بخشی از مقاله

چکیده

افسانهها، قصههای عامیانه چون روایات حماسی دربردارنده عناصری مشترک با اسطورهها هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی قومی و بشری دارد. بدین سبب میتوان ردپای عناصر و جلوههای اساطیری را در داستانهای عامه نیز بازیافت. یکی از شخصیتها و عناصر مشترک در اسطوره، حماسه و قصههای عامه سیمرغ است. این عنصر اسطورهای حتی در ادبیات عرفانی هم جایگاه ویژهای به خود اختصاص میدهد و کارکردی متفاوت مییابد. سیمرغ در قصههای عامه، متأثر از کارکرد اسطورهای و حماسیاش همچنان با قوت به حضور خود ادامه میدهد. قدرت درمانگری و نشانه پرسوزی آن یادگاری از باورهای اساطیری – حماسی است که در قصههای عامه هم برای سیمرغ حفظ شده است.

حضور سیمرغ این مرغ افسانهای و نشانههایش در قصههای عامیانه نشان میدهد که این چهره با دو نقشویژه اصلیاش جایگاه ویژهای در میان شخصیت های اساطیری، افسانهای و قصههای عامیانه یافتهاست. یافتهها در افسانهها و قصههای عامه نشان میدهند که سیمرغ شخصیتی حکیم و خردمند است که از توانی خارقالعاده برخودار است و دو خویشکاری راهنمایی و یاریگری قهرمان را عهدهدار است. گاه تنها این خویشکاریها را بسته به نوع چالش قهرمان بر عهده دارد و در چالشهای بسیار دشوار هر دو نقشویژه را توأم با هم به انجام میرساند.

مقدمه

اسطورهها در بردارنده باورهای مردم و زاییده اندیشه جمعی یک قوم است که همراه با دگرگونیهای حیات بشری با دگردیسی به حیات خود ادامه میدهند. روایات حماسی نیز؛ »زاییده اسطوره است... و جز از دل اسطوره برنمیتواند آمد.  از این روی حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید که دارای تاریخ کهن و اسطورهای دیرینهاند«مؤلفان فرهنگ افسانههای ایرانی مینویسند: »اسطوره در بّعد روایی؛ به قصهای گفته میشود که ظاهراً منشأ تاریخی مشخصی ندارد«افسانهها و قصههای عامیانه نیز روایات کهنی هستند که دربردارنده نمودهای اساطیری و کهن هستند که ریشه در ناخودآگاه قومی و جمعی دارد و از سنتی شفاهی و در طی زمان شکل گرفتهاند و آیینه کهنترین شکلهای اندیشه و باورهای مردم این سرزمین بهشمار میآیند: »اگر افسانهها و داستانها قدیمیترین اثر و کهنترین تراوش دستگاه ذهنی بشر نباشد، باری در جز کهنترین آثاری است که از اندیشه و تخیل بشر برجای مانده است.« 

اسطوره و قصه پیوندهای عمیقی دارند. شاید بتوان قصهها را شکل عامیانه اسطوره دانست: »در کنار اسطورههای اقوام، داستانهای پهلوانی یا حماسهها و افسانهها قرار دارند... حماسهها که از سنتی شفاهی سرچشمه گرفتهاند، روایات قومی معمولاً منظومه-ایاند که به عصر شکل گرفتن و استقرار اقوام سازنده حماسهها باز میگردند. این روایات منظوم که گاه تا مدتها شفاهاً و گاه به صورت مکتوب از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابند، مدعی بازگفتن حقایق حوادث گذشته یک قوماند« - بهار، . - 373 : 1389 تحول اسطورهها به قصه از آنجا شکل گرفته که؛ » با پیشرفت دانش و آگاهی بشر اسطوره رفتهرفته جنبههای اعتقادی خود را از دست داد و تنها به صورت قصه درآمد«  کهنترین نشان و بازمانده خیال پردازیهای بشر را در اسطوره، افسانه و قصه میتوان جستجو کرد.

 بسیاری از پژوهشگران از جمله فرای بر این باورند که قصه و اسطوره ماهیت مشترکی دارند: »اسطوره و قصه عامیانه مجموعه یا کل واحدی را تشکیل میدهند و هر یک از مقولات که مورد بررسی قرار گیرد، دو مقوله دیگر مشمول همان اصول - که در یکی مصداق پیدا میکند - میشوند« - فرای: . - 106-107 :1387 بنیاد برخی از قصههای عامیانه هم بر حضور عناصر اسطورهای نهاده شده است. یکی از شخصیتهای مشترک میان اسطوره، حماسه، افسانه و قصههای عامیانه شخصیت سیمرغ است.

پیشینه پژوهش

تا کنون پژوشهای بسیاری در قالب کتاب و مقاله در حزه فرهنگ عامه انجام گرفته است. از جمله ولادیمیر پراپ مردمشناس روسی با رویکردی نوین به مطالعه ساختار قصههای عامیانه پرداخت که آغازگر روایتشناسی فرمالیستی بود. وی با شیوه تقسیم و ردهبندی رخدادها و شخصیتهای داستان، به سی و یک خویشکاری مشترک در داستانهای پریان دست یافت. او با نوشتن ریختشناسی قصههای پریان زمینه مطالعات ساختاری قصه را برای دیگر پژوهشگران فراهم کرد. طبقهبندی قصههای عامیانه - 1371 - از اولریش مارزلف و  ریختشناسی افسانههای جادویی - 1387 - از پگاه خدیش از جمله دستاوردهای کاربرد شیوه ریختشناسی پراپ است. دولاشو با رویکرد روانشناختی در زبان رمزی افسانهها - 1364 - و زبان رمزی قصههای پریوار - 1366 - لایههای ژرف و عمیق افسانهها و قصهها را نمایان ساخت.

بلتهایم نیز افسون افسانهها - 1392 - و بررسی افسانههای پریان از دیدگاه روانشناسی - 1387 - را تألیف کرد. پیرامون قصههای عامیانه و اسطوره مقالات متعددی نوشته شدهاست. از جمله: حمیدرضا رحمتی، - 1383 - در مقاله؛ »ویژگیهای قصههای عامیانه فارسی« ویژگیهای قصههای عامیانه را بررسی و بیان کرده است.  مریم سلطان بیاد و محسن حنیف - 1390 - در مقاله؛ »مقایسه شخصیتهای قصههای عامیانه ایرانی و  داستانهای هانسکریستین اندرسن« به مقایسه شیوههای شخصیتپردازی داستانهای آندرسن با قصههای عامیانه ایرانی پرداختهاند.

فرزانه مظفریان » - 1391 - اسطوره و قصه-های عامیانه« بر آن بوده تا رگههای اسطورهای را در قصههای عامیانه بررسی نماید؟ با این همه تا کنون به بررسی چگونگی نمود کهنالگوی پیر خرد در قصههای عامیانه پرداخته نشده است. این پژوهش به بررسی حضور نماد کهنالگویی پیر خرد و چهرههای گوناگون آن در مجموعه نوزده جلدی فرهنگ افسانههای ایرانی، گردآوری علیاشرف درویشیان و رضا خندان - مهابادی - پرداخته است. این نوشتار میکوشد تا با در نظر داشتن ویژگیهای سیمرغ در اساطیر و افسانهها و تکیه بر ریختشناسی پراپ خویشکاریها و نقشویژههای سیمرغ را در قصههای عامه بکاود.

خاستگاه افسانهها و قصههای عامیانه

تحقیقات پیرامون اصل و منشأ قصهها به فولکلورشناسان قرن 19 بازمیگردد. فرضیاتی که در این باب مطرح شدهاند امروزه همگی اعتبار اولیه خود را از دست دادهاند؛ اما در زمانی که مطرح شدهاند جایگاه و ارزش بسیاری داشتند و خود منشأ تحولاتی عظیم در رویکردهای پژوهشی فرهنگ توده بهشمار میآیند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید