بخشی از مقاله
چکیده:
بحث درباره تفاوتهای دنیای زنان و مردان، از لحاظ مباحث روانی، اجتماعی و... جزو مباحثی است که همواره ذهن محققان و پژوهشگران این عرصهها را به خود مشغول کرده است. در دنیای معاصر و همزمان با حضور قابل توجه زنان در عرصه ادبیات و خلق آثار هنری توسط آنان، بحث درباره تفاوتها و تشابهات آثار هنری این دو نیز مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مباحث مطرح شده در این زمینه، بحث درباره زبان جنسی و صورخیالهای به کار گرفته شده در آثار زنان و مردان است.
پرسشی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته این است که آیا زنان در نوشتن رمان و داستان توانستهاند از صورخیالهای متناسب با فضای فیزیکی و فضای ذهنی خویش استفاده کنند؟ یا آنان نیز تحت تأثیر افکار و نوشتههای مردان قرار داشتهاند و نتوانستهاند فردیت مستقل خود را به تصویر بکشند؟
با توجه به اینکه تشبیه یکی از اساسیترین صورخیالهای ادبی است و نقش مهمی در شکلگیری توصیفات ادبی دارد، در این مقاله با تأکید بر این عنصر، به بررسی تشبهات زنان در تعدادی از رمانهای پس از انقلاب اسلامی پرداخته و به این نتیجه دست یافتهایم که بسیاری از زنان رماننویس معاصر، دیگر مانند گذشته، تحت تأثیر آثار نوشته شده توسط مردان قرار ندارند و هنگام توصیف و به کارگیری تشبیه، مشبهبههای خود را تحت تأثیر جنسیت، ذهنیات و تجربیات و دغدغههای زندگی خویش انتخاب میکنند، بهطوریکه با خواندن رمانهای آنان به سادگی میتوان جنسیت نویسنده آن را تشخیص داد.
مقدمه:
جنبش مشروطه، باعث دگرگونیها و تحولات بسیاری در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان شد؛ یکی از این دگرگونیها توجه به مسئله تعلیم و تربیت زنان و در نتیجه؛ فراهم آمدن امکان تحصیل برای زنان بود. زیرا تا قبل از انقلاب مشروطه، به دلیل فضای بسته اجتماعی و عدم حضور زمینهها و بسترهای لازم، فرصت و مجال چندانی برای زنان فراهم نمیشد تا در عرصه اجتماع حضور یابند یا به تحصیل بپردازند »مسئله زن و تعلیم و تربیت او، با مشروطه شروع میشود و یکی از درونمایههای اصلی شعر این دوره را تشکیل میدهد و در ادبیات قبل انعکاس آن اصلاً وجود ندارد
شرایط تازه و تحولات رخ داده، این اجازه را به زنان میداد که در اجتماع حضور یابند و در فعالیتهایی که پیش از این مردانه به شمار میرفت شرکت کنند. یکی از عرصههایی که امروزه زنان زیادی را به سوی خود جذب کرده، خواندن و نوشتن داستان به ویژه قالب رمان است. به گونهای که روز به روز بر تعداد زنان رماننویس افزوده میگردد، با مشغولیتهای فراوانی که زنان در خانه بر عهده دارند، دلیل روی آوردن به رمان تا حدی روشن است. » رمان در میان شکلهای هنری کمترین میزان تمرکز را میطلبد. رمان راحتتر از نمایشنامه یا شعر میتوان دست گرفت یا زمین گذاشت. علاوه بر این؛ امروزه زنان نویسنده رمان را محملی امن برای بیان درونیات خویش و همه آنچه مربوط به خودشان است تشخیص دادهاند.
یکی از عوامل بسیار مهمی که در اثبات حقوق زنان و حضور روزافزون آنها در عرصه اجتماع و ادبیات مؤثر بود، ظهور جنبش فمینیستی و تلاشها و بیانیههای آنان در احقاق حقوق زنان بود. »فمینیستها با تلاشهای خود توانستند در زمینه آموزش و پرورش، ورود به مشاغل متعدد، پرداخت دستمزد برابر با مردان و بسیاری موارد دیگر برای خود حقی قائل شوند. حتی به این نتیجه رسیدند که صرف رهایی زنان از نابرابریها کافی نیست، بلکه باید زنان را از دست مردان نجات دهند
فمینیستها با تبلیغات گسترده خود به تدریج توانستند دیگر فرهنگها و کشورها را هم تحت تأثیر قرار دهند، »در ایران نیز همراه با جهانی شدن فمینیسم و همزمان با انقلاب مشروطه و تأسیس مجلس و نهادهای مختلف، مسائل مربوط به زنان مرکز توجه قرار گرفت و جنبش زنان ایران با هدف دگرگونی موقعیت زنان آغاز شد. تحولاتی که در این زمینه در ایران ایجاد شد، بر اندیشه زنان بسیار تأثیر گذاشت و موجب ظهور شاعران و نویسندگانی شد که در پی شناخت هویت زنانه خود بر آمدند.
پس از انقلاب مشروطه در ایران، زنان بطور جدی وارد عرصههای ادبی شدند و این روند با وقوع انقلاب اسلامی، امتداد پیدا کرد به طوری که امروزه آثار بسیاری چه در حوزه شعر و چه در حوزه داستان توسط زنان منتشر میشود. به خصوص با آغاز دهه شصت »نوشتار زنانه فارسی به تدریج راه خود را از ادبیات مردانه جدا کرد و به واسطه موضوعاتی که وارد نوشتار ادبی ساخت، زن را در کانون فعالیتهای فرهنگی - اجتماعی قرار داد.
شرایط اجتماعی و حضور زنان در عرصه اجتماع، محدودیتهای گذشته را از جلوی پای زنان برداشته و فرصتی فراهم کرده تا تا آنان به منویات درونی خود بپردازند »زنان که طی حوادث انقلاب از چهاردیواری خانه و سنت به درآمده و در پهنه اجتماع هویتی تازه یافتهاند، محدودیتها را با ایجاد و تردید در باورهای پذیرفته شده درباره زن پاسخ میدهند. آنان با خواندن و نوشتن رمانهایی که اغلب حدیث نفسگونه و زندگینامه وارند در پی کسب نوعی رهایی درونی برمیآیند
دامنه پژوهش
در این پژوهش شش رمان از نویسندگان زن بعد از انقلاب اسلامی به صورت تصادفی برگزیده شده است که عبارتند از: مروارید خاتون نوشته فرشته ساری - 1369 - ، کولی کنار آتش، منیرو روانیپور - - 1378 چهل سالگی، ناهید طباطبایی - 1379 - ، سرخی تو از من، سپیده شاملو - 1385 - ، پرنده من، فریبا وفی - 1381 - سیب، تُرش، فرشته نوبخت . - 1391 -
پیشینه تحقیق
درباره تأثیر جنسیت بر کاربرد زبان در کتابهایی چون »درآمدی بر جامعهشناسی زبان1368 - « نوشته یحیی مدرسی - 1368 - ، درسنامه نظریه و نقد ادبی نوشته کیت گرین و جیل لبیهان - - 1383 و زبانشناسی اجتماعی، پیتر ترادگیل - - 1376 مباحثی مطرح شده است. درباره جنسیت و نوشتار زنانه در رمانهای معاصر چندین پژوهش از جمله: »زبان و نوشتار زنانه؛ واقعیت یا توهم؟ « نوشته قدرتاله طاهری، - 1388 - ؛ »جنسیت در آثار رمان نویسان زن ایرانی« وحید ولی زاده، - 1387 - و »تجلی نوشتار زنانه در کتاب دا« - مهدی نیکمنش و دیگران، - 1392 انجام شده است. راجع به تشبیه زنانه در رمان، تاکنون هیچ پژوهش مستقلی انجام نشده است اما در حیطه شعر معاصر، پژوهشی با عنوان »بررسی تأثیر جنسیت بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر زنان معاصر« نوشته - مسعود روحانی و سروناز ملک، - 1392 نگاشته شده است.
تحلیل بحث
بحث درباره زبان جنسی و جنسیت زبانی از مقولههای است که بطور جدی در روزگار معاصر نظرات محققان را به خود جلب کرده است چرا که در زمانهای گذشته به دلیل حاکمیت تفکرات مردسالارانه و عدم حضور زنان در عرصههای خلاقیت و هنر، تعداد بسیار کمی از شاعران و نویسندگان زن فرصت خود نمایی داشتند؛ علاوه بر این؛ همین تعداد کم و انگشتشمار نیز نمی-توانستند آنچنان که باید و شاید، احساسات و عواطف درونی و زنانه خویش را ابراز کنند. اما » اکنون بخش بزرگی از ادبیات داستانی فارسی کاملاً بیانگر روح زنان است و میتوان به روشنی از خلال آن به آرمانهای جنبش زنان پی برد و جهان زنانه را در این نوشتارها بررسی و تحلیل کرد« - فتوحی: . - 42 تنوع و کیفیت آثار پدید آمده به حدی رسیده است که بتوان از شروع یک ادبیات زنانه سخن گفت.
اعتقاد به زبان زنانه و مردانه، موضوعی است که هم در زبانشناسی و هم در سبکشناسی متون ادبی مطرح است. اصطلاح »گویش جنسیتی« در زبانشناسی، تداعی کننده تمایز زبان بین جنس مؤنث و مذکر است، با اینکه زبان در اصل خود جنسیتپذیر نیست، اما مؤلفههای مختلف از جمله جایگاه اجتماعی و رویکردهای فرهنگی، میتواند نقش بهسزایی در شکلگیری زبان متفاوت در زنان و مردان داشته باشد.
پژوهش و بررسی زبان زنانه یکی از مباحثی بود که در سرلوحه کار فمینیستها قرار داشت، »همراه با گسترش فمینیسم و وارد شدن نگرشهای فمینیستی در عرصههای مختلف، بررسی تفاوتهای زنان و مردان در به کارگیری زبان مورد توجه پژوهشگران، مخصوصاً پژوهشگران رشتههای جامعهشناسی زبان و زبانشناسی اجتماعی قرار گرفت. آنان معتقدند در شکلگیری گروههای زبانی، عوامل و مسائل بسیاری تأثیرگذارند که برخی از آنها به خود زبان و برخی نیز به عوامل غیرزبانی برمیگردند، »برخی از مهمترین عوامل غیرزبانی که در پیدایش گروههای زبانی مؤثر شناخته شدهاند عبارتند از: منطقه جغرافیایی، طبقه اجتماعی، جنسیت، قومیت، سن، تحصیلات و...
در زمینه زبان زنانه و مردانه و بحث درباره وجود یا عدم آن تاکنون مباحث بسیاری از طرف محققان بیان شده است؛ به طوری که برخی قائل به تمایز این دو شدهاند و برخی نیز اعتقاد دارند که ادبیات زنانه به معنی دقیق کلمه وجود ندارد، همان گونه که نمیتوان از موسیقی زنانه یا فلسفه زنانه سخن گفت
اما به هر حال در این مسئله تردید کمتری وجود دارد که دنیای زنان و مردان با همدیگر متفاوت، »یافتههای ما مؤید همان چیزی است که شاعران و داستاننویسان غالباً ادعا کردهاند و مردم عامی مدتهاست معتقدند و آن این است که مردها نه تنها رفتاری متفاوت با زنان دارند بلکه به صورتی متفاوت میاندیشند.
و طبیعتا این تفاوت باید در نوشتههایشان نیز منعکس شود. اما انعکاس این تفاوت در آثار زنان هم کار سادهای نیست و »این حقیقت هنوز به قوت خود باقی است که زنان برای آن که بتوانند همانی را بنویسند که میخواهند، دشواریهای فراوان پیش رو دارند. در قدم اول دشواریهای فنی است- چیزی به ظاهر ساده، و لی در عمل سرگیجهآور- یعنی همین که شکل جمله برای منظور زن مناسب نیست. جمله را مرد ساخته است؛ بس غیردقیق، بس سنگین و بس پرطمطراقتر از آن است که به کار زنان بیاید. حال آن که در رمان، که زمینهای چنان گسترده را در برمیگیرد، باید جملهیی با شکل عادی و معمولی یافت که خواننده را راحت و طبیعی از آغاز کتاب تا پایان پیش ببرد و این جمله را زن باید برای خود بسازد، جملههای موجود را آن قدر جرح و تعدیل کند تا به جملهیی برسد که شکل طبیعی اندیشه او را به خود بگیرد بی آن که به ساختار آن آسیب رساند یا آن را کژدیسه سازد
در ادبیات داستانی ایران نیز، زنان تلاش زیادی میکنند تا به زبان مخصوص خود دست بیابند. در این پژوهش بر آنیم تا با فرض تفاوت نوشتار زنانه و مردانه به بررسی تشبیهات شش رمان از نویسندگان زن پرداخته و میزان تأثیر جنسیت را در ساختمان تشبیهات این نویسندگان نشان دهیم.
تشبیه
علم بیان »شیوه ادای موضوع و معنی به اسلوبهای مختلف است و تشبیه بیگمان در رأس این اسالیب قرار میگیرد و شاید تشبیه روشنترین و آشکارترین این مباحث باشد و از همه، در تمام ادوار، بیشتر استعمال و کاربرد داشته باشد..
نویسندگان در خلق تشبیه تحت تأثیر جهانبینی، محیط زندگی، ذهنیات و تجربیات شخصی و احساسات درونی خویش قرار دارند از این رو، بررسی ساختمان تشبیه در نوشتههای زنان، معرف مسائلی است که نویسنده با آنها در ارتباط است و »با دقت علمی می-توان بسیاری از خصایص روحی او را از خیال ها - ایماژها - ی او کشف کرد، چنان که بعضی از ناقدان معاصر در باب شکسپیر این کار را کردهاند و از دقت در تصاویر آثار او به نکتههای خاصی در زندگی او دست یافته اند
از آنجا که رمان بستری برای زنان فراهم آورده است که در آن به بیان حال خویش و هم نوعان خود بپردازند، واضح است تشبیهاتی را که نیز به کار میگیرند برگرفته از ویژگیهای روحی و مختصات دنیای شخصیشان باشد. گفته میشود سبک نوشتار زنان به توصیف متمایل است و بیشترین صور خیالی که در متون توصیفی به کار میرود تشبیه است
اغلب نویسندگان زن از تشبیه استفاده میکنند اما به نسبت متفاوتی از آن بهره میگیرند. در جدول زیر بسامد کاربرد تشبیه به صورت کلی و همچنین تشبیهات زنانه در آثار نویسندگان مذکور نشان داده شده است.