بخشی از مقاله

چکیده
حل مسأله و خلاقیت از ممتازترین تواناییهای شناختی انسان است.کشورهای صاحب نظرات تعلیم و تربیت پرورش قوه خلاقیت شاگردان را از ارزشمندترین هدف تربیتی به شمار می آورند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفیB پیمایشی ازنوع تحلیل محتوا و کاربردی می باشد.جامعه آماری این پژوهش شامل محتوای کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 1395-96می باشد.حجم نمونه برابر با حجم جامعه آماری - کل صفحات کتاب - انتخاب گردیده است.

ابزار این تحقیق فرمهای تحلیل محتوای محقق ساخته با توجه به الگوی عوامل خلاقیت گیلفورد می باشد.برای تحلیل محتوای کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی از یک طرح کد گذاری استفاده شده است. روایی ابزار تحقیق بر اساس نظرات متخصصان تعلیم و تربیت قابل قبول بود و پایایی بر اساس فرمول اسکات محاسبه شد - مقدار آن . - ./93 داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی - فراوانی و درصد - مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان دادند که کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی بیشترین تأکید را به سطح تفکر همگرا،سپس تفکر واگرا و بعد حافظه شناختی و کمترین توجه را به تفکر ارزشیاب نموده است.

مقدمه

خلاقیت یک ویژگی مطلوب انسانی است که مدارس باید برای آموزش ویا پرورش آن جدیت نشان دهند.آموزش خلاقیت و یا تربیت تفکرخلاق به عنوان یکی از هدف های اساسی و شناخته شده تعلیم و تربیت است. حل مسأله و خلاقیت از ممتاز ترین توانایی های شناختی انسان است.کشورهای دنیا پرورش قوه خلاقیت شاگردان را از ارزشمندترین هدف تربیتی به شمار می آورند، زیرا پرورش خلاقیت ارتباط تنگاتنگی با پیشرف های اقتصادی و تمدن و ترقی هر کشور دارد. تعلیم و تربیت باید یادگیرندگان را آماده کند تا در حل مسأله خود از تفکر خلاق استفاده کنند.زیرا دنیای آینده احتیاج به انسان های خلاق دارد

تفکر از بارزترین ویژگی های انسان و یک فرایند گام به گام و دارای چهارچوب منطقی و نظام دار است که با در نظر داشتن هدف و غایتی معین صورت می گیرد.

بسیاری از فیلسوفان و نظریه پردازان تعلیم و تربیت معتقدند که پرورش مهارتهای تفکر خلاق، درست مانند مهارت خواندن و نوشتن باید از سال های کودکی آغاز شود. امروزه چارچوب روانشناسی چنین نشان می دهد که خلاقیت ذاتی نیست بلکه میتوانیم از طریق آموزش به کودکان یاد دهیم که از طریق تفکر واگرا به بررسی مشکلات بپردازند

خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در مقابل نظریاتی که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از تفکر نا معقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد

خلاقیت عبارت است از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه انسان به طوریکه توانایی ترکیب عوامل قبلی به جدید را داشته باشد.خلاقیت انجام دادن کاری نو است که از سوی گروه ها یا افرادی مورد توجه قرار می گیرد یا آنکه برای برآوردن نیازی استفاده می شود

گیلفورد خلاقیت را مترادف با تفکر خلاق میداند ک به سه سطح سیالی،اصالت و انعطاف پذیری تقسیم می کند. سیال بودن مقصود تعداد راه حل ها و ایده های پیشنهادی از سوی فراگیر است. گیلفورد معتقد است که محتوای کتاب های درسی می توانند با به کارگیری شیوه های متنوع، فراگیر را برانگیزاند که به تنوع و تعدد فکری برسد و از او انتظار ارائه راه حل های متعددی را داشته باشد. اصالت توانایی ایجاد و شکل گیری یک فکر،راه حل، فعالیت و عمل جدید و اصیل است که لازم است فراگیر از این قدرت برخوردار باشد تا بتواند از افکار و راه حل های عادی و تکراری بگذرد و از منظری تازه به موضوع بنگرد. انعطاف پذیری: به مفهوم تغییر در دیدگاه فردی و نگریستن به مسائل از زوایای مختلف و گاهی متضاد است 

گیلفورد در شناسایی عناصر هوش انسان 150 عامل را شناسایی کرده است و آن را در سه بعد »اعمال ذهنی« ، »محتوای ذهنی « و »ثمره فعالیت ذهنی« قرار داده است. او اعمال ذهنی را شامل چهار دسته فعالیت حافظه شناختی،تفکر همگرا،تفکر واگرا و تفکر ارزشیاب میداند.تفکر واگرا نشانگر عملکرد آزادانه تفکر است که گیلفورد آن را مترادف با خلاقیت می داند و در سه سطح روانی - سیالی - ،اصالت و انعطاف پذیری مطرح می کند.روانی - سیالی - سرعت بیان و تولید هرچه بیشتر مفاهیم،جملات و ایده هارا شامل می شود .

مقصود تعداد راه حل ها و ایده های پیشنهادی از سوی فراگیر است.اصالت توانایی تفکر با شیوه ای غیر متداول و خلاف عادت را شامل می شودکه لازم است فراگیر از این قدرت برخوردار باشد تا بتواند از افکارو راه حل های عادی و تکراری بگذرد و از منظری تازه به موضوع بنگرد.انعطاف پذیری دور شدن از امور رایج و قطع رابطه با تفکر مبتنی بر عادت را شامل می شود که به مفهوم تغییر در دیدگاه فردی و نگریستن به مسائل از زوایای مختلف و گاهی متضاد است - همان - .

از دیدگاه ارتباطی، محتوای درس علوم، مجموعه ای از روابط میان موقعیت ها است که کودکان می توانند با درک این روابط ،به فهم و دریافت عمیق دانش ها و ارزش ها نائل شوند مطالعات و تحقیقات فراوان سال های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشور ما ساختار محتوایی درس علوم تجربی دوره ی ابتدایی بر اساس دیدگاه مدرنیته و تکیه بر پرورش علاقه فنی سازماندهی شده و از علاقه ارتباطی غفلت شده است

حذف و یا به حاشیه بردن علاقه ارتباطی در درس علوم ،مربیان، طراحان و کودکان را با چالش های جدی مواجه کرده است به طوری که بعضی از محققان ابراز کرده اند، برنامه های آموزش علوم نتوانسته است روحیه علمی،کاوشگری،آفرینندگی و خلاقیت را در دانش آموزان پرورش دهد

در چند دهه ی اخیر هیچ یک از موضاعات درسی در سطح جهانی به اندازه ی ذروس علوم تجربی دچار تغییر و تحول نشده است.گرچه محتوای درسی علوم تجربی به خودی خود به دلیل پیشرفت فزاینده ی علم و دانش بشری روز به روز جدیدتر و مهم تر می شوند.ولی این تغییر تنها از جنبه ی محتوای آموزش علوم را در بر نمی گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید