بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش به تحلیل محتوای ارتباطی بین تصاویر و متن درس کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 95-96 در ایران پرداخته است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا کمی و کیفی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تصاویر کتاب علوم تجربی پایه ششم در سال تحصیلی 95-96 می باشد. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید.
ابزار پژوهش کمی نیز فرم تحلیل محتوای ارتباطی بین تصاویر و متن و ابزار تحلیل کیفی نرم افزار maxqda بود. در بررسی تصاویر کتاب علوم تجربی پایه ششم ابتدایی، ملاحظه می شود که از مجموع 104 تصویر در کل کتاب، 72تصویر نسبت به متن هماهنگ، و 0 تصویر دیگر از تصاویر، با متن نوشتاری ناهماهنگ بوده است، که از این تعداد 15 عدد تصویر، بدون فن تاکید، ناهمانگ،وازاین تعداد17تصویر،با فن تاکید،ناهماهنگ، تشخیص داده شده اند.
با توجه به یافته های به دست آمده می توان بیان کرد که میزان تصاویر ارتباطی با متن، نسبت به کل تصاویر، بسیار زیاد است که در حدودبیش از از کل تصاویر کتاب می باشد، و می توانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان موثر باشند. پس معلمان باید با شناسایی این تصاویر، پیام اصلی آنها را برای دانش آموزان مشخص نمایند.
مقدمه
امروزه نظام آموزشی به عنوان یک ابزار مهم و اساسی در رشد و توسعه همه جانبه کشور ها شناخته میشود.بنابراین رشد،تحول،اصلاح و بهبود کمی و کیفی آن،از جمله مباحث بسیار مهم هر کشور است.در دوره ابتدایی از جمله مهم ترین دوره های نظام آموزشی است،زیرا زمینه شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه افراد در ان فراهم گردیده و مناسبترین فرصت برای تحصیل و یادگیری و رشد استعدادهای کودک است.اکر کودک در این سن مهارتهای لازم را نیاموزند،فرصت جبران آن در مراحل بعدی رشد بسیار مشکل خواهد بود
محتوای برنامه درسی1، وسیله ای برای رسیدن به اهداف آموزشی می باشد.[1] محتوای برنامه درسی از نظر نقشی که در تحقق اهداف برنامه درسی بازی می کند از اهمیت خاصی برخوردار است.[1] هر محتوا برای ارائه به دیگران نیازمند ابزار و وسایلی است، این ابزار و وسایل را رسانه می نامند. یکی از پر کاربردترین و مهمترین رسانه های آموزشی در نظام های آموزشی کشورهای مختلف جهان، کتاب درسی است. کتاب درسی یکی از مهمترین مراجع و منابع یادگیری دانش آموزان در هر نظام آموزشی است و در ایران نیز یکی از مهمترین نقش ها را در برنامه های درسی ایفا می کند. به عبارت دیگر، در ایران، بیشتر فعالیت های آموزشی در چارچوب کتاب درسی صورت می گیرد و بیشترین فعالیتها و تجربه های آموزشی دانش آموز و معلم حول محور آن سازماندهی می شود.
یونسکو - - 2005 در تعریف کتاب درسی می نویسد: کتاب درسی، وسیله ی اصلی یادگیری است که برای دستیابی به مجموعه ی خاصی از نتایج آموزشی طراحی شده، و از متن، تصویر یا متن و تصویر، تشکیل شده است و به طور سنتی، مجموعه ی چاپی مجلدی است که آسان سازی توالی فعالیت های یادگیری را هدایت و راهنمایی می کند.
نقش محوری کتاب های درسی موجب شده تا به طور مستمر - همه روزه - توسط معلمان و شاگردان مورد استفاده قرار بگیرند و حتی گاهی اوقات به عنوان تمام برنامه درسی مورد تاکید معلم باشند.[3] امروزه، اهمیت کتاب درسی به عنوان یک عنصر اساسی در برنامه های درسی و وسیله ای که در صورت جذاب بودن، امکان یادگیری را افزایش می دهد، آشکارتر شده است.
اما متاسفانه کتابهای درسی به اندازه ی اهمیت و نقش آن در فرایند یاددهی–یادگیری مورد توجه قرار نگرفته است. همان گونه که گود - - 1993 از عدم توجه جدی معلمان به تجزیه و تحلیل کتابهای درسی انتقاد کرده و می گوید - - به نظر می رسد معلم بیشترین وقت کلاسش را به کار با کتاب درسی اختصاص می دهد، ولی به ندرت اقدام به تجزیه و تحلیل مواد درسی می نماید، در حالی که این کاری ضروری است
همینطور وضعیت تدریس و محتوای کتابهای درسی در مراکز آموزش و پرورش ایران اگر بدتر از سایر نظام های آموزشی نباشد قطعا بهتر از آن نیست.
همچنین به گفته جهانی - - 1387، هوبیز در نقد و بررسی دلایل ضعف برخی از کشورها در آزمون تیمز، نشان داد که علت آن تا حدود زیادی مربوط به کتابهای درسی بی کیفیت آنهاست. به نظر می رسد در نظام برنامه ریزی درسی ایران بیشترین تاکید بر فراگیری انواع معلومات و انتقال انبوه واقعیت های علمی است که با روش های آموزش و یادگیری مکانیکی و حافظه ای به دانش آموزان تحمیل می شود.
به عنوان شاهد، نتایج مطالعه میدانی تیمز در سال 2003 نشان داد که دانش آموزان ایرانی در مجموعه ی 286 پرسش آزمون عملکردی، از نظر به خاطر سپردن و فهمیدن ، در سطح نسبتا بالایی قرار دارند، اما در مهارتهایی چون ساختن نظریه ها ، تجزیه و تحلیل داده ها ، حل مسئله و به کار گیری ابزار و روش های علمی و یا تحقیق درباره ی طبیعت، در سطح بسیار پایینی قرار دارند.
نتایج حاصل پژوهش ولی زاده - - 1386 نشان می دهد که هر چند اهداف جدید برنامه درسی علوم تجربی با محتوای کتاب و راهنمای تدریس مطابقت داشته است و اکثر معلمان و مدیران با هدفها و رویکردهای جدید در آموزش علوم آشنایی دارند، اما در برخی از موارد هنوز معلمان با فلسفه و فرض های اساسی که رویکرد جدید برنامه بر آن مبتنی است، آشنایی ندارند. به طور کلی تحقیقاتی که در زمینه آموزش علوم صورت گرفته است که هر یک بر نکته ی خاصی تاکید ورزیده و برخی نکات را نادیده گرفته اند
و همینگونه بررسی روند تغییر کتاب های علوم تجربی ابتدایی نشان داد در کتاب های جدید سعی شده است تا دانش آموزان از طریق کاوشگری، آزمایش و تحقیق، مفاهیم را فرا گیرند و با شناسایی مسائل، تشکیل فرضیه ها، جست و جوی اطلاعات، و تحلیل نتایج به تفکر خلاق دست یابند. شواهد فراوانی نشان می دهند که متاسفانه این امر محقق نمی شود و بسیاری از فراگیران خردسال نمی توانند به موجوداتی فعال، خلاق و مولد تبدیل شوند.[8] برونر نیزعقیده داشت که هدف از آموزش یک موضوع این نیست که کتابخانه های کوچک زنده ای پیرامون آن موضوع تولید کنیم، بلکه به این منظور است که شاگردان را به تفکر واداریم.
پس برنامه ریزان درسی وظیفه سنگینی بر عهده دارند زیرا باید در فرایند تعلیم و تربیت کوشش نمایند تا بر اساس نیازهای جامعه برنامه های تربیتی را طراحی کنند.
بنابراین این کتب باید مورد تحلیل و بازنگری قرار گیرند تا هم با نیازهای فراگیران هماهنگ شود، هم با نیازهای جامعه و فلسفه اجتماعی و هنجارهای جامعه همسان باشد و هم اهداف آموزشی رافراهم آورد.
نوعی از تحلیل که برای برنامه ریزان درسی، مولفان و تصمیم گیرندگان برنامه های درسی دوره تحصیلی ابتدایی بسیار مفید و ضروری است - - تحلیل محتوا - - است. یعنی نوعی از تحلیل که کمک می کند تا مفاهیم، اصول، انگیزه ها، نیازها، نگرشها و کلیه اجزای مطرح شده در محتوای آموزشی و پرورشی کتابها مورد بررسی علمی و عملی قرار گرفته و با اهداف برنامه درسی مقایسه شوند
تحلیل محتوای کتاب های درسی، برای توصیف رسانه آموزشی - کتاب - و آگاهی از میزان تاثیرگذاری آن در فرایند یاددهی – یادگیری، تاثیرات آشکار و پنهان در فراگیران و شناخت واقعیت های اجتماعی است و نوعی دیگر از تحلیل محتوا، تحلیل محتوای ارتباطی است و این تحلیل محتوا یکی از روشهای پژوهشی است که می توان با استفاده از آن به بررسی چگونگی ارتباط تصاویر با متن نوشتاری، اهداف و تمرین های کتاب درسی پرداخت.
کتاب درسی یک رسانه آموزشی طراحی شده است. علاوه بر اینکه بخش های مختلف آن چون اهداف، دروس و تمرینها دارای یک ارتباط منطقی هستند. اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ی دروس نیز باید از هماهنگی و ارتباط منطقی برخوردار باشند. معمولا محتوای دروس به وسیله ی متن نوشتاری یا تصویر ارائه می شوند بنابراین شایسته است بین متن نوشتاری و تصویری ارتباطی منطقی وجود داشته باشد.
تصاویر از جمله پرکاربردترین رسانه های آموزشی است. تصاویر شامل: عکس، نقاشی، نمودار و ... است. هدف از استفاده ی تصاویر در کتاب درسی دو موضوع است:
-1 فهماندن بهتر موضوع به فراگیر
-2 علاقه مند کردن فراگیر به مطالعه ی کتاب درسی.