بخشی از مقاله
چکیده
به طور کلی، در خصوص نقش حوضهنشینان دو دیدگاه اصلی و مبنایی وجود دارد. یکی آن که حوضهنشینان تنها نقش مصرف کننده و بهرهبردار از فعالیتهای منابع طبیعی و آبخیزداری را دارا میباشند؛ و دیدگاه دیگری که برای حوضه نشینان نقش اساسی و محوری قائل میباشد. امروزه با تاکید بر دیدگاه دوم، توجه محققان امور توسعه بر پرورش حوضهنشینان و توانا ساختن آنها به مشارکت در فعالیتهای گوناگون متمرکز شده است.
بنابراین با عنایت به این موضوع که جلب مشارکت حوضهنشینان و بیدار کردن حس مشارکت در آنان، علاوه بر دانش منابع طبیعی و آبخیزداری، نیازمند رعایت یک سری اصول و مبانی علمی میباشد؛ روشهای مختلفی در این خصوص در سراسر جهان ارایه شده است که از جملهی این روشها میتوان به روش ارزیابی مشارکتی روستایی یا PRA اشاره کرد.
نظر به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی کاربردی این روش در فعالیتهای منابع طبیعی و آبخیزداری پرداخته و در این راستا پیشنهادهایی در جهت اثربخشی، کارایی و سهولت در اجرایی نمودن این روش به مجریان و کارشناسان عرصههای طبیعی ارائه نموده است.
- 1 مقدمه
در فرآیند توسعه، انسان بازیگر اصلی صحنه میباشد و چون توسعه به وسیلهی انسان، برای انسان و با انسان میباشد؛ از این رو پرورش نیروی انسانی و توانا ساختن انسانها برای به حرکت در آوردن موتور توسعه مورد توجه خاص قرار گرفته است. امروزه توسعهی روستایی با دیدگاه وسیع آن مورد بررسی قرار گرفته و توجه محققان امور توسعه بر پرورش روستاییان و توانا ساختن آنها و نیز بر طیف وسیعی از فعالیتهای گوناگون و بسیج انسانی را شامل میشود که مردم را به ایستادن روی پای خود و ایجاد تغییر در محیط روستایی وا میدارد. این مهم میسر نخواهد شد مگر در صورتی که بخش دولتی وظایف حمایت، هدایت و نظارت را تا حد توان به عهده گرفته و از دخالت در امور اجرایی خودداری نمایند.
به عبارتی دیگر، عنصر کلیدی در تحقق عمران و توسعهی روستایی, توانمندسازی مردم روستایی است تا جایی که بتوانند امور خود را در دست گرفته و از طریق افزایش بازدهی ناشی از کار مداوم توام با دانایی، توانایی لازم را برای افزایش فشار موثر در سطح ملی به منظور تحقق خواستههای خود داشته باشند. به طور کلی، در خصوص نقش حوضهنشینان دو دیدگاه اصلی و مبنایی وجود دارد. یکی آن که حوضهنشینان تنها نقش مصرف کننده و بهرهبردار از فعالیتهای منابع طبیعی و آبخیزداری را دارا میباشند.
بر اساس این دیدگاه، در فرآیند مدیریت، تصمیمگیری و اجرای پروژهها و فعالیتهای مختلف منابع طبیعی و آبخیزداری، حوضهنشینان هیچ گونه نقشی ایفا نمیکنند و تنها پس از اجرای پروژهها و فعالیتها، از آنها بهرهبرداری کرده و از فواید آنها بهرهمند میشوند. در این دیدگاه، کلیهی مراحل مدیریت، تصمیمگیری و اجرای پروژهها به عهده ی نیروهای دولتی یا به عبارتی نیروهای خارج از حوزهی آبخیز میباشد. در چارچوب این دیدگاه، عدم باور داشتن توانایی و دانش حوضهنشینان در زمینههای مختلف تشخیص مشکل، ارایهی راهکار حل مشکل، و همچنین اجرا و پیاده کردن راهکار پیشنهادی به عنوان یک امر اساسی و غیر قابل تغییر، نهادینه شده است. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگری وجود دارد که در آن نقش حوضهنشینان را خیلی پیش از مسایل طرح شده در بالا دانسته، و برای حوضهنشینان نقش اساسی و محوری قائل میباشد
در دیدگاه اخیر، حوضهنشینان یکی از پایه-های اصلی مدیریت و تصمیمگیری در خصوص مسایل حوزهی آبخیز خود شناخته میشوند؛ زیرا انسان به عنوان یکی از اصلیترین اجزای حوزهی آبخیز، نقش مهم و تعیین کنندهای در برنامههای مدیریت جامع آبخیزداری دارد
بر این اساس، حوضه-نشینان یا ساکنان حوضه در کلیهی مراحل مختلف فرآیند مدیریت، تصمیمگیری و اجرا، شرکت فعال و پویا داشته و تمامی برنامهها و فعالیتهای منابع طبیعی و آبخیزداری در گسترهی حوزه ی آبخیز با مشارکت و حضور معنوی و فیزیکی آنان صورت میپذیرد. با نگاهی به عملکرد متولیان منابع طبیعی در چند دههی اخیر، به خوبی مشخص و آشکار میگردد که بیشتر فعالیتهای آبخیزداری و منابع طبیعی از جمله مدیریت جنگلها و مراتع، حفاظت و پاسداری از عرصههای مرتعی، کنترل تعادل دام و مراتع، جلوگیری از فرسایش و تولید رسوب، بالا بردن بازدهی فعالیتهای ذخیرهسازی آب، مهار و کنترل سیلابها و دیگر فعالیتهای مرسوم در منابع طبیعی و آبخیزداری، بر اساس دیدگاه نخست و با دورنمای حذف حوضهنشینان از فرآیند مدیریت، تصمیمگیری و اجرا، میباشند. هر چند در دههی اخیر، فعالیتهایی به ویژه در بخش آبخیزداری با تکیه به اصل مشارکت حوضهنشینان مدیریت، تصمیمگیری و اجرا گردیده؛ اما حجم این کارها نسبت به حجم فعالیتهای انجام گرفته ناچیز میباشد
از این رو، خواسته یا ناخواسته وقت آن رسیده که حوضهنشینان به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر و همچنین به عنوان یک عامل تأثیرگذار و شاید مهمترین عامل تأثیرگذار در مدیریت حوزههای آبخیز مورد توجه ویژه قرار گیرند. با قبول و پذیرش این واقعیت، مسالهی مهم و قابل تأمل در این خصوص، چگونگی جلب مشارکت حوضهنشینان در فعالیتهای مختلف آبخیزداری و منابع طبیعی مطرح میشود.
با توجه به عملکرد چند دههی اخیر، متأسفانه فرهنگ عدم مشارکت و حضور حوضهنشینان در فعالیتهای مختلف در حوزههای آبخیز، به صورت یک امر و فرهنگ نهادینه در جوامع محلی و در بین حوضهنشینان تبدیل گردیده است. با نگاهی به گذشتههای نه چندان دور حوضه-نشینان، میتوان به راحتی به این نکته دست یافت که بحث مشارکت در حوضهنشینان از گذشته وجود داشته است و حوضهنشینان از زمان-های بسیار دور با رعایت اصل مشارکت محوری و همکاری متقابل، کلیهی مسایل مربوط به روابط دو سویهی حوزهی آبخیز و خود را حل و فصل کرده و با بهرهمندی از دانش بومی خود و با رعایت اصل مشارکتپذیری و مشارکت عمومی، مشکلات و معضلات موجود را حل میکردهاند.
متأسفانه در چند دههی اخیز با حضور نیروهای دولتی - که به عنوان متولیان قانونی عرصههای منابع طبیعی و محیط ریست شناخته میشوند - و در دست گرفتن زمام امور منابع طبیعی و محیط زیست، به تدریج باعث حذف معنوی و فیزیکی حوضهنشینان از فرآیند مدیریت، تصمیمگیری و اجرا در فعالیتها و برنامهها در این عرصهها گردیدهاند. از این رو، لازم است با تغییر نگرش موجود و با اعمال دیدگاه مشارکت محوری و پذیرش حوضهنشینان به عنوان یک عامل تأثیرگار که با دانش بومی خود قادر به مدیریت و تصمیمگیری و همچنین اجرای برنامهها و فعالیتهای مرتبط با منابع طبیعی می-باشند، حس مشارکتپذیری را در حوضهنشینان زنده کرده و بستر مناسب را جهت حضور معنوی و فیزیکی آنان را در زمینههای مختلف مدیریت، تصمیمگیری و اجرا، فراهم ساخت
با توجه به این که جلب مشارکت حوضهنشینان و بیدار کردن حس مشارکت محوری در آنان، علاوه بر دانش منابع طبیعی و آبخیزداری، نیازمند رعایت یک سری اصول و مبناهای علمی مانند جامعهشناسی، روانشناسی، فرهنگشناسی و غیره میباشد. از این رو، روشهای گوناگونی که همگی مبتنی بر اصل علمی میباشند در سراسر جهان ارایه شده است. از جملهی این روشها میتوان به روشهای Delta، FPR، PD، RD، PRA و غیره اشاره کرد
در این تحقیق، تلاش گردیده به بررسی تحلیلی- کاربردی روش ارزیابی مشارکتی روستایی که با سر واژهی PRA شناخته میشود، پرداخته شود و کلیهی جوانب آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این روش در سال 1994 میلادی توسط رابرت چمبرز - Rabert - chembers ابداع گردیده و در جوامع روستایی بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی اجرا و مورد تجربه قرار گرفته است. با توجه به این که در این روش، حضور حوضهنشینان در همهی مراحل یک برنامه از مرحلهی تصمیمگیری تا طراحی و اجرا و حتی ارزیابی و ارزشیابی آن، مد نظر قرار میگیرند، به عنوان یکی از موفقترین و اثربخشترین روشهای جلب مشارکت حوضهنشینان شناخته شده است.
- 2 بحث
به طور کلی مشارکت از نظر واژهای بر وزن مفاعله، یعنی شرکت دو جانبهی افراد برای انجام امری میباشد. به عبارت دیگر، مشارکت یعنی شرکت کردن با هم، و یا با هم شریک شدن. روش ارزیابی مشارکتی روستایی یا - Partiapatory Rural Apprisial - PRA در واقع یک روش و تکنیک تحقیقی است که در اوایل 1980 و دههی 1990 به وسیلهی کارگزاران توسعهی بینالمللی به دنبال تغییر پارادایم توسعه و فاصله گرفتن از رهیافت بالا به پایین به رهیافت پایین به بالا در فرآیند توسعه به عنوان بدیل و تکمیل کنندهی پیمایشهای ساده و مرسوم ابداع گردیده است
این روش، یک شیوهی یادگیری از زندگی و محیط زیست روستاییان و حوضهنشینان همراه با اعضای جامعه برای تحلیل و بررسی ارزشیابی محدودیتها و فرصتها، آگاهسازی و اخذ تصمیمات به موقع در خلال پروژههای توسعه می-باشد. روش PRA بر این اصل استوار است که حوضهنشینان، افرادی خلاق و توانا بوده و میتوانند در امور مربوط به خود به کنکاش، تحلیل و برنامهریزی دست بزنند و به عنوان یک سبک پایدار، با ارایهی شکل-ها و نمودارهای محلی که به وسیلهی خود روستاییان رسم میشوند، به روش جامعهی محلی مشروعیت بخشیده و توانمندی آنها را ارتقاء دهند. از مهمترین نکات در این روش این است که حوضهنشینان به عنوان تحلیلگران مسایل در نظر گرفته میشوند و به ارائهی نتایج میپردازند و در جمعآوری، تجزیه و تحلیل و ارائهی نتایج دارای نقش اساسی میباشند. در این رهیافت، نقش پژوهشگران بیرونی، تحلیل-گری فرآیند پژوهش است.
ازکیا - 1376 - به نقل از چمبرز - 1994 - ، PRA را این گونه معرفی مینماید: "مجموعهای به هم پیوسته و رشد یابنده از رهیافت ها و روشهایی که مردم محلی شهری و روستایی - حوضهنشینان - را قادر میسازد تا ضمن ارزیابی خود به تحلیل، طراحی، نظارت و ارزیابی فعالیتها و برنامههای توسعه بپردازند". به طور کلی، با توجه به نظرات نظریهپردازان مکاتب مختلف جامعهشناسی، مشارکت به عنوان نوعی کنش ارتباطی در نظر میگیرند که مبتنی بر فهم متقابل است.
آن چنان که هابرماس، کنش معطوف به فهم متقابل یا کنش ارتباطی را نوع اصلی کنش اجتماعی دانسته و معتقد است که هر شکل از کنش اجتماعی دیگر که معطوف به سلطه یا اعمال نفوذ محض باشد، یک شکل اشتقاقی از کنش اجتماعی است و به صورت انگلی بین کنشگر و محیط اجتماعی او، در جهت نیل به اهداف معین و از پیش تعیین و تعریف شده، نمود پیدا میکند
حوضه نشینان از فعالیتهای ارزیابی مشارکتی روستایی به عنوان ابزاری برای گسترش رهیافت مشارکتی در توسعه شناخته میشوند، به طوری که اعتبار دادهای PRA وابسته به تقابل غیر رسمی افراد ذینفع است. از این رو، چمبرز مفاهیم اصلی ارزیابی مشارکتی روستایی را در 5 مورد به شرح زیر بیان میکنند
الف- توانمندسازی
توانمندسازی در واقع دانش قدرت است. دانش از فرآیندها و نتایج تحقیقها بر میآید و باید در اختیار حوضهنشینان قرار گیرد. پس انحصار اطلاعات که برای برنامه ریزی و تصمیمسازی ضروری است، باید شکسته شود. اطمینان در حوضهنشینان ایجاد شده و بتواند تجدید قوا کنند.
ب- تغییر جهت
فرآیند ارزیابی مشارکتی روستایی PRA پژوهشگران را به آموزشگر و شنونده و همچنین جهت را به تفکر و مقدورات محلی تغییر میدهد.
پ- بومی کردن استفاده از امکانات
استفاده از امکانات محلی مشارکت فعال، تشویق روستائیان در سهیم شدن ارزیابیها
ت- احساس لذت و شادمانی
این روش از جذابیت خاص خود برخوردار است و تأکید در این رهیافت بر انجام فرآیند میباشد، نه صرفا سرعت.
ث- جامعیت
افزایش حساسیت به واسطهی توجه به فرآیند، شامل گروههای حاشیهای و روستاییان پیشرو زنان، بچهها، پیران و بیتوانان علاوه بر این، از دیدگاه جمعهپور 1384 - - ، ارزیابی م شارکتی روستایی در واقع برنامهریزی از پایین و هدایت از بالا است که ویژگی-های مثبت هر دو شیوهی برنامهریزی از بالا به پایین را در خود دارد. در عین حال، مبادلهی اطلاعات در این روش دو جانبه است.
همان طور که پژوهشگر یا برنامهریز اطلاعات لازم را کسب میکند، برای شرکتکنندگان نیز جنبهی آموزشی و ترویجی دارد و افراد حاضر در جلسه، علاوه بر بیان نظر خود و شرکت فعال در مراحل تصمیمگیری و تعیین سرنوشت خود، طی یک فرآیند مشارکتی اطلاعات جدیدی نیز کسب مینمایند. این موضوع نیز به عنوان یک اصل در روش PRA مطرح است که مردم بیش از هر کس دیگری مسایل خود را می-شناسند و نسبت به ضرورتها و نیازهای خود آگاهی دارند.
در واقع ارزیابی مشارکتی روستایی دربارهی موضوع توسعهی روستایی، روش مناسبی برای شناخت مسایل، شناسایی ضرورتها و نیازها، قابلیتها، اولویتبندی مسایل و یافتن راهکارهای مناسب در عرصههای مختلف توسعهی جامعهی روستایی به شمار میرود. بدین ترتیب، ارزیابی مشارکتی روستایی روشی برای کسب شناخت دقیق در برنامهریزی مشارکتی شامل چهار مرحلهی زیر است
الف- طرح مساله یا شناسایی مسایل و مشکلات.
ب- دسته بندی مسایل و طبقه بندی اطلاعات به دست آمده.
پ- اولویت بندی یا تعیین گروه مسایل مطرح شده.
ت - طرحریزی یا تهیهی برنامه بر اساس اولویتهای به دست آمده.
با توجه به مطالب گفته شده، با اجرای روش ارزیابی مشارکتی روستایی و رعایت کلیهی مسایل و اصول آن، حوضه نشینان به خودباوری خواهند رسید و اهداف سازندگی و مسئولیتپذیری گروهی و فردی در آنان روند خواهند کرد