در بازارهای جهانی امری اجتناب ناپذیر است و بالابودن توان صادراتی باعث افزایش تولید ناخالص داخلی، اشتغال و بهبود کیفیت کالای تولیدی میشود و همچنین میتواند تراز پرداختها را بهبود ببخشد. امروزه بر همگان واضح است که توجه به صادرات محصولاتی که بتوان با آن صادرات پایدارتری داشت کاملا ضروری به نظر می رسد، که این قضیه ضرورت انجام تحقیق را برای ما مشخصتر می نماید.
محاسبه شاخص پیچیدگی اقتصادی و شاخص پیچیدگی بر پایه تفکرات کاملا منطقی و بسیار زیبا استوار میباشد. بر پایه این تفکر، مهمترین عامل تعیینکننده میزان توسعهیافتگی هر کشوری، میزان دانش شکل گرفته در آن کشور است. معیار بسیار کاربردی و توجیهپذیری نیز برای محاسبه دانش مجتمع در هر کشور بکار رفته است. معیاری که میزان دانش کشورها را با انواع محصولات تولید شده در آنها میسنجد. تحلیلهای آماری نیز کاملا تاییدکننده این تفکر هستند: بهطوریکه شاخص پیچیدگی، حدود 78 درصد از تغییرات درآمد سرانه کشورها 128 - کشور جهان - را با حذف اثر صادرات منابع طبیعی توضیح می دهد و شاخص چشمانداز پیچیدگی به همراه شاخص پیچیدگی اقتصادی توانایی پیش بینی 50 درصدی رشد اقتصادی در آینده را از خود نشان دادهاند.
تمرکز بهترین دانشگاههای جهان در چند سال گذشته بر شاخصهای پیچیدگی و اثبات قدرت پیشگویی رشد اقتصادی توسط این شاخصها و همچنین فرصتهای استفاده کاربردی از این شاخصها برای سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، دلایل شایان توجه بودن این شاخصها است.بدین ترتیب، اولین و اصلیترین پیشنهاد مؤثر مورد توجه قرار دادن تحقیقات انجام شده در مورد شاخصهای پیچیدگی و فضای محصولات توسط تصمیمگیرندگان اقتصادی کشور است.
قبول تفکر مورد استفاده در این تحقیقات میتواند هدایتگر پیشنهادها و قدمهای بعدی باشد. از نظر نگارنده، یکی از مهمترین کمکهایی که سیاستگذاران کشور میتوانند از این تحقیقات کنند، توجه به لیست محصولات پیچیده نزدیک به محصولات تولیدی کنونی در کشور است تا به فکر فراهم کردن بسترهای لازم برای تولید آنها باشند و سیاستهای خاص برای تولید محصولات دور را مورد بازنگری قرار دهند.
ادبیات تحقیق
بحث پیچیدگی صادراتی یکی از مهمترین مباحث در ادبیات اقتصادی است که در سالهای اخیر سیاستگذاران اقتصادی به آن توجه خاصی نشان میدهند. پیچیدگی اقتصادی به معنای افزایش تعداد کالای صادراتی و کاهش در وابستگی به یک منبع درآمدی میباشد. البته مطالعات متنوع تعریفهای گوناگونی را در این زمینه ارائه میدهند. گروهی از اقتصاددانان پیچیدگی صادرات را بهعنوان توسعه سبد صادراتی یک کشور از تولید مواد اولیه به سمت تولیدات صنعتی تعریف میکنند.
گروه دیگری از پژوهشگران معتقدند که پیچیدگی صادرات به معنای تخصص صادرات در تولید تعداد بیشتری از کالاهای صادراتی میباشد. به عبارت دیگر پیچیدگی صادراتی به معنای افزایش تعداد کالای صادراتی در سبد صادراتی یک کشور و تنوع در صادرات یک کشور میباشد از طرفی رشد اقتصادی همزمانی فرایند تغییر شکل فرم ساختاری کشورها میباشد که در این فرایند کشورها از تولید و صادرات مواد اولیه به سمت تولید و صادرات محصولات صنعتی حرکت میکنند.
البته دلیل اساسی این تغییر شکل کشش درآمدی تقاضا برای صادرات کالاهای صنعتی در بازارهای جهانی میباشد. با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای در حال توسعه به تولید و صادرات مواد اولیه میپردازند بنابراین از نااطمینانی در محصولات صادراتیشان زیان بسیار می بینند. از اینرو یکی از روشهای کاهش این محدودیتها تولید محصولات صادراتی با تنوع بیشتر، رقابتپذیری در بازارهای جهانی و رشد تجارت خارجی محصولات صادراتیشان میباشد.
از طرفی در سالهای اخیر اقتصاددانان بینالملل وپژوهشگران دانشگاه هاروارد و ام ان تی تحقیقات گسترده ای در زمینه رشد اقتصادی براساس ایده »فضای محصولات و پیچیدگی اقتصادی« را انجام دادند. آنها رشد اقتصادی را بهعنوان فرایند یادگیری چگونگی تولید و صادرات محصولات با پیچیدگی بیشتر میدانند آنها در بررسی خود به دو معیار پیچیدگی تولید و اقتصادی اشاره نمودند و به منظور بررسی اثر پیچیدگی اقتصادی بر رشد اقتصادی از شاخص بهرهوری صادرات - سطح بهرهوری مرتبط با سبد صادرات یک کشور به عنوان شاخص پیچدگی اقتصادی استفاده نمودند.
در این وضعیت شاخص بهرهوری صادرات به عنوان میانگین وزنی - که وزنها سهم محصول در سبد صادراتی یک کشور میباشد - پیچیدگی محصولات صادر شده به وسیله یک کشور در نظر گرفته میشود و به عنوان معیاری برای اندازهگیری پیچیدگی اقتصادی است. آنها نشان میدهند که مسیر توسعه یک کشور، با ظرفیتهای تولیدی بالاتر و کالای با پیچیدگی بیشتر تعیین میشود. بنابراین پیچیدگی ساختار تولیدی و صادراتی یک کشور، متغیر کلیدی برای توضیح رشد و توسعه است.
تفکری که در پشت محاسبه این شاخص وجود دارد این است که مهمترین عامل تعیین کننده میزان توسعه یافتگی هر کشور، میزان دانش به کار رفته در آن کشور یعنی چگونگی انجام کارها می باشد. رهیافت این گروه در کمی کردن مفهوم مجموع دانش کشورها بسیار جالب است. بر طبق تحلیل این گروه میزان دانش کشورها نسبت مستقیمی با انواع محصولات تولید شده درآنها دارد. تولید هر محصول نیازمند دارا بودن دانشهای خاصی است و هر چه تولیدات یک کشور متنوع تر باشد یعنی دانش شکل گرفته و مجتمع شده بیشتری در آن کشور وجود دارد.
از طرفی هرچه کشوری کالای با تنوع بیشتری صادر کند و یا محصول تولیدی توسط کشورهای کمتری صادر شود پیچیدگی اقتصادی بیشتری وجود خواهد داشت مطالعات اخیر در ادبیات تجارت بینالملل به نقش تجارت در سرعت بخشیدن به ابداعات و تغییر شکل دانش و تکنولژی تاکید بسیار دارند. تئوریهای جدید رشد به مزیتهای بخش صادرات پویا براساس افزایش بازدهی به مقیاس و اثرات بیرونی بخش صادراتی در دیگر بخشهای صادراتی متمرکز است. از طرفی اثرات بیرونی شاملگسترش تکنولژی پیشرفته، اشتغال نیروی کار با مهارت بالا و بهبود توانایی مدیریتی بدلیل شدت رقابتی که صادرکنندگان در بازارهای جهانی با آن مواجه اند.
از نظر تئوریکی پیچیدگی صادرات به روشهای مختلفی ممکن است منجر به افزایش در رشد اقتصادی شود. بهطوریکه گروهی از اقتصاددانان معتقدند پیچیدگی صادرات میتواند از طریق کاهش در وابستگی به محصولات اولیه، بر رشد اقتصادی تاثیر مثبتی داشته باشد. البته این نظریه برای کشورهای در حال توسعه که وابستگی شدیدی به مواد اولیه و محصولات بخش کشاورزی شدیدا وابسته هستند، صادق است براساس نظریه اقتصاددانان عقلایی کشورهای درحال توسعه به منظور دستیابی به رشد اقتصادی پایدار باید از صادرات مواد اولیه به سمت تولید و صادرات کالاهای صنعتی حرکت کنند. از طرفی براساس نظریه سینگر - پربیش پیچیدگی صادرات میتواند از کاهش رابطه مبادلاتی در کشورهای در حال توسعه ممانعت نماید.
بهطور کلی در ارتباط با اثر پیچیدگی صادرات بر رشد اقتصادی دو کانال اساسی وجود دارد: اولین کانال بهعنوان بیثباتی درآمد صادراتی شناخته میشود. در این دیدگاه کشورهای در حال توسعه که مواد اولیه صادر میکنند از بیثباتی قیمت کالاهای صادراتی رنج میبرند زیرا بیثباتی در قیمت کالاهای صادراتی، صادرکنندگان این کالا را با نوسانات درآمد صادراتی مواجه میکند. بهعلاوه این نوسانات ممکن است منجر به افزایش نااطمینانی در متغیرهای کلان اقتصادی شود و از سوی دیگر، برای رشد اقتصادی بلندمدت زیانآور باشد.
هر چند در کشورهای با ساختار صادراتی متنوع، پیچیدگی بالای صادراتی منجر به نوسانات کمتر و ایجاد پایداری درآمد صادراتی، افزایش قدرت خرید، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی سریعتر در این کشورها خواهد شد. اما در کشورهای در حال توسعه بدلیل اینکه نرخ ارز به مقدار قابل ملاحظهای به تولید و صادرات مواد اولیه وابسته است نوسانات کمتری را نسبت به کشورهای با ساختار صادراتی متنوع تجربه میکنندو این نوسانات ممکن است مانعی برای سرمایهگذاری در کالاهای مبادلهای و خدمات باشد.
از سوی دیگر اگوسین اشاره میکند که کشورهایی که سبد صادراتی محدودی را ارائه میکنند به دلیل نوسانات پیدرپی درآمد صادراتی با انواعی از نوسانات و نرخ پایین رشد اقتصادی مواجه خواهند شد او بحث میکند که در طول رکود اقتصادی ظرفیتهای در دسترس و نیروی کار تا حدی به سمت بیکاری حرکت کرده که امکان بازگشت به وضعیت تعادلی در دوره رکود اقتصادی وجود ندارد. دومین کانال، مزیتهای پویای پیچیدگی صادرات نامیده میشود.
در این استراتژی پیچیدگی صادراتی نه تنها منجر به تخصیص بهینه منابع براساس مزیت نسبی کشورها در بحث تجارت بینالملل میشود، بلکه به واقعی شدن سود پویا منجر خواهد شد. بهعبارت دیگر در این وضعیت در حالیکه تخصیص بهینه منابع براساس مزیت نسبی سطح درآمد را افزایش میدهد پویایی سود ناشی از پیچیدگی صادرات نیز نقش مهمی در افزایش نرخ رشد درآمد خواهد داشت. یعنی در این شرایط تخصیص بهینه منابع و پویایی سود به افزایش استفاده از ظرفیتهای عوامل تولیدی، واقعی شدن صرفه مقیاس و افزایش اشتغال از طریق ایجاد محصولات کاربر منجر شده که این اثرات چندگانه باعث افزایش تقاضا برای نهادههای واسطهای، تقاضای مصرفکنندگان و رشد بهرهوری کل عوامل خواهد شد.
از طرفی کوان5 در سال 2002 دو شاخص پیچیدگی تولید و پیچیدگی کشور که در واقع بیانگر پیچیدگی تولید کالایی که کشورها صادر میکنند، میباشد را ابداع نمود. در محاسبه این شاخصها فرض میشود که محصولات صادرشده توسط کشورهای ثروتمند تمایل به پیچیدگی بیشتری دارند. البته منطقی که در پشت این قضیه وجود دارد این است که کالای صادر شده به کشورهای ثروتمند هزینه نیروی کار بالاتری دارند.
به عبارت دیگر کوان معتقد است به منظور رقابت در سطح بازار جهانی باید کالای تولید شده با یک فرایند تکنولژی پیشرفته تولید شده باشد. وی به منظور اندازهگیری پیچیدگی صادراتی هر کشورفرض میکند که کشورهای با درآمد بالا؛ محصولات با ارزش افزوده بالاتری را صادر خواهند کرد. البته وی شاخص پیچیدگی تولید را برای هر طبقه صادراتی براساس میانگین وزنی تولید ناخالص داخلی سرانه صادرکنندگان محصول میسازد و در این شاخص سهم هر کشور از صادرات کل به عنوان وزن میباشد.6 ضمنا وی به منظور محاسبه شاخص پیچیدگی صادرات هر کشور فرض میکند که هرچه سهم پیچیدگی تولید در صادرات یک کشور بیشتر باشد ساختار صادراتی آن کشور پیچیدهتر است.