بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از دغدغههای مهم بسیاری از محققان در حوزه پژوهشهای قرآنی، ترجمه دقیق و رسا از قرآن کریم است. شاید همین امر موجب شده که امروزه پس از گذشت قرنها آشنایی ایرانیان با قرآن کریم، ترجمههای متعددی با اسلوبهای مختلف ارائه شود تا جانهای تشنهی شیفتگان معارف الهی را سیراب کند. در این میان برخی از مترجمان، با آگاهی از شأن نزول آیات قرآن و لایه-های درونی آیات و تفسیر و تأویل آنها به ترجمه قرآن همت گماشته و ترجمهای تفسیر گونه از قرآن تقدیم علاقمندان کردند.
مهدی محییالدین الهیقمشهای به عنوان آغازگر ترجمهی نوین و امروزین از قرآن، سیدمحمد رضا صفوی و نیز مکارم شیرازی از جمله این مترجمان در عصر حاضر میباشند؛ لذا بررسی، مقایسه و نقد این سه ترجمه و کشف ویژگیها و ظرافتهای آنها با تکیه بر آیاتی چند از سورهی مبارکه بقره موصوف به آیه الکرسی به شیوهای توصیفی- تحلیلی هدف مقاله حاضر میباشد.
بررسی این آثار گرانبها حاکی از اهمیّت مهم ترجمهی الهی قمشهای به عنوان ترجمهای عمومی است که همگان با اختلاف سطح علمی و نوع سلیقه میتوانند از ترجمهی ایشان بهرهمند شوند و نیز ترجمهی صفوی که ترجمهای سلیس ارائه دادند و نواقص ترجمههای پیشین را برطرف کرده و از این حیث ترجمهای کامل است و ترجمه مکارم در کنار شرح و تفسیر مستقلی که از آیات ارائه داده است با در نظر گرفتن نیاز انسان به ابعاد مختلف و جنبههای گوناگون، ترجمهای روان و درخور اهمیت است.
مقدمه:
قرآن در طی مدت 23 سال، در زمانی که پیامبر - ص - به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهی و دعوت به اسلام مشغول بودند بر ایشان نازل شده است. نیاز به تفسیر قرآن از زمان رسول خدا - ص - با سؤالاتی که از آن حضرت پرسیدهاند آغاز گردیده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
"وجود پانصد آیه درباره احکام شرعی و قوانین علمی، نمود بارزی از این نیازمندی است
بنابراین چون در قرآن، حقایق بزرگی نهفته شده است ضرورت آشنایی با آیات آن را ایجاب میکند. آشنایی درست و مفید، به توضیح و تفسیر آیات نیاز دارد،"و چه نیکو گفتهاند که هر ترجمهای مسبوق به تفسیر است و ترجمه و تفسیر، اجمال و تفسیر یک حقیقتاند.
لذا ترجمه و تفسیر قرآن ضروری است و هر مسلمان باید در کنار قرائت و حفظ قرآن به تفسیر و فهم معانی آن نیز توجه کند."شواهد و قراین قطعی تاریخ گواهی میدهد که پیامبر خدا - ص - به عنوان نخستین مفسر قرآن کریم، علم تفسیر را پایه گذاری نمود و پس از رحلت آن حضرت، اهل بیت و جمعی از صحابه به تفسیر آیات قرآن کریم پرداختند
این روند نسل به نسل ادامه یافت و تاکنون ترجمهها و تفسیرهای زیادی از قرآن انجام شده است. از آنجایی که مفسران در استنباط معانی آیات و شکل و روش ارائهی آنها با هم فرق دارند و به تبع با تفاوت در روش، برداشت آنها نیز متفاوت میشود، آشنایی با ترجمهها و تفاسیر متعدد قرآن، برای فهم بهتر آن امری مهم و در خور توجه میباشد. از جمله مترجمین عصر کنونی که با آگاهی از شأن نزول آیات، ترجمهای همراه با شرح و تفسیر ارائه دادند الهی قمشهای، آیتاالله مکارم شیرازی و محمدرضا صفوی میباشند که ترجمه آنها به نوبهی خود از ویژگیهای مهم و متمایز از سایر ترجمهها و تفاسیر برخوردار بوده لذا در منظر دید واقع شدند.
از آنجا که ترجمهی الهی قمشهای به دلیل جامعیت و روان بودن، مخاطبان زیادی داشته و کمتر خانهایست که یک نسخه از این ترجمه را نداشته باشند و به دلیل تفاوت ترجمه صفوی با سایر ترجمههای متعارف از حیث تکیه بر تفسیر المیزان و ترجمه مکارم شیرازی به دلیل نوآوری در این اثر و مطابقتش با نیاز امروز جامعه، بر آن شدیم تا در پژوهش حاضر این ترجمهها را با هم مقایسه، و روش مترجمان در این آثار را ارزیابی کرده، وجوه تمایز و تشابه و ویژگیهای اسلوب ترجمه و زیبا شناختی این ترجمههای ارزشمند را در قالب بخشی از آیات سورهی مبارکهی بقره با عنوان "آیه الکرسی"کشف کنیم.
امّا سؤالاتی که مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به آنها میباشد عبارتند از: این مترجمین در ترجمه خویش از چه روشی استفاده کردند؟ ترجمهی این نویسندگان چه شباهتها و تفاوتهایی باهم دارند؟ نکات بارز این آثار در چیست؟ روش مقالهی حاضر توصیفی - تحلیلی میباشد که پژوهشگران با درج آیه به آیه و ترجمه هر یک به تفکیک، به ذکر ترجمه و تفسیر و نکات مهم از دیدگاه سه مترجم پرداختند و با تکیه بر این موارد، روشها و اسلوب آنها در ترجمه و تفسیر را مورد تحلیل و نقد و مقایسه قرار دادهاند.
هدف مقاله حاضر، آشنایی با شیوههای جدید ترجمه و تفسیر قرآن و معرفی اسلوب نویسندگان مذکور و نیز مقایسه آنها و وجوه بارزشان در ترجمه و تفسیر میباشد. اما درباره ترجمهها و تفاسیر قرآن تاکنون پژوهشهای چندی انجام گرفته است که میتوان به موارد زیر اشاره نمود: " بررسی کفایتها و کاستی های ترجمه استاد الهیقمشهای" از ماشاءاالله بیات مختاری که زندگی مترجم را شرح داده و با نگاهی نقادانه به ترجمهی الهی قمشهای میپردازد و مزایا و امتیازات این ترجمه را برمیشمرد.
پایان نامهای هم با عنوان "نقد و تحلیل و مقایسه تطبیقی دو ترجمه قرآن 15 جزء اول از ترجمههای مهدی الهی قمشهای با بهاء الدین خرمشاهی" از علی آزادی به راهنمایی اکبر صیادگوه و غلامحسین تمدنی در دانشگاه شیراز نوشته شده است و نیز مقالهای با عنوان "معرفی و نقد ترجمه قرآن کریم بر اساس المیزان" از حامد معرفت که نویسنده به بیان نقاط قوت و ضعف این ترجمه پرداخته و با بیان این نکات، ترجمهی مذکور را از کم غلطترین ترجمهها معرفی کرده ولی در زمینه شیوایی و رسا بودن آن را خوب ارزیابی نمیکند.
و نیز مطلبی با عنوان "مقایسه تفسیر نمونه و المیزان" از محمد فاطمیپور که در یک صفحه تنها به تفاوت دیدگاه آنها در مورد عالم تجرد و ماده میپردازد و خدا را از منظر هر دو توصیف می-کند.و در نهایت مقالهای با عنوان " نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم، از آیت االله مکارم شیرازی" از مرتضی کریمینیا ارائه شده که در چند بخش - موارد ترجمه نشده، اشکالات نحوی و ساختاری، تفاوت و تضاد در تفسیر و توضیح و در ترکیبها و آیات مشابه و نیز اشکالات صرفی و نحوی - بدون هرگونه توضیح اضافی تنها به ذکر موارد در قالبهای مذکور می-پردازد. - کریمینیا،1375ش - امّا تاکنون پژوهش مستقلی در مورد تحلیل و بررسی و مقایسه ترجمههای الهی قمشهای و صفوی و مکارم شیرازی انجام نگرفته است.
نگاهی به ترجمه سه مترجم
شادروان مهدی محییالدین الهی قمشهای از مترجمین به نام و موفق معاصر است که این گنج گرانبها را به شیوهای عام پسند و موافق طبع مردم ترجمه کرده است. آن جا که در ترجمهی کلام الهی یکی پس از دیگری به میدان میآمدند الهی قمشهای نیز دست به این کار بزرگ نهاد و با توجه به توانایی علمی و تلاش در این زمینه بسیار موفق بوده است. "وی صاحب ترجمه صحیفه سجادیه، مفاتیح الجنان و چندین تألیف و ترجمه ارزشمند دیگر و دیوان شعر است.
ایشان یک ترجمهی تفسیری از قرآن به جامعهی مترجمین اهدا نمودهاندکه حدوداً چند سال پس از شهریور 1320ش برای نخستین بار به طبع رسیده است و به نوعی آغازگر ترجمهی نوین و امروزین محسوب میشوند؛ ترجمهی ایشان که گاه "منتخب التفاسیر یاخلاصه التفاسیر" نامیده میشود؛ با توضیحات اضافی و تفسیر برخی آیات، فهم معنا را برای خواننده آسان میسازد هرچند که در یک نگاه کلی، ترجمهی دقیق آیه با تفسیر تداخل دارد و تشخیص ترجمهی اصلی آیه با تفسیر آن دشوار است؛ به عبارتی"حسن و عیب این ترجمه یک چیز و آن افزودن و مزج تفسیر با ترجمه است
اما روش ایشان در القای مفهوم به فارسی زبانان حتی در سطح پایین علمی نیز قابل توجه است. به طوری که "ترجمهی مذکور به طور مطلق رایجترین ترجمه در 50 سال اخیر است که علیرغم این شهرت و محبوبیت آکنده از اغلاط علمی و معنایی است."
ایشان در این اثر ارزنده، سعی خود را در واضح کردن پیام اصلی قرآن صرف میکند و درصدد است تا به صورت کامل، مضمون و معنای کلام را درک و آن را در ذهن مجسّم کند و از هر جمله و کلمهای که مناسب است استفاده نماید تا مطلب به مخاطب القا شود، اگرچه حجم کلمات و جملات ترجمه با متن اصلی متناسب نباشد و کم و زیاد گردد."به اعتقاد برخی از کارشناسان و پژوهشگران حوزه ترجمه قرآن، ترجمه او در مقایسه با ده ها ترجمهی نو ظهور جدید، در برخی از آیات، از امتیازات و کمال و اتقان بیشتری برخوردار است.
نکته ی بارز در این ترجمه این است که مترجم به جای تقلید از آثار دیگر مترجمان، خود با دقت و تأمل به ترجمه و تفسیر آیات همت گماشته و با در نظر داشتن این مطلب که ترجمه تحت اللفظی پیوستگی ترجمه را از بین میبرد و ممکن است معنای ناموزون و بیارتباط از آیات قرآنی را در ذهن مخاطبان ایجاد کند، با ترجمهی تفسیری خود گامی جدید در این مسیر برداشت و این راه را برای دیگران نیز هموار کرد تا جایی که او را آغازگر ترجمهی نوین دانستند. هرچند که "برخی معتقدند، ترجمه الهیقمشهای در واقع همان ترجمه بصیر الملک به علاوهی نکات تفسیری است و نیز گفته می شود که ترجمهی بصیر الملک زیر نظر الهیقمشهای نوشته و تنظیم شده است اما بیان این موارد ذرهای از ارجح بودن ترجمه الهی قمشهای در این زمینه نمیکاهد.
ترجمه و تفسیر قرآن بر اساس المیزان نیز، اثر سید محمدرضا صفوی است. این ترجمه بر اساس تفسیر المیزان علامه طباطبایی ارائه شده و ترجمهای معنایی و محتوایی محسوب میشود." طرح ترجمه و تفسیر قرآن بر اساس المیزان در اواخر سال 1376 از سوی سید عبدالحمید صفوی مطرح شد و اجرای آن از اوایل سال 1377 آغاز شد."که "پس از بررسی لازم سید محمدرضا صفوی به این کار دعوت شد که شش سال و اندی وقت خود را صرف این کار نموده و آن را در یک جلد عرضه کرده است . این ترجمه جدید است و نواقص ترجمههای پیشین را تا حدودی برطرف کرده است، نویسنده صحّت و اتقان ترجمه قرآن را در گرو تفسیر درست آن میداند.
ایشان عنوان میکنند که در تفاسیر قرآنی با تکیه بر الفاظ آیات و جایگاه و موقعیت کلمات و تحلیل واژههای قرآن، نکات بسیاری را دریافته و ثبت کردهاند؛ در واقع به موشکافی جزء به جزء آن پرداختهاند در حالی که اگر فقط آیات ترجمه شوند به همه این مفاهیم نمیتوان دست یافت.
این مترجم یکی از اصول ترجمه در اثر خود را معنا و محتوا قرار داده؛ ولی این دلیل بر این نبوده که از متن اصلی فاصله بگیرد و ترجمهی دقیقی ارائه ندهد. بنابراین ترجمهای دقیق و گویا داشته و از عباراتی که مأنوس با ذهن عموم مردم باشد استفاده کرده است. معانی و توضیحات این ترجمه برگرفته از تفسیر المیزان است و کلمات اضافی مترجم داخل پرانتز قرار داده شده است ایشان در این باره گفته-اند:"مترجمان با اعتراف به کاستیهای ترجمه تحت اللفظی، قلابها و پرانتزها را در ترجمهها افزودند و با اتکاء به کلمهها و جمله-هایی که در درون آنها آوردند، ترجمهها را گویاتر کردند.
این شیوه در موارد بسیاری کارآمد نیست، پیوستگی ترجمه را مخدوش میکند و نگارش را شکلی ناموزون میدهد و خواه ناخواه این توهم رخ مینماید که آیات قرآن در رساندن معانی، کاستیهایی دارد که مترجمان را بر آن داشته که جملهها و کلمههایی را از خود بر آنها بیفزایند پس باید گامی دیگر برداشت و طرحی نو درانداخت.
صفوی با توجه به محتوای آیات، مباحث عقیدتی، اجتماعی، تاریخی، علمی و فلسفی را نیز توضیح میدهد ویکی از اصول ترجمهی خود را، استفاده از واژههای قریب به ذهن و آشنا برای فارسی زبانان که بار معنایی ویژهای داشته، و نیز منعکس کردن معادلهای خاص برای هر کلمه به گونهای که مفاد و معنا را به خوبی القا کنند میداند.در این ترجمه، آیات در یک صفحه و ترجمه و تفسیر آن در صفحه روبروی آن آمده و ترتیب سورهها به همان ترتیب قرآنهای رایج است و در آخر نیز مترجم فهرستی از اسم سورهها را ذکر کرده است.