بخشی از مقاله

چکیده

شعر و هنر هر سرزمینی برگرفته از محیط طبیعی، باورها، عادتها، خرده فرهنگها و مرام مردم آن منطقه است. بدون شک طبیعت و محیطی که انسان در آن پرورش مییابد، تاثیر بسزایی بر زبان، فکر، اندیشه و روح و روان وي دارد تا جایی که بزرگترین جامعهشناسان به این تاثیر ایمان دارند؛ بنابراین نویسندگان جنوب نیز خارج از این دایره - حیطه - نیستند.محمود دولتآبادي، از نویسندگان نسل سوم داستاننویسی ایران است که جایگاهی انکارناپذیر در داستاننویسی معاصر ایران دارد و بیشک بزرگترین نویسنده در حوزة ادبیات اقلیمی است.

زبان داستانهاي دولتآبادي تلفیق گونههاي عامیانه، کهن و بومی با ساختمانهاي نحوي خاص و تشبیهات گسترده حسی در بافت نحوي ویژه است. مهمترین شاخصههاي سبکی آثار او، بومیگرایی واژگانی و تشبیهات خاص است. تشبیهاتی با تنوع ساختاري و و صبغه بومی و روستایی که کمتر با این بسامد در آثار مشابه داستاننویسان اقلیمی دیده میشود.در این مقاله سعی شده است تشبیهات اقلیمی و ساختار آنها در رمان کلیدر بررسی شود. کلیدواژهها: ادبیات اقلیمی، تشبیهات اقلیمی و بومی ، کلیدر،محمود دولت آبادي

مقدمه:

ادبیات به عنوان یکی از دستاوردهاي هنري، تکنیکی است که با استفاده از کلمات، به بیانِهنرمندانه اندیشهها و احساسات میپردازد و واژه اقلیم ما را به یاد این گفته سعدي میاندازد که معناي کشور را القا میکند: »ده درویش بر گلیمیخسبند و دو پادشاه به اقلیمینگنجند« اما در تعریفی کامل تر اقلیم به معناي »خطه، کشور، قلمرو و منطقهیمعن با وضعیت آب و هوایی یکسان« به کار میرود.بشر، هوشمندانه خود را با آب و هواهاي گوناگون وفق داده و این تطبیق دادنها منجر به شکلگیري فرهنگ، آداب و رسوم و باورهاي خاص شده است، به طوري که نحوه زیستمثلاً انسان ساکن در کویر بانحوه زندگی انسان ساکن در کوهستان متفاوت است و دیدگاهشان هم نسبت به جهان، با هم فرق میکند. این نکته را میتوان در آثار ادبی مناطق مختلف جغرافیایی مشاهده کرد که البته براي فهم آن باید خاستگاه اجتماعیشان را نیز بررسی کرد.

وجوه اقلیمیو بومی در ادبیات موجب شد نویسندگان علاقمند، به دستهبندي آثار داستانی در این شاخه ادبی توجه نشان دهند. تعدادي کتاب نیز در این زمینه تالیف و منتشر شده است. حسن میرعابدینی از محققانی است که در کتاب »صد سال داستان نویسی ایران«، به ادبیات اقلیمیو روستایی پرداخته و نحوه شکلگیري داستانهاي اقلیمگرا و آثار موجود در این زمینه را بررسی کرده است.قهرمان شیري نیز در کتاب »مکتبهاي داستاننویسی در ایران« مکاتب را از نظر جغرافیایی بررسی کرده و نویسندگان ایرانی را با توجه به محل تولدشان در ذیل یکی از مکاتب هفتگانه خراسان، اصفهان، آذربایجان، شمال، جنوب، غرب و مرکز جاي داده است.

وي در بخش مکتب خراسان ویژگیهایی چون رئالیسم اجتماعی، شاعرانگی در نثر، نقالی در روایت و گذشتهگرایی را مطرح نموده و از محمود دولتآبادي و چند نویسنده دیگر به عنوان نویسندگان شاخص این مکتب نام برده است.ادبیات اقلیمیرا میتوان با چند رویکرد مورد بررسی قرار داد.در نظر اول ادبیات اقلیمیادبیاتی است مبتنی بر جغرافیاي فیزیکی، به این معنی که مناسبات حاکم بر داستان تحت تاثیر اقلیم و آب و هوا قرار دارد.بر این اساس میتوان هر نوشته ادبی با زمینه جغرافیاي طبیعی را در زیرمجموعه ادبیات اقلیمی قرار داد.رویکرد بعدي توجه به انعکاس جغرافیاي انسانی، اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادي در آثار نویسندگان ادبیات اقلیمیاست؛ زیرا زندگی مردم ساکن مناطق مختلف تحت تاثیر طبیعت قرار دارد.

بر این اساس میتوان متونی را که بر پایه فرهنگ و سنتهاي رفتاري - رسوم اخلاقی، جشن ها، آیینها و... - سنتهاي مادي - کالاها، اشیا، معماري، مشاغل و... - سنتهاي گفتاري - باورها، اعتقادات، و دانشها و... - نوشته شده و از نظر جنبههاي مردم شناختی و جامعه شناختی حائز اهمیت است در این شاخه بررسی کرد.در رویکرد سوم متون بر اساس عنصر زبان، لحن و لهجه و تلفظ تحلیل میشود. به این معنا که بعضی از نویسندگان از زبانی اقلیمساز برخوردارند و با واژه سازي، پس و پیش کردن افعال، استفاده از کسره و ضمه یا با به کار بردن گفتاري خاص مربوط به خرده فرهنگها و مواردي شبیه به این، اقلیمی خاص را براي خواننده تداعی میکنند.میتوان مبانی ادبیات اقلیمیرا مبتنی بر اضلاعی سهگانه تصور کرد: جغرافیاي فیزیکی و انسانی؛ زبان و تخیل نویسنده.

 پیشینه تحقیق در زمینه ادبیات اقلیمی

محمدعلی سپانلو، اولین کسی است که موضوع تأثیر جغرافیاي اقلیمی بر داستاننویسی معاصر ایران را مطرح کرده است. او نوشته است که »در سال 1358 در بررسی داستانهاي چاپ شده آن سالها، اصطلاح مکتب خوزستان را پیشنهاد کردم.« - سپانلو، 1366، ص - 47این اصطلاح ناظر بود بر ویژگیهاي مشترك در کار گروهی از قصهنویسان عمدتاًکه از خاستگاه مشترك آنان نشأت میگرفت.حسن میرعابدینی دومین منتقدي است که به اظهار نظر مفصل درباره ادبیات اقلیمی ایران پرداخته است. او در آخرین فصل از اولین مجلد »صد سال داستاننویسی در ایران« سالهاي چهل به بعد را »سالهاي واقعی پیدایش داستان روستایی و اقلیمی ایران« میشمارد و با تفکیک ادبیات اقلیمی جنوب و شمال، به تمایز برخی از ویژگیهاي آن از یکدیگر میپردازد.

او مینویسد: »در سالهاي چهل، داستاننویسی فارسی در سیر تکاملی خود، گسترش اقلیمی مییابد. داستانهاي متعددي بر مبناي خصوصیات منطقهاي - به خصوص جنوب و شمال - نوشته میشود. تجسم شیوههاي خاص زندگی مردمان این نواحی و نمایش سنتها و ارزشهاي معمول آنها، ضمن ارائه جلوههاي رنگارنگ زندگی در این مرز و بوم، نشانگر نوعی بازگشت به ارزشهاي بومی نیز هست.« - میرعابدینی، 1368، ج 1، ص - 303میرعابدینی در این کتاب، علت شکوفایی ادبیات اقلیمی ایران در فاصله سالهاي 46 تا 50 را در این میداند که »در این دوره، جمعی از نویسندگان که دریافتهاند زندگی طبقه متوسط نمیتواند معرف زندگی تمام مردم ایران باشد، توجه خود را به وجوه مشخصه عقب ماندگی در نقاط گوناگون کشور معطوف میکنند.

« این نویسندگان کهغالباً خود از میان طبقه متوسط شهري برخاستهاند، در سفر به گوشه و کنار مملکت و با تعمق در مسائل منطقه زیست خود، به واقعیتهاي ناگفته، آدمهاي ناشناخته و جاذبههاي فرهنگی جدیدي برمیخورند که مایه تعجب و تأثر است. به این خاطر، همت خود را معطوف به نشان دادن شیوه زندگی این مردم میکنند تا تصور خوانندگان مشتاق شهري را از موقعیت زیستی مردم کشور دگرگون سازند. نویسنده آنگاه پس از طرح این موضوع که »مهمترین دستاورد ادبیات اقلیمی، حاصل تلاشهاي نویسندگان جنوبی است.« به نقل گفتههاي سپانلو و نجف دریابندري میپردازد که علت برجستگی و پیشگامیادبیات جنوب را ناشی از تنوع فرهنگی و قرار گرفتن در گذرگاه تجارت و صنعت و ملیتهاي مختلف دانستهاند.

در تحلیل ادبیات اقلیمی ایران، میرعابدینی، به مقتضاي همان منظر جامعه شناختی مرسوم خود در کل کتاب، همواره بر بازتاب مشخصههاي اقلیمیدر آثار ادبی انگشت میگذارد و به ندرت از تأثیر محیط اجتماعی و اقلیم جغرافیایی بر بافت بیانی و ساختار هنري روایتها سخن میگوید. بر همین اساس است که در تحلیل ادبیات اقلیمیجنوب، حساسیتهاي او بیشتر بر حول موضوعات جغرافیایی و اجتماعی که درون مایه داستانها را تشکیل میدهد متمرکز شده است. این موضوعات عبارتند از: کنده شدن روستاییان از زمین و قربانی صنعت شدن در شهرها، توجه به آیینها و رسوم مردم جنوب، پیوستن کپرنشینها و کارگران نفت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید