بخشی از مقاله

چکیده

دسترسی به توسعه ملی و منطقه اي آرمان بزرگ هر ملتی است. تحقق این امر مستلزم آن است که بهترین رویکردها و روش ها براي تعیین مسیر توسعه به کار گرفته شود. وضعیت کنونی جهان استفاده از رویکرد آینده نگاري در برنامه ریزي ملی و منطقه اي را اجتناب ناپذیر کرده است. از این رو پژوهش حاضر بر رویکرد آینده نگاري تکیه دارد. از طرف دیگر پیچیدگی هاي جهان واقعی استفاده از ابزارهاي انتزاعی چون نظریه ها و مدل ها را به منظور ساده کردن درك این سیستم هاي پیچیده، ضروري کرده است و استفاده از رویکردهاي سیستماتیک توسعه یافته است. بنابراین تمرکز و هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل متغیرهاي توسعه استان گیلان، با بهره گیري از رویکرد سیستمی می باشد.

این پژوهش در نظر دارد ضمن تحلیل سیستماتیک منطقه و عوامل و متغیرهاي موثر بر آن، با استفاده از روش هاي آینده نگاري به شناسایی پیشران هاي توسعه استان بپردازد. روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیل ساختاري است. براي تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل آثار متقاطع و نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. این تحقیق از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر روش گردآوري داده ها، اسنادي و پیمایشی است. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهاي کلیدي راهبردي توسعه استان گیلان در افق 1410 شامل جمعیت، شیوه ي مدیریت کلان کشور، تکنولوژي تولید، پیوند صنعت و کشاورزي با دانشگاه، مخاطرات طبیعی، تعصبات قومی و قبیله اي، فرهنگ مصرف، سطح روابط کشور با منطقه و جهان، بهره وري تولید و تحقیق و توسعه اند.

-1    مقدمه

برنامه ریزي گرایش و خواست انسان به آینده، حل مشکلات در آینده، آینده بینی و امید به آینده است. [1] اثربخشی مناسب تصمیم سازي هاي امروز در ارتباط کامل با شناخت وضعیت آینده و نحوة رویارویی برنامه ریزان با آن است. [2] واقعیت این است که برنامه ریزي براي آینده بر اساس نیازهاي فعلی، یا کمبودهاي خدماتی وضع موجود، چارچوب توسعه مناسبی جهت حضور موفق در جهان آینده نیست. [3] امروزه روش ها و فنون آینده نگاري وارد بطن فعالیت هاي برنامه ریزي شده است. که یکی از این روش ها، تحلیل عوامل کلیدي و شناسایی پیشران هاي توسعه است.

در این روش به جاي برنامه ریزي براي توسعه ي بلوکی تمام عناصر و عوامل دخیل در واحد برنامه ریزي، سعی می شود عوامل کلیدي و پیشران هاي اصلی توسعه شناسایی شود، سپس با مدیریت آن عناصر و عوامل اصلی، چارچوب برنامه ریزي و سیاست گذاري انعطاف پذیري متناسب با شرایط منطقه ي برنامه ریزي ارائه شود. [4] از آن جایی که امروزه روابط در محیط هاي برنامه ریزي پیچیده شده است استفاده از رویکردهاي کلی نگر و سیستماتیک توسعه یافته است.

هر سیستم از اجزاي مختلف زیرسیستمی و فراسیستمی تشکیل می شود. اجزاي اصلی تشکیل دهنده ي سیستم در برنامه ریزي توسعه منطقه اي، متغیرهاي کلیدي راهبردي توسعه منطقه اي می باشند . این متغیرها از آن جهت که محرك هاي کلیدي توسعه اند، نیروهاي پیشران توسعه نیز نامیده می شوند. [5] به عبارت دیگر، این متغیرها، مسیر اصلی توسعه منطقه را با اثربخشی بالایی که بر بخش هاي مختلف دارند، شکل می دهند. [6]

بنابراین تمرکز اصلی این پژوهش بر شناخت متغیرها و قابلیت هاي کلیدي توسعه استان گیلان در افق 1410 متمرکز شده است. این پژوهش استان گیلان را به عنوان یک سیستم در نظر گرفته و روابط بین متغیرهاي توسعه را به صورت متغیرهاي زیرسیستمی و فراسیستمی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. قلمرو مکانی این پژوهش استان گیلان از استانهاي شمالی ایران است و هدف این پژوهش شناخت و بررسی عوامل موثر بر توسعه استان و سپس شناسایی عوامل کلیدي و نیروهاي پیشران توسعه از بین عوامل موثر بر توسعه استان است. در این راستا پرسش اصلی پژوهش گر آن است که کدام یک از متغیرهاي راهبردي - درون استانی و فرااستانی - توسعه استان گیلان به عنوان متغیرهاي کلیدي توسعه یا پیشران هاي کلیدي توسعه استان گیلان در افق 1410 می باشند؟

-2    روش پژوهش

بافت این مطالعه یک بافت آینده پژوهانه است. روش انجام پژوهش از نوع تحلیل ساختاري است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردي، بر اساس ماهیت داده ها، کیفی و از نظر روش گردآوري داده ها، اسنادي و پیمایشی است. در این پژوهش ابتدا با مطالعه اسنادي و کتابخانه اي، روش طوفان فکري و مصاحبه با خبرگان، پایش محیطی صورت گرفته و متغیرهاي راهبردي موثر در توسعه استان شناسایی شدند.

متغیرهاي راهبردي شناسایی شده توسط خبرگان و متغیرهاي مستخرج از طرح هاي توسعه اي استان نظیر طرح آمایش استان گیلان با هم تلفیق شده و با توجه به رویکرد مورد نظر - نظریه سیستم ها - ، در دو شاخه ي اصلی متغیرهاي درون استانی - زیرسیستمی - و متغیرهاي کلان و فرا استانی - فراسیستمی - و شش زیر شاخه - عوامل طبیعی و زیست محیطی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل اقتصادي، عوامل زیربنایی و زیرساختی، عوامل نهادي و سیاسی و سایر طبقه بندي شدند .

سپس خبرگان و کاشناسان نهادهاي اجرایی توسعه استان با تخصص هاي علوم اقتصادي، برنامه ریزي اجتماعی، برنامه ریزي شهري و منطقه اي، محیط زیست و مدیریت صنعتی و بازرگانی به صورت جداگانه اقدام به پر کردن ماتریس تاثیرات متقابل در حوزه ي کاري و تخصصی خود نمودند. براي تحلیل داده هاي پژوهش از روش تحلیل ساختاري و تکنیک ماتریس اثرات متقاطع و نرم افزار میک مک استفاده شده است.

روش تحلیل ساختاري ابزاري است براي پیوند عقاید و تفکرات که از طریق ماتریس ارتباط تمامی متغیرهاي سیستم ، به توصیف و شناسایی سیستم می پردازد. توانایی این مدل در شناسایی روابط بین متغیرها و در نهایت شناسایی متغیرهاي کلیدي موثر در تکامل سیستم است. [7] روش ماتریس اثرات متقاطع، از این سوال ساده به دست آمده است که »آیا پیش بینی آینده می تواند مبتنی بر تاثیرات احتمالی متقابل اتفاقات آینده بر یکدیگر باشد؟ « این روش براي اولین بار توسط تئودور گوردون و هلمر در سال 1966 ابداع و به کار گرفته شده است. [8] نرم افزار میک مک جهت انجام محاسبات پیچیده ماتریس متقاطع طراحی شده است.

[9] و مخفف فرانسوي "ماتریس ضرایب تحلیل اثر متقاطع به منظور طبقه بندي"1 است. [10] روش این نرم افزار بدین گونه است که ابتدا متغیرها و مولفه هاي مهم در حوزه مورد نظر را شناسایی کرده و سپس آن ها را در ماتریسی مانند ماتریس تحلیل اثرات وارد نموده و میزان ارتباط میان این متغیرها با حوزه مربوطه توسط خبرگان، تشخیص داده می شود. متغیرهاي موجود در سطرها بر متغیرهاي موجود در ستون ها تاثیر می گذارند. پس بدین ترتیب متغیرهاي سطرها، تاثیرگذار و متغیرهاي ستون ها، تاثیر پذیر می باشند. [9]

میزان ارتباط، با اعداد بین صفر تا سه سنجیده می شود. عدد » صفر« به منزله »بدون تاثیر«، عدد »یک« به منزله »تاثیر ضعیف«، عدد »دو « به منزله »تاثیر متوسط« و در نهایت عدد »سه« به منزله »تاثیر زیاد « می باشند. بنابراین اگر تعداد متغیرهاي شناسایی شده n باشد، یک ماتریس n × n به دست آمده که در آن تاثیرات متغیرها بر یکدیگر مشخص شده است. [11] این ماتریس به دست آمده را می توان با نمودار متناظر آن نیز نمایش داد که در آن نمودار جهت تاثیزگذاري هر گره بر دیگري توسط »پیکان ها« و میزان تاثیرگذاري به صورت عددي، در بالاي آن پیکان، نمایش داده می شود. و نهایتا بر اساس توپولوژي متغیرها این نرم افزار قادر است به رتبه بندي و استخراج عوامل کلیدي اقدام کند. [12]

-3   مبانی نظري

-1-3   آینده نگاري

عصر جدید، حاصل پنداره هاي جدید، مأموریت هاي نو، و روش هاي تازه است؛ عصر انفجار اطلاعات، اطلاع رسانی سریع و جامع؛ دورة رقابت در حوزه هاي آینده نگري و آینده پژوهی. [13] ما براي رسیدن به آینده اي کارآمد، به تغییر مسیري جمعی و حرکت در راستایی نوین نیازمندیم. وظیفه دشوار ما این است که توجه خود را از آنچه تاکنون روي داده به سوي آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، معطوف نمائیم. [14] آینده نگاري تلاشی نظام مند براي نگاه به آینده بلندمدت در حوزه هاي دانش، فناوري، اقتصاد، محیط زیست و جامعه می باشد که با هدف شناسایی فناوریهاي نوظهور و تعیین آن دسته از بخش هایی که سرمایه گذاري در آنها احتمال سوددهی اقتصادي و اجتماعی بیشتري دارد، انجام می شود.

در واقع آینده نگاري یعنی آمادگی براي آینده یعنی به کاربردن منابع موجود به بهترین وجه ممکن در راستاي ارزشها. [15] اقتضائات و شرایط هر زمانه اي ما را مجبور به بازنگري در مفاهیم ،پیش فرض ها و روش هاي قبلی خود می سازد، تفاوت هاي دنیاي امروزي با جهان گذشته را می توان حداقل در 4 مولفه ذیل نگریست ، 4 مولفه اي که از دید بسیاري از خبرگان آینده نگاري ، همچون مارتین، 4 پیشران اصلی اقبال و توجه به آینده نگاري بوده اند. [16]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید