بخشی از مقاله

چکیده

ویژگیهای ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان بر روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است. نوع قرارگیری و موقعیت ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان به گونهای است که همواره مورد توجه قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است. به ویژه پس از فروپاشی شوروی سابق و استقلال این کشور در ابتدای دهه نود میلادی که خلأ قدرت منجر به شکلگیری بحران ژئوپلیتیکی قرهباغ در همسایگی کشورهای ایران و ارمنستان شد. با توجه به این اصل اساسی، بررسی ویژگیهای ژئوپلیتیکی و سایر مؤلفههای قدرت در این کشور میتواند در اتخاذ تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور سودمند و برای کنترل بحرانهای پیشرو در این فضایبالقوّه بحرانزا مفید واقع شود.

مهمترین چالش جمهوری آذربایجان برای جمهوری اسلامی ایران در تحولات ژئوپلیتیک منطقه جایگاه آذربایجان در اراده هژمونیک ایالاتمتحده آمریکا، ترکیه، رژیم غاصب صهیونیستی و تضادی است که در ماهیت این منطقه خودمختار مستقر است که میتواند به عرصهای برای ظهور گروههای تکفیری تبدیل شود. مرز مشترک دریایی با جمهوری آذربایجان در دریای خزر و مباحث حقوقی و سیاسی حل نشده آن یکی دیگر از مباحث مهم ژئوپلیتیکی در روابط ایران و جمهوری آذربایجان است. از این رو؛ ضرورت دارد که بستر جغرافیای سیاسی جمهوری آذربایجان باهدف بررسی اقتضائات و موانع روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران و همچنین پیامدهای این روابط، بررسی گردد. پژوهش حاضر با توجه به هدف مذکور؛ به جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و پردازش آنها به صورت توصیفی-تحلیلی پرداخته است.

مقدمه:
امروزه بدون شناخت محیط پیرامونی و نظم و معادلاتحاکم بر آن، دستیابی به اهداف، امنیّت ملّی و افعمن ملّی غیرممکن و در صورت امکان م ستلزم سعی و خطای ب سیار، اتلاف منابع و هزینههای سنگین و احتمالاً جبرانناپذیر خواهد بود.

امروزه قدرتهای بزرگ با سطح بازی فرامنطقهای نیز علاوه بر شناسایی تواناییها و آسیبپذیریهای سایر کشورها در سطح بینالملل، از توجه ویژه به همسایگان خویش غافل نیستند. سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نام گرفته است در اثر جنگهای روسیه و ایران طی قراردادهای گلستان در سال 1813 و ترکمانچای 1828 از ایران جدا و ضمیمه روسیه گردید و برای نخستین بار پس از سقوط امپراطوری روسیه در سال 1917 و با روی کار آمدن بلشویکها با استفاده از خلأ قدرت و با کمک ترک های عثمانی موفق شد در سال 1918 حکومتی تحت عنوان جمهوری آذربایجان تشکیل دهد.

 این حکومت در سال1920 از سوی ارتش سرخ روسیه لغو و قلمرو آن در داخل اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت که تا سال 1991 یعنی سال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به حیات خود ادامه داد. در سال 1991 در کنار دیگر
جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی، آذربایجان نیز اعلام استقلال کرده و به عنوان کشوری مستقل به ع ضویت سازمان ملل متحد درآمد. - همان، - 30:1385 در این مقاله سعی شده است تا ضمن بهرهمندی از روش تحقیق توصیفی، متغیر مستقل تحقیق »تحلیل ژئوپلیتیکی آذربایجان« را واکاوی نموده به بررسی تأثیرات عوامل ژئوپلیتیکی بر متغیر وابسته، روابط دو کشور همسایه شیعی، پرداخته شود تا گامی در راستای ارتقای روابط فی مابین آنها برداریم.

-1 ادبیات نظری تحقیق:
-1-1تأملی در مفهوم ژئوپلیتیک:

ژئوپلیتیک1از زمان و ضع واژه آن در طی قرن بی ستم از نظر مفهومی و نیز موقعیت اجتماعی و علمی دچار فراز و ن شیب شده و از حالتی شناور در مو ضوعات مورد اطلاق نیز برخوردار بوده ا ست. این واژه در بین جغرافیدانان، سیا ستمداران حرفهای، نظامیها و متخ ص صان علوم سیاسی و روابط بینالملل رواج داشته و دارد. از دهه هفتاد و هشتاد قرن بیستم به این سو ژئوپلیتیک دچار باز خیزی شده و از رواج چشمگیری برخوردار شده است. 

بر اساس تقسیمبندی اگنیو2و دالبی3، از زمان پیدایش این دانش تا پایان جنگ جهانی دوم را میتوان دوره ژئوپلیتیک داروینیستی - جبر محیطی - نامید، به این معنا که جغرافیا به عنوان متغیر مستقل شکلدهنده سیاست کشورها بود. این دوره را عصر ژئوپلیتیک آلمان نیز نامگذاری کردهاند. از سال 1945تا1991 دوره ژئوپلیتیک جنگ سرد نامیده شده است. در این دوره ژئوپلیتیک از نظر دانشگاهی غیرفعال و در حال سکوت بود،امّا در عرصه سیاست عملی و از سوی ت صمیم گیران سیا ست خارجی هم چنان به کار گرفته میشد. غیرفعال بودن ژئوپلیتیک در سالهای میانی نیمه دوم قرن بیستم که نتیجه هم معنا شدن ژئوپلیتیک آلمان و حزب نازی بود، موجب فعال شدن جغرافیای سیاسی در دهههای50 و60 آن قرن شد.

ریچارد هارتشورنجغرافیدان سیاسی آمریکا با تأکید بر جغرافیای سیاسی، در پی جداسازی سرنوشت جغرافیای سیاسی از ژئوپلیتیک - به عنوان یک دانش مطرود و جنگطلب - بود. منظور هارتشورن از جغرافیای سیاسی،زنده کردن سُ نت جغرافیای انسانی فرانسه، مکتب مکان گرایی دولابلاش و تأکید بر اهمیت ناحیه سیاسی - کشور - به عنوان اصلیترین مقیاس مکان در مطالعات جغرافیای سیا سی بود

 ذکر این نکته ضروری ا ست که، اگر چه ژئوپلیتیک در طی این چهار دهه مورد بیمهری قرار گرفت،امّا در عمل تدریس آن در دانشکدههای نظامی ادامه یافت و سیاستهایی چون مهار شوروی1که به وسیله جُرج کنان2در سال 1947 مطرحشده و اساس سیاست آمریکا و غرب در دوران جنگ سرد نسبت به شوروی قرار گرفت، دستمایههای ژئوپلیتیکی داشته و متأثر از نظریه ریملند3اسپایکمن بود، هرچند چنین ارتباطی هیچگاه اذعان نشد.

در دوره جدید، ژئوپلیتیسینها با دیدگاههای مختلف تعاریف متنوعی از ژئوپلیتیک ارائه نمودند. برخی از این تعاریف همچنان قالب کلاسیکخود را حفظ کرده و برخی کاملاً نو به نظر میرسند. سوئل کوهن معتقد است: »ژئوپلیتیک مطالعه کاربردی روابط جغرافیای ف ضا با سیا ست ا ست.

ژئوپلیتیک تأثیر دوجانبه الگوهای ف ضایی، ا شکال و ساختارها را با عقاید سیا سی سازمانها مطالعه میکندکُ.نش متقابل ف ضایی و فرایندهای سیا سی در تمامی سطوح - محلی،ملّی، قارهای و جهانی - سیستم ژئوپلیتیکی بینالمللی را قالبریزی و ایجاد کرده است.

دکتر عزتاالله عزتی ژئوپلیتیک را چنین تعریف کرده است: »ژئوپلیتیک در حقیقت نتایج و تأثیرات عوامل جغرافیایی بر یک سیاست است. به عبارت دیگرنقشِ،عوامل محیط جغرافیایی در سیاست ملّی، بررسی میشود.

ایولاکست، جغرافیدان فرانسوی میگوید: »ژئوپلیتیک مجموعه پیچیده ای از نیروهای متخاصم و متضادی است که بر سرزمینهایی با ابعاد کوچک، خواه به منظور تفوق سیاسی و خواه برای بیرون راندن رقبا با یکدیگر، به کشمکش میپردازند.« - ایولاکست، - 7:1383 دکترمحمّدرضا حافظ نیا نیز این تعریف را از ژئوپلیتیک ارائه نموده است: »علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست و کنشهای ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر است.« - حافظ نیا، - 37:1385 دکتر میرحیدر معتقد است: »ژئوپلیتیک، شیوههای قرائت و نگارش سیاست بینالمللی از سوی صاحبان قدرت و اندیشه و تأثیر آنها بر تصمیمگیریهای سیاسی در سطح ملّی و منطقهای است. 

از پیامدهای واژه ژئوپلیتیک، رواج دو مفهوم ژئواکونومی و ژئوکالچر است که در زیر به توضیح آنها میپردازیم:

-1-1-1 مفهوم ژئواکونومی:
اواخر جنگ سرد، عدهای از محققان با توجه به تحولات پیشآمده مفهوم جدیدی به نام ژئواکونومیک4را وارد عرصه تحلیلهای نظام جهانی نمودند. دلایلی که منجر به تمرکز بر اصطلاح ژئواکونومیک شد عبارتاند از:
1.    ارائه طرح گلاسنوست5از طرف گورباچف6که اصلاحات اقتصادی شوروی را مدنظر قرار میداد؛

2.    اهمیتیابی مداوم کشورهای دارنده منابع انرژی و قدرت اقتصادی در صحنه نظام بینالملل؛

3.    وابستگی روزافزون قدرتهای جهانی به منابع انرژی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید