بخشی از مقاله

چکیده

رمان »خانه خار« نخستین رمان دکتر عبدالحسین فرزاد، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان وادبیات فارسی است. این رمان خاطرات نویسنده از دوران کودکی تا زمان حاضر است که از زاویه دید اول شخص و تک گویی درونی در یک زمان ایستا نوشته شده است. سبک نگارش رمان، تلفیقی از سبکهای رئالیستی و پسامدرن است. موضوعات مختلفی در آن طرح و نقدشده است امّا موضوع اصلی حالت »تعلیق « و تنهایی انسان معاصر و عجز وی از شناخت خود و مسخ شدگی اوست که از او حیوانی درنده ساخته و موجب وقوع جنگها و کشتارهای بی شمار در طول تاریخ شده است. در ضمن بحث از تعلیق، موضوع »دیگری« نیز طرح شده و بحثی مشبع در این موضوع پرداخته شده است.

مقدمه

عبدالحسین فرزاد در سال 1329 در دریاچه هامون بر روی جزیره کوچکی به نام »لشکر زده به دنیا آمده و تحصیلات ابتدایی را تا دیپلم در زاهدان و ایرانشهر و خاش گذرانده است. تحصیلات دانشگاهی را در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه داده و دکترایش را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفته است و اکنون استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.

داشتن روحیه ناب علمی همراه با آراستگی به هنر شاعری و نویسندگی و داشتن آگاهیهای جامع ادبی، فلسفی، سیاسی، دینی، جامعه شناختی، تاریخی و روانشناختی موجب شده که وی در نقد آثار هنری اعم از ادبی و فیلم و نقاشی به همه ابعاد اثر نظر داشته باشد و نقدی جامع و واقع نگر ارائه دهد. دکتر فرزاد به دلیلآشنایی با زبان انگیسی و تسلّط بر زبان عربی، باامّهات آثار ادبی جهان و مکاتب و نحلههای فلسفی و هنری دنیا بویژه جهان عرب آشناست و دانش او در حوزه ادبیات تطبیقی فارسی و عربی - که حوزه تخصصی وی است بویژه ادبیات پایداری فلسطین - ، بر آمده از تجربه و ارتباط مستقیم با ادبیات و ادبیان و شاعران و نویسندگان معاصر عرب است.

از فرزاد آثار متعددی در حوزه ترجمه و تألیف منتشر شده استامّا از آفرینشهای ادبی وی پیش از این فقط یک دفتر شعر با عنوان »آوای غژک« در سال 1372چاپ شده و »خانه خار« نیز نخستین رمان اوست که در زمستان 1394 منتشر شده است.

در اینجا باید خلاصهای از »خانهخار« فراهم و ارائه می شد،امّا به دلیل استقلال وقایع و تو در تو بودن آنها، امکان چکیده نویسی اصلاً وجود ندارد. مثل این است که کسی بخواهد مثنوی مولوی را در چند صفحه خلاصه کند. فقط میتوان درباره محتوای آن سخنی کلّی گفت که درباره حوادث زندگی مؤلف و نقد اجتماعی این وقایع است.

این رمان، داستان واقعی زندگی نویسنده و شیوه نگاه او به هستی و انسان است و همه اشارات و نامها و اتفاقات نیز، تا جایی که من میدانم، واقعی و تاریخیاند. گابریل گارسیا مارکز بر این باور است که در روزنامه نگاری، گنجاندن یک واقعه دروغ کافی است تا تمامی کار را بی ارزش کند، در مقابل در داستان، گنجاندن یک واقعه راست به تمامی اثر مشروعیت میبخشد لذا به نویسندگان توصیه میکند که در مورد چیزی بنویسند که بر خود آنها گذشته است

خانه خار دارای چنین خصلتی است و فواید غیر ادبی آن بیش از بعد ادبی آن است.

اطلاعات فراوانی درباره زندگی و شخصیت و دانش و علائق و دیدگاههای نویسنده در آن گنجانده شده، و همچنین آگاهیهای ارزندهای درباره وضعیت جامعه ایرانی و وقایع تاریخی و تحولات اجتماعی دوره زندگی نویسنده در این رمان نقل شده است که همگی واقعی و تاریخیاند. تنها عنصر و شخصیت ظاهراً غیر واقعی داستان، قضابیک، همذات نویسنده است. زیرا قضابیک در زمان دوازده سالگیِ راوی که در ایرانشهر زندگی میکردهاند، کارگری بوده که گاه و بی گاه به خانه آنها میآمده و کار میکرده که در همان سالها به دست همسر خائنش کشته میشود.

قضا بیک شخصیتی واقعی است که سالها پیش مرده است امّا به دلیل آن که در این رمان عنصر زمان ثابت است، نویسنده، قضا بیک را به عنوان همذات مطرح کرده است که در سراسر داستان گاه گاه روی مینماید و با نویسنده سخن میگوید یا دستی بر سر و روی وی میکشد اندکو اندک همزمان با روندِپیشرفتِ داستان که هرچند روندی دایرهوار و غیر خطی است،روند تناسخ قضابیک در نویسنده و اتّحاد میان آن دو شکل میگیرد و سرانجام نویسنده همان قضابیک میشود. این تناسخ را در جملاتی که فرزاد جهت معرفی خود و معرفی قضابیک آورده، میشود دید.

در معرفی قضابیک می گوید: »من هرگز ندیده ام که از اوضاع شخصی خودش شکایت کند. مسایل شخصی دیگران در حکم مشکلات شخصی خود اوست. یادم رفت بگویم که قضا بیک شعر هم میگوید. یک بار در شعرش گفته بود: نفرینم باد اگر که به نیم سلول خواستن، آزار کسی را جسته باشم

این ویژگیها تماماً ویژگیهای خود نویسنده است که در آغاز کتاب و دیگر بخشهای آن بدان اشاره کرده استشعرِ. »نفرینم باد...« نیز از نویسنده است. حضور گاه و بیگاه قضابیک که میدانیم سالها پیش مرده است، فضای داستان را اندکی وهمآلود و خیالی کردهاست امّا جز این، همه چیز واقعی است.

در این گفتار برآنیم تا رمان »خانه خار« را از ابعاد مختلف بررسی و معرفی کنیم. در این رمان به دلیل برتری محتوا بر شکل و ساختار، ما نیز به بررسی محتوای آن اهمیت بیشتری داده و بر آن متمرکز شدهایم هر چند از ساختار و شیوه روایت نیز غافل نبودهایم. شیوه و نظریه خاصی را در بررسی و نقد این رمان اتخاذ نکرده ایم بلکه شیوهای التقاطی را برگزیدهایم، که از نظر نگارنده بهترین و جامعترین نوع نقد است. لذا این رمان را هم با معیارهای رمان پسامدرنی سنجیدهایمو هم از منظر سنّتی تحلیل محتوا، به بررسی شیوه روایت، موضوع، تأثیر رمان در خواننده، به تصویر کشیدن ویژگیهای مولف، پرداخته ایم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید