بخشی از مقاله
چکیده
ناصر خسرو در میان شاعران چهرهای شاخص و ممتاز دارد. وی در بیان اندیشه از شگردهایی بدیع و منحصر به فرد بهره میگیرد. غالب تصاویر او آفریده ذهن خلاق خود اوست. تقلید در هیچ زمینهای خوشایند طبع بلند ناصر خسرو نیست لذا او میکوشد دنیا را از دریچه چشم خود بنگرد و در بیان معانی عقلانی، اعتقادی و نیز در توصیف، تصاویر نو خلق کند. دیوان ناصرخسرو سرشار از تشبیهات زیبا، بدیع و ابتکاری است و تنها بخش محدودی از تصاویر تشبیهی وی تکراریاست.
بیش از نیمی از تشبیهات بدیع ناصرخسرو از نوع تشبیه بلیغ و مخصوصاً اضافهی تشبیهی است. وی تشبیهات مفصل را چندان در سخن خویش به کار نبرده است. انواع تشبیهات مفرد ، مرکب ، حسی و عقلی در دیوان ناصر دیده میشود، اما بسامد تشبیهات مفرد در شعر او بسیار بالاتر از تشبیهات مرکب است. همچنین درتشبیهات او حداقل یکی از طرفین تشبیه محسوس است و به کمتر تشبیهی بر می خوریم که در آن هر دو طرف تشبیه معقول باشد. وی برای تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی غالباً مشبهٌ به محسوس بهکار میبرد و به منظور پویا نمودن و تحرّک تصویر، طرف دوم تشبیه را جاندار برمیگزیند.
در شعر ناصر خسرو، تصویر در خدمت اندیشه و تابع معناست، بنابر این در خلق تصویر بیشتر بر مشبّه تأکید میشود . با توجه به این امر، در این مقاله سعی بر آن است که در توضیح تشبیهات، مشبّه اساس قرار گیرد و بدین ترتیب، تنوّع تصویرها در مورد مشبّه واحد بهتر نموده شود.
کلیدواژهها:تشبیه، نوآوری، ناصرخسرو، مشبه، مشبهٌ به
مقدمه
ناصرخسرو در میان شاعران فارسی زبان چهرهای شاخص، خلاق و صاحب سبک است. این ویژگی ها، شاید زاییده شخصیت و نوع نگرش او و نیز مأموریت وی به عنوان مبلّغی مذهبی است. در میان شاعران قرن پنجم هیچ شاعری را همچون ناصر خسرو، دارای نگرش و دیدگاه منحصربفرد نمیشناسیم و همین امر باعث ایجاد سبک ویژهای در کلام او شده است.شاعری که نگرش خلاق و فردی دارد، درونمایه مسلّط و منسجمی بر آثارش سایه میافکند، نوعی وحدت نگاه رد کلیّه تصویرها و ساختارهایش دیده میشود که میتوان آنها را خوشههایی از یک تصویر بزرگ به حساب آورد.
همین وحدت ساختار و دیدگاه است که شعر ناصر را به گفته شفیعی کدکنی از لحاظ محور عمودی خیال در پایه قویترین شعر در طول تاریخ شعر فارسی قرار داده است.»زیرا رشته تداعی و تسلسل عاطفه و اندیشه و خیال در شعر او چندان قوی است که در هر قصیده او یک خطابه بلند، با همه اوجها و سرعتها و درنگها، که در یک خطبه بلیغ و استادانه وجود دارد، مشاهده میشود و این پیوستگی و ارتباط عاطفی و ذهنی که در طول قصاید او یعنی در محور عمودی خیالش دیده می شود در شعر دیگران وجود ندارد.
قصد ناصر خسرو در خلق تصویر در شعر صرف تصویر نیست بلکه در شعر وی همچون آثار کلاسیکها تصویر در خدمت اندیشه قرار دارد.در بلاغت قدیم صناعت در خدمت معنا قرار دارد و تصویر - ایماژ - تابع اندیشه شاعرانه است...صناعات ادبی در حکم ابزارهایی هستند برای شرح و بیان و لباسی برای آراستن معنا؛ از این رو دو وظیفه اصلی را به دوش می کشند: توضیح معنا آرایش معنا.غرض ناصر خسرواز سرودن، تبلیغ و ترویج اندیشههای اسماعیلی و تهدید و تحقیر دشمنان این کیش است. از اینرو بیشتر تصاویر اثباتی خلق میکند.
تصویرهای اثباتی »ابزاری هستند برای توضیح تجربه و تشریح اندیشه، آموزش اخلاق و آگاهی رسانی و اثبات دعاوی. چنین تصویرهایی به قصد اثبات و تقریر یک معنا یا موضوع آفریده میشود. در شعر ناصر از تصاویر پیچیده و دور از ذهن اثری نیست. تصاویر او در عین بدیع بودن، روشن و رساست و این ویژگی غالب اشعار کلاسیک است. در کلاسیسم بیان هنری باید کاملاً روشن و واضح باشد، عقل را اقناع کند و بر ارزشهای ثابت و همیشگی تأکید ورزد.
وظیفه تصویر، روشنگری و قوّت ظهور و مبالغه در معناست. در میان تصاویر شعری کهن تشبیه و تمثیل از همه پرکاربردترند....در عصر سامانی و غزنوی، تشبیه عنصر مسلط است. - همانجا - تشبیه بهترین ابزار برای بیان محاکات و تقلید از طبیعت و حقیقت نمایی است - همانجا - که از اصول کلاسیسم هستند. ناصر خسرو نیز در سخن از میان عناصر بیانی بیش از همه تشبیه را بهکار میگیرد. عمده تشبهات در دیوان او تازه و نوآورانه است.
او جهان را از دریچه چشم خود مینگرد و هنگام وصف طبیعت اوصاف دقیق و زنده ارائه میدهد که حاصل تجربه مستقیم خود اوست نه چون دیگر معاصرانش تقلید صرف از پیشینیان. دیدگاه فلسفی او در آفرینش تصویرها کاملاً مشهود است. خرد ستایی، دعوت به علم اندوزی، ترجیح جان بر تن، مذمت جهان و از این قبیل مطالب نمایانگر نگرش فلسفی او به زندگی است. ناصرخسرو از انواع تشبیه مفرد ، مرکب ، حسی و عقلی استفاده کرده است . اما تشبیهات مفرد در دیوان او بیشتر از تشبیهات مرکب است . همچنانکه درتشبیهات او حداقل یکی از طرفین تشبیه محسوس است و به کمتر تشبیهی بر میخوریم که در آن هر دو طرف تشبیه معقول باشد .
تشبیه به اعتبار حسّی یا عقلی بودن طرفین
از آنجا که در تشبیه تمام تلاشها برای برکشیدن مشبّه است. و با تقسیم تشبیه بر اساس عقلی و حسی بودن طرفین بهتر میتوان بر مشبّه تأکید کرد این نوع تقسیم بندی اساس قرار می گیرد. ضمن آن که اغراض تشبیه یعنی: بیان امکان مشبّه، بیان مقدار صفتیدر مشبّه، تقریر و اثبات حال مشبّه و بیان نادرگی و کمیابی مشبّه در این شکل نمود بهتری مییابد.
جهان
یکی از واژه هایی که در دیوان ناصرخسرو بسامد بالایی دارد و وی بیشترین مشبه به ها را برای این واژه آورده است لفظ »جهان «است . ناصرخسرو در جای جای دیوانش جهان را نکوهش کرده و بی مهری ، بی وفایی ، مکّاری و دغلبازی جهان را در قالب تشبیهات زیبا به تصویر کشیده است . هم چنین گاهی جهان را به حیواناتی از قبیل گربه ،اسب ، کفتار و ... و یا در جای دیگر به زن رعنا ، پیرزن ، مادندر ، مادر گنده پیر و ... تشبیه کرده است که اکثر این تشبیهات نوآورانه است .
خار خشک
مقصود خود یعنی - ترک جهان و فراگیری علم - را در قالب تشبیهی زیبا به تصویر کشیده است . چنین تشبیهی در نگاه اول کاملاً مشخص است که ابتکاری است و وجه شبه در این تشبیه - بی فایده بودن و وسیله ی آزار و اذیت بودن - است که نسبت به مشبه به حقیقی و نسبت به مشبه - جهان - تخیلی است . البته منوچهری ترکیب خار زمانه را به کار برده است . اما به هر حال زمانه و جهان از نظر معنایی متفاوت هستند .
تصویر اصلی تشبیه - جهان به گّر - است و واژه های ناخوش و خوش خاریدن عناصر فرعی هستند که برای نمایش این تشبیه به کار رفته اند . در این بیت وجه شبه - خوش خاریدن - نسبت به مشبه به - گر - حقیقی و نسبت به جهان تخییلی است .
کلاه
از نظر او همانطور که کلاه برای سر ساخته شده است و کلاه بدون سر ارزشی ندارد، جهان هم بدون دین هیچ ارزشی ندارد . و به عبارت دیگر وجود سر - دین - است که به موجودیت کلاه - جهان - معنا می دهد . این تشبیه ابتکاری است .که کسانی را که به دین رغبت کنند نابود می کند . این تشبیه زیباست . وجه شبه - بریدن - نسبت به جهان تخیلی و برای داس حقیقی است . ناصرخسرو همین مشبه به - داس - را برای مشبه - مرگ - آورده است که به آن اشاره میشود .