بخشی از مقاله

چکیده

روشهای تحقیق، پیوسته با پیشرفت علم، تازهتر و بهروزتر میشوند و اکنون دانش بشری بدانجا رسیدهاست که دریابد "حصرگرایی" و تأکید بر »تخصصگرایی« در بسیاری از علوم، برخلاف نظریههای موکد بر »تخصصی سازی« علوم در قرون پیشین، نه تنها باعث تکامل سریعتر یک شاخه علم نمیگردد، بلکه در بسیاری مواقع دست و پای متخصصان انحصارگرا و بیتوجه به شمول و جامعیت علم بشری را میبندد؛ گویا که او با محصور ساختن خود در یک شاخه تخصصی از دانش، جهان ذهنی و دنیای شناختی خود را از بسیاری از امکانات و دستاوردهای مکمل و ملتزم شاخههای دیگر علم محروم کردهاست؛ از این روی، روشهای علمی تحقیق، با رویکردی پستمدرنیستی علاقهمند مطالعات »کثرتگرا« یا »بینرشتهای« گشتهاند.

بیشک همانند سایر علوم، تحقیقات ادبی نیز برای توسعه و حرکت رو به جلو، مستلزم آن است که آمیزهای از روشها و رویکردهای مختلف نظری و عملی باشد و پژوهشگران ادبیات باید بپذیرند که حصرگرایی و بسنده کردن به روش و ابزار و چارچوب نظری یک علم در مطالعات ادبی به بدفهمیها منجر خواهد شد؛ از این روی انتظار میرود که تحقیقات ادبی کارآمد، بر پایه روشهای تحقیق مبتنی بر مطالعات میانرشتهای استوار باشد. در این مقاله ضمن بررسی زمینهها و عوامل گرایش به مطالعات میانرشتهای و بیان مبانی و روشهای مطالعات این رویکرد، به روششناسی مطالعات بینرشتهای در آثار تحقیقی عبدالحسین زرینکوب به عنوان یکی از محققان و پژوهشگران برجسته در حوزه ادبیات با رویکرد میانرشتهای پرداختهایم.

مقدمه

امروزه روششناسی تحقیقات پژوهشی، از جایگاه مهمی در حوزه مطالعات نقد ادبی برخوردار است. علاوه بر این، منتقدین ادبی، امروز پیش از سابق به لزوم مطالعات میانرشتهای در حوزه زبان و ادبیات فارسی برای رسیدن به نظرگاههای جامعتر در آثار ادبی تاکید می ورزند. این در حالی است که نگاهی به پیشینه روشهای تحقیقاتی پژوهشگران برجستهای چون علامه قزوینی، ذبیحاالله صفا، علامه دهخدا، علامه قریب، جلالالدین همایی، محمد معین، علی دشتی، زرینکوب و... از التزام این دانشمندان بر وجود پژوهشهایی چندجانبه بر متون نظم و نثر فارسی و مسائل و کلیات ادبی حکایت میکند. تحقیقاتی که با وجود گذر بعضا یک قرن از تاریخ آنها، هنوز در بسیاری زمینههای مربوط به پژوهش های زبانی، لغت، تاریخ ادبیات، بلاغت، نقد ادبی و...راهگشای پژوهشگران معاصر است.

بیان مسئله:

عبدالحسین زرینکوب، بیشک یکی از مطرحترین و شناخته شدهترین چهرههای پژوهش گر ایرانی در یک صد سال اخیر محسوب میشود که تحقیقات بسیار گستردهای و همهجانبهای در حوزه مطالعاتی ادبیات فارسی از وی به جای مانده است. روششناسی تحقیقات میانرشتهای زرینکوب در آثار ادبی، کمک موثری به منتقدین و پژوهشگران معاصر در جهت آشنایی با روشهای کثرتگرا در شیوههای تحقیقاتی خواهد نمود.

پیشینه تحقیق:

بر اساس جستجوهای مولف، تاکنون هیچ اثر علمی و پژوهشی در زمینه جستوجوی روششناسی مطالعات میانرشتهای دانشمندان و پژوهشگران ادبیات فارسی به نگارش در نیامده، از این روی، تحقیق حاضر حکم نخستین را در این زمینه دارد.

بحث و بررسی:

1.    تعاریف مربوط به روششناسی

روش در برابر کلمه Method بهکار میرود و از آن معنای "در جست وجوی مقصود "مستفاد میشود. در اصطلاح به مجموعهای از تدابیر، فنون، و ابزارها اطلاق میگردد که برای نیل به هدف هر تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد؛ با افزودن پسوند logy - logos یونانی - ، به معنای مطالعه و شناسایی، کلمه Methodology پدید آمده است که در فارسی روش شناسی خوانده میشود و معنای آن مطالعه روشهایی است که برای کسب معرفت بهکار میرود. بنابراین، روششناسی را میتوان راهبردهای استفاده از روشهای گوناگون گردآوری دادهها همراه با حفظ حدّ مطلوب اعتبار و پایایی دانست.

رویکردهای علمی . با در نظر گرفتن این نکته که هدف علم درک و فهم دنیایی است که در آن زندگی میکنیم، به سه گروه کاملا مرتبط با یکدیگر قابل تقسیم هستند؛ که عبارتند از: - 1 توصیف وقایع و پدیدهها؛ - 2گروهبندی وقایع و پدیدهها؛ و - 3 آشکارسازی روابط همیشگی میان پدیدهها - قوانین علمی - و تدوین نظریههایی که علل وقایع و پدیدهها را تبیین می کند و پیشبینی وقوع آنها را نیز مسّری میسازد. در رویکرد نخست، پژوهشگر رویدادها، اشیا، و پدیدهها را مورد پژوهش قرار میدهد و پس از مشاهده و اندازهگیری به شرح و توصیف آنها میپردازد؛ در دومین رویکرد، خصوصیات مشترک میان پدیده ها شناسایی میشود؛ و در نوع سوم، کشف مجهول و یافتن روابط همبستگی، پیوستگی، یا علت و معلولی میان متغیرها مورد نظر است، تا از این طریق، دستیابی بهنظریهها و قوانین علمی مسّری گردد .

هدف اصلی این رویکردهای سهگانه دستیابی به آرایی است که برای همیشه یا برای مدتی نسبتآ طولانی، تا هنگامی که خلاف آنها مشخص نشده، از خصوصیات منطقی بودن، کلی بودن، و قابل اثبات بودن برخوردار بماند . برای دستیابی به اندیشههای علمی با این رویکردهای سهگانه در رشتههای گوناگون، کاربرد فنون و تدابیر خاصی ضروری است. این فنون و تدابیر که با عنوان "روش های علمی" از آنها یاد میشود، به تناسب موضوع پژوهش و رویکرد خردگرایانه یا طبیعتگرایانه پژوهشگر، از یکدیگر متمایز میشوند.

2.    تعاریف پیرامون مطالعات میان رشتهای

مطالعه میان رشتهای که ابتدا در دهه سوم قرن نوزدهم در علوم اجتماعی و پس از آن در سایر حوزههای علوم انسانی پدید آمد، رویکردی است که میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد. رویکرد میان رشتهای محقق را از حصرگرایی خارج میکند و چشم او را به دنیاهای دیگری میگشاید. محقق با ایجاد تعامل میان رشتههای گوناگون و پل زدن میان چند رشته میتواند به کشف نهفتههای بیشماری بپردازد و به الگوی مناسبی برای دستیابی به حل مسائل دست یابد.

بعضی مطالعه میان رشتهای را کثرت گرایی روش شناختی مبتنی بر تعامل اثربخش بین گسترهها در تحلیل مسئلهای واحد و شناخت پدیدار در پرتو تعامل مؤثر بین رهیافتهای دانشهای مختلف تعریف کردهاند. - فرامرز قراملکی، - 392 : 1385 برخی نیز این اصطلاح را شکلی از تعامل بین دو یا چند رشته علمی دانشگاهی میدانند که مباحث مربوط به سطح، نوع، هدف و تأثیر این تعامل بسیار گسترده و متنوع است.

بعضی از منتقدان مترادفهایی چون »پسارشتهای «، »ضدرشتهای »یا »فرا رشتهای « را رساتر به مقصود میدانند؛ اما نمیتوان اصطلاح »میان رشتهای« را با »چند رشتهای« مترادف دانست؛ زیرا »چند رشتهای بودن متضمن در کنار هم قرار گرفتن دو یا چند رشته علمی است، همچون تدریس گروهی مدرسان حوزههای مختلف در یک زمینه موضوعی؛ درحالی که بین رشتهای بودن مستلزم یکپارچگی و تغییر شکل نظام و حوزه علمی پیشین و ایجاد شکلهای تازهای از دانش است.«

- رهادوست، - 196-195 :1382 آنچه در تعاریف مربوط به رویکرد میان رشتهای از ویژگیهای مشترک محسوب میشود، کثرت گرایی روشی و وجود دو یا چند رشته علمی است، البته منظوراز تنوّع روش، تنوّع مسئله نیست،چرا که محقّق با یک مسئله روبروست، اما برای حل آن به ابزارهای رشتههای گوناگون متوسل می شود و ازآنها بهره میگیرد. برای اینکه چنین رویکردی شکل بگیرد به دو یا چند رشته علمی نیاز است؛ اما این رشتهها تنها در کنار یکدیگر قرار نمیگیرند، بلکه میان آنها تعاملی صورت میگیرد و شکل تازهای از دانش ایجاد میشود .

کثرتگرایی روششناختی به دو صورت قابل ملاحظه و اجراست: گاهی محقق سعی دارد از رهاورد تمام دانشهایی که درباره مسئله وی سخن گفتهاند، استفادهکند؛ اما برای رسیدن به این مقصد روش تعریف شدهای ندارد و بدون برنامه دقیق پژوهشی به جمع آوری اطلاعات می پردازد. این گونه کثرتگرایی به التقاط اندیشهها و خلط مبانی میانجامد و چنین مطالعهای مطالعه میان رشتهای و روشمند نیست.

کثرت برنامه پژوهشی بر دو گونه است: کثرت گرایی مبتنی بر برنامه مکانیکی و کثرت گرایی مبتنی بر برنامه دینامیکی. در نوع اول محقق، آرای علوم گوناگون را میگیرد؛اما هر یک را با طرح و برنامه پیشین در نظام معرفتی معیّنی جای میدهد، پس چنین رهیافتی نیز مطالعه میان رشتهای نیست؛ اما کثرت گرایی مبتنی بر برنامه دینامیکی در مقام جمع آرا نیست، بلکهآرای مختلف را به طریقی پویا در تصرف و ترکیب میگیرد که در این میان به دیدگاهی ژرفتر برسد.

کثرت گرایی در این معنی برنامههای پژوهشی مختلفی دارد. یکی از کارآمدترین برنامهها، چالش و گفتگوی مؤثر بین دیدگاه هاست و به همین دلیل چنین مطالعهای را کثرتگرایی دیالکتیکی و یا مطالعه میان رشتهای می نامند. کثرت گرایی مکانیکی به جمعآرا میانجامد و مجموعههایی از اندیشهها و دیدگاهها را فراهم میآورد؛ در حالی که مطالعه میانرشته ای به جمع دیدگاهها نمیانجامد، بلکه به یافتن و رویآوردن ژرفتر، ختم میشود که حاصل آن به دست آوردن دیدگاه خاصی است.

3.    علل و زمینههای پیدایش رویکرد میان رشتهای

علم از قرن هفدهم به بعد رشد تصاعدی داشته است. ویلیام هیول رشد یک علم را با به هم پیوستن جویبارها برای تشکیل رودسار مقایسه میکند؛ اما منتقدین نظر او معتقدند که چنین تصویری پیوستگی نادرستی را بر تاریخ علم تحمیل میکند؛ زیرا علم به طور یکنواخت پیشرفت نمیکند و نظریه ها در یکدیگر جاری نمیشوند، به عکس، رقابت و مبارزه، قاعده اساسیاست و جابهجایی یک نظریه به وسیله نظریه دیگر اغلب از طریق براندازی انقلابی صورت میگیرد. قرن هجدهم دوران طرحها و حرکتهای علمی بنیانی بود، در قرن نوزدهم نخستین حوزههای بزرگ رشتهای با آهنگهای متفاوت پیریزی میشوند، شاخههای اصلی دانش شکل میگیرند و روشهای خودرا تعریف میکنند و سرانجام در آستانه قرن بیستم مرزهای اصلی ترسیم میشوند.

در این میان علوم انسانی رشد کمی زیادی مییابد که به تخصصی شدن افراطی شاخههای آن میانجامد و انبوهی از الگوها و روشها پیدا میشوند. - دورتیه، - 22-21 :1382 حصرگرایی، محقق رادر زندان رهاوردهای خود محصور میکند و او را از کشف دیگر حقایق بی نصیب میسازد. در مقام فهم و شناخت یک امر تنها به یکبُعد از آن بسنده میکند و غافلانه وجهی از شیء را هویت آن میپندارد - مغالطه کنه و وجه - و به این ترتیب امور را به چیزی فروتر از آنچه حقیقتاً هستند، کاهش می دهد - خطای تحویلی نگری - - فرامرز قراملکی، - 246 : 1383 بعضی از دانشمندان راه رهایی از آثار منفی تخصصگرایی را در کثرت گرایی جستجو کردند؛ یعنی برای مسئلهای واحد به روشها و ابزارهای متنوع روی آوردند و بدین وسیله بود که رویکردهای چندرشتهای و میان رشتهای اهمیت پیدا کرد تا با وحدت بخشی به دانشهای نزدیک به هم شکاف ارتباطی میان شاخههای مختلف علوم که در عصر تخصص گرایی پدید آمده بود، پر شود. 

4.    ادبیات و مطالعات میان رشتهای

ادبیات قلمرو وسیعی را در بر میگیرد که شامل موضوعات گوناگونیاست؛ با دانشهای متعددی در ارتباط است و روشهای مختلفی را نیز برای مطالعه و بررسی آن میتوان به کار گرفت؛ بهعبارت دیگر بسیاری از مسائل ادبی »چند تباری« است و به دلیل کثیرالاضلاع و ذوبطون بودن ریشه در علوم مختلف دوانده است؛ بنابراین برای حل یا تبیین آنها باید علوم مختلف را کاویداصولاً. ادبیات درباره همه چیز بحث میکند: زندگی، جوانی، پیری، مرگ، عشق، خانواده، اجتماع، ایمان و به طور خلاصه زندگی با تمام تنوع و گوناگونیاش؛ بنابراین مشکل بتوان آن را در یک حوزه محدود کرد و به همین سبب است که مطالعات ادبی هرگز درطول تاریخ رشتهای ناب نبوده و همیشه مبحث و گفتمانهای زیباشناختی، نظری و عملی را در بر داشته است.

درواقع پژوهشگران این حوزه در عین تلاش برای تعریف مطالعات ادبی به منزله یک رشته دانش، ازمسائل نظری این حوزه آگاه بودهاند و در انواع راهحلهای ممکن و محتمل برای رویارویی با مسائل مبتلا به آن را تعمق دادهاند. - رهادوست: - 197 توجه به این نکته هم ضروری است که دانشمندان ایرانی، قرنها قبل از رویکرد جهانی به اهمیت مطالعات میانرشتهای در شاخههای مختلف علوم و از جمله ادبیات واقف بوده اند و نتیجه تحقیقات آنها در زمینههای مختلف، بیانگر وقوف کامل آنان بر وجوب چنین مطالعاتی بودهاست بدانگونه که بررسیهای روششناختی در آثار مطالعاتی آنان به وضوح بیانگر بهرهگیری آنان از روشهای منظم و طبقهبندی شده میانرشتهای در سیره پژوهشی است. بنابراین پرداختن به مفهوم مطالعات میانرشتهای در پژوهشهای ادبی و علوم انسانی در آثار تحقیقی دانشمندان ایرانی موضوع جدیدی نیست بلکه به منزله رویکردی پسامدرنیستی خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید