بخشی از مقاله
چکیده :
امروزه کشورهای در حال توسعه، به منظور تقویت زیربناهای اقتصادی و اجتماعی خود، رهایی از وابستگی، رفع نبود تعادل های منطقهای و در نهایت، رسیدن به توسعه پایدار، استفاده درست از منابع و تصمیمسازی های مدیریتی، نیازمند شناسایی امکانات و منابع خویش هستند. در همین راستا و به منظور استفاده کارا از منابع و توانمندی های هر منطقه از کشور، توسعه اقتصادی آن منطقه با استفاده از منابع و توانمندی های همان منطقه و به عبارتی اقتصاد منطقه محور، امری ضروری تلقی می گردد.
باتوجه با پتانسیل ها و ظرفیت های بالقوه این منطقه و اساسا شمال کشور و خالی بودن چنین پژوهشی در حوزه اقتصاد منطقه محور، در این پژوهش و برای اولین بار سعی شده است با شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی منطقه گیلان و تالشان، با توجه به منابع، بافت بومی و ساختار منطقه ای این ناحیه، این شاخص ها جمع آوری و در قالب یک چارچوب برای ارزیابی و سنجش توسعه یافتگی منطقه ای ارائه گردد. اساسا در زمینه مدیریتی، سنجش توسعه یافتگی یک منطقه باعث شناسایی علل و عوامل مسدودساز توسعه و سعی در مرتفع سازی آنها می شود و با درک مناسب از این موضوع میتوان با اتکا به ظرفیت های موجود همان منطقه و در راستای اهداف چشم انداز، در زمینه اقتصاد منطقه محور گامی به جلو برداشت.
.1 مقدمه
با توجه به این امر که توزیع نامتعادل منابع و عوامل اقتصادی و اجتماعی، استعدادها و قابلیتهای متفاوتی را برای مناطق مختلف به همراه داشته و از آنجا که یکی از بنیانهای اطلاعاتی لازم برای برنامهریزی صحیح ملی و منطقهای، آگاهی از توانمندیهای مناطق مختلف است، تعیین موقعیت و جایگاه مناطق مختلف بویژه از نظر میزان توسعهیافتگی، اهمیت ویژهای دارد. توسعهیافتگی استانهای کشور با توجه به توزیع فضای ناهمگن منابع و همچنین عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی مناطق، ممکن است روند مناسبی نداشته باشد. از این رو، موفقیت در این امر مستلزم توجه به معیارهای توسعه بر اساس توانمندیهای موجود در هر استان در تدوین برنامههای توسعه ملی و منطقهای و همچنین، معیارهای مدیریتی در سطح استانهاست و قابلیتهای هر استان باید شناسایی شود.
اساساً باید بین دو مفهوم رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی تمایز قایل شد. رشد اقتصادی، مفهومی کمی است، در حالیکه توسعه اقتصادی، مفهومی کیفی است. رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید - کشور - در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی - GNP - یا تولید ناخالص داخلی - GDP - در سال مورد نیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی، تغییر قیمتها - بخاطر تورم - و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایهای را نیز از آن کسر نمود
برای برنامهریزی و تدوین چارچوب توسعه، شناسایی جایگاه منطقه در بخش مربوط و رتبهبندی سطوح برخورداری از مواهب توسعه، ضروری است. منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از افزایش بکارگیری نهادهها - افزایش سرمایه یا نیروی کار - ، افزایش کارآیی اقتصاد - افزایش بهرهوری عوامل تولید - و بکارگیری ظرفیتهای احتمالی خالی در اقتصاد.
توسعه در لغت به معنای گسترش دادن و از نظر اندیشهوران علوم اقتصادی و اجتماعی، جریانی چندبُعدی و بهمعنای ارتقایمستمّر کل جامعه و نظم اجتماعی بهسوی زندگی بهتر یا انسانیتر است.
قدمت رشد و توسعه به اندازه دانش اقتصاد است. همه اقتصاددانان بزرگ کلاسیک در سده های هجدهم و نوزدهم، اقتصاددان توسعه بوده و در چگونگی پیشرفت ملت ها سخن گفتهاند. پیشرفت و رفاهمادّی انسانها وملّتها، بهگونهایسنّتی در پژوهش های اقتصادی جای داشته و از زمینههای مهم مطالعات اقتصاددانانمتقدّم بهشمار میرفته است.
توسعه اقتصادی بهصورت شاخهای از علم اقتصاد، از اواسط قرن بیستم - یعنی پس از آنکه موضوع پیشرفت در کشورهای در حال توسعه باشدّت بیش تری موردتوجّه قرار گرفت - ، میان پژوهشگران علوم اجتماعی و اقتصادی مطرح شد؛امّا بهرغم اینکه بیش از سه دهه از عمر آن نمی گذرد، بهواسطه علاقه و اشتیاق اکثر فرهیختگان در جهت دستیابی به توسعه وترقّی کشورشان، بیش از سایر رشتههای مرتبط با علم اقتصاد، به چالش کشیده و آثارمتعدّدی نیز درباره آن نوشته شده است
توسعه اقتصادی عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد، نگرشها تغییر خواهد کرد، توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه میتوان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهادهها نیز در فرآیند تولید تغییر می کند
توسعه، امری فراگیر در جامعه است و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیدهای کیفی است - برخلاف رشد اقتصادی کهکاملاً کمی است - که هیچ محدودیتی ندارد
همانطور که اشاره شد، رشد اقتصادی تحولی صرفاکمّی است که قابل محاسبه و اندازهگیری بر حسب پول است، اما توسعه علاوه بر متغیرهایکمّی، متغیرهای کیفی را نیز شامل می شود. از طرفی، رشد ممکن است بهصورت جهشی و در کوتاه مدت صورت بگیرد، اما توسعه معمولا زمانبر است و به تدریج اتفاق میافتد. توسعه امری نسبی است، اما رشد امری مطلق است. بهعبارت دیگر، رشد بعد از توسعه یافتگی نیز ادامه دارد. از این رو مساله رشد اقتصادی بیشتر مربوط به کشورهای توسعه یافته است در حالیکه توسعه بیشتر به کشورهای در حال توسعه مربوط است.
.2 ویژگیهای جفرافیایی و جمعیتی منطقه
منطقه گیلان با مساحتی برابر 14711 کیلومترمربع حدود 9 درصد از مساحت کل کشور را تشکیل میدهد. استان گیلان از دو منطقه گیلک زبان در شرق آن - گیلان - و تالش زبان در غرب آن - تالشان - تشکیل شده است و تا زمان قاجار ایالت گیلان و توالش نام داشت. این استان در شمال کشور واقع شده است و مرکز آن شهر رشت و بزرگترین شهر بعد از رشت شهر تالش است. کمترین فاصله کوه ازدریای خزر - حویق در شهرستان تالش - نزدیک به 3 کیلومتر و بیشترین فاصله آن از دریا - در امامزادههاشم - حدود 50 کیلومتر است.
وجود کوههای بلند و نزدیکی آنها به دریا، تبخیر سطحی رودخانهها و مردابها و دریای خزر، آب و هوای متغیری را در استان به وجود آورده است. از نظر اقلیمی آب و هوای معتدل و رطوبت نسبی 40 تا 100 درصد با بارندگی سالانه درحدود 1200 میلی متر را به خود مختص نموده است. به تبع فراوانی نزولات، گیلان از نظر تعداد رودها و جویبارها و زهکشها و مجاری طبیعی آب، از مناطق استثنایی کشور و حتی خاورمیانه است و در کشت محصولات برنج، چای، توتون و ابریشم در بین استانهای کشور اهمیت ویژه یافته است.
این استان از شمال به دریای کاسپین و کشورهای جمهوری آذربایجان، از مشرق به استان مازندران، از جنوب به استانهای زنجان و قزوین و از مغرب به استان اردبیل محدود است. استان گیلان از 16 شهرستان تشکیل شده کهمجموعاً 43 بخش، شامل 49 شهر و 109 دهستان را در بر میگیرد. شهرهای استان گیلان شامل آستارا، آستانه اشرفیه، املش، بندرانزلی، تالش، رشت، رضوانشهر، رودبار، رودسر، سیاهکل، شفت، صومعه سرا، فومن، لاهیجان، لنگرود و ماسال میشود
شکل شماره - 1 نقشه تقسیمات جغرافیایی گیلان
.3 بیان مسأله
همانطور که اشاره شد، رشد اقتصادی تحولی صرفاکمّی است که قابل محاسبه و اندازهگیری بر حسب پول است، اما توسعه علاوه بر متغیرهایکمّی، متغیرهای کیفی را نیز شامل می شود. از طرفی، رشد ممکن است بهصورت جهشی و در کوتاه مدت صورت بگیرد، اما توسعه معمولا زمانبر است و به تدریج اتفاق میافتد. توسعه امری نسبی است، اما رشد امری مطلق است