بخشی از مقاله

چکیده:

خانواده به عنوان یکی از مهمترین دغدغه ها ،ذهن متفکران زیادی را در حوزه های مختلف علمی اعم از مطالعات دینی ، روان شناسی ، جامعه شناسی و ... به خود مشغول نموده است.خانواده مهمترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موقعیت یک جامعه و ملت است، لذا سعادت هر جامعه منوط به نیک بختی خانوادههای آن جامعه است، بنابراین، باید هرچه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید. دستیابی به این مهم تنها از طریق تحکیم خانواده امکان پذیر است. تحکیم خانوداده محصول عوامل مختلف است که یکی از این عوامل ناظر به دیدگاه های انسان شناختی است، زیرا که اگر آدمی به شناخت کامل و جامع خود برسد و از وظایف و اهداف انسانی خود آگاهی داشته باشد، بسیاری از مشکلات در رابطه با خود او و ارتباطهای او به-وجود نمیآید و یا دست کم برطرف میشود، مقالهی حاضر به تحکیم خانواده با توجه به مبانی انسان شناختی فلسفی میپردازد، و با تکیه بر انسان شناسی فلسفی در این خصوص به اصل وجودی، جایگاه روابط اجتماعی، اهداف و بقاء اجتماعی انسان و در دیدی جزئیتر تحکیم خانواده میپردازد.این پژوهش ابتداً به معناشناسی، مفاهیم، خانواده، تحکیم خانواده و انسان شناختی میپردازد و بعد از آن با روش توصیفی تحلیلی به تأثیر دیدگاه های انسان شناختی با نظر به اندیشه ابن سینا در تحکیم خانواده میپردازد و مؤلفههای مرتبط با آن را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.

مقدمه و بیان مسأله:

اهمیت پرداختن به موضوع تحکیم خانواده، ریشه در اهمیت خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگهای گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امتها مرهون رشادت و ضلالت خانواده میباشد. اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است، همهی دستاوردهای علمی، هنری بشر در سایهی خانوادههای سالم و امن پدید آمده است، علاوه بر این کارایی و ارزش علم و هنر نیز در صورت تحکیم خانواده است، و بدون خانواده، نهتنها هویت انسانی بشر نابود میشود، بلکه همهی تلاشهای فردی و اجتماعی نیز در حقیقت بیثمر و نا فرجام خواهد ماند. از این جهت است که تحکیم خانواده بسیار مهم و به عبارتی قوام جامعه وابسته به تحکیم این نهاد مقدس - خانواده - است و بر اساس اهمیت این امر، انسان الزام می یابد که به این مقوله نگاهی ویژه داشته باشد، و همهی عوامل و آنچه که در این امر مهم مؤثر است را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. از جمله این عوامل انسان شناسی میباشد، که با ریشهیابی ساحت وجودی انسان، حقیقت انسان، امیال، اهداف و ارتباطهای اجتماعی انسان در انسان شناختی میتوانیم به موضعی دقیق در رابطه با انسان برسیم و آن را در تحکیم خانواده به کار بریم، بخ عبارتی دیگر میتوانیم با انسان شناختی رابطهای میان این مقوله و تحکیم خانواده یافت و آن را قوت بخشید.

معنا شناسی خانواده

قبل از ورود به بحث و نشان دادن تحکیم خانواده با مبانی انسان شناختی، نویسنده مفاهیم مورد نظر در این پژوهش را تعریف و توضیح میدهد تا مفهوم موردنظر از این واژهها در این تحقیق روشن گردد . مفهوم خانواده علی رغم اینکه یک مفهوم رایج در کاربدر عامیانه است اما محققان ضمن بحث در باره آن نخست این مفهوم را تعریف می نمایند. تاکنون تعاریف گوناگونیبرای خانواده ارائه شده است که عموماً بر اساس آن دو نکته بیان گردیده؛ یکی ساختارهای موجود خانواده که تاریخ از آن یادکرده است و دیگری انتظاراتی که از کارکرده خانواده بوده است.خانواده متشکل از افرادی است که از طریق پیوندزناشویی، هم خونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابل هستند، فرهنگ مشترک پدید میآورند و در واحد خاص زندگی میکنند.

خانواده گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی بههم پیوند خوردهاند، و کارکرد اجتماعی اصلی آنها تولید مثل است.خانواده در لغت به معنای خاندان، دودمان و تبار آمده است، اما در معنای اصطلاحی آن اختلاف وجود دارد و اندیشمندان گوناگون علوم اجتماعی، تعریفهای متنوعی برای آن ذکر کردهاند که هرکدام از این تعاریفهب بُعدی از خانواده توجه نموده است. با توجه به هدفی که از نگارش این مقاله وجود دارد و با توجه به منابع اسلامی میتوان خانواده را چنین تعریف کرد؛خانواده کوچکترین و سادهترین و عمومی ترین، واحد اجتماعی است که بر اساس ازدواج رسمی بین یک مرد و زن تشکیل میشود و با تولد فرزند توسعه مییابد.

سازمان ملل متحد - - 1994 نیز در آمار جمعیتی خود خانواده را چنین تعریف میکند؛ خانواده یا خانوار به گروه دو یا چند نفرهای اطلاق میشود که باهم زندگی میکنند؛ درآمد مشترک برای غذا و دیگر ضروریات زندگی دارند و خون، فرزندخواندگی یا ازدواج، باهم نسبت دارند. در یک خانواده ممکن است یک یا چند خانواده زندگی کنند. تمام خانوارها، همخانواده نیستند.

اولین مفهوم مشترکی که از مجموعهی تعاریف ذکر شده و دهها تعریف ارائه شدهی دیگر استنباط میشود، این است که خانواده پیوند عمق و پایدار جسمی و روحی چند نفر برای زیستن در فضای واحد است. یعنی بدون تحقق این پیوند، خانواده معنایی ندارد، قوام این بنا به میزان پیوند اعضای آن بستگی دارد، بنابراین جهت تعالی کارایی خانواده، لازم است بر تحکیم پیوند و روابط اعضای خانواده تأکید شود. فلذا، تحکیم روابط در خانواده از جمله مهمترین مسائل در سلامت و رشد فرد، همچنین پویایی و توسعه همه جانبه در جامعه است.  

معنا شناسی مفهوم تحکیم خانواده:

پیش از ورود به بحث لازم است بدانیم که منظور از تحکیم خانواده و حفظ آن چیست؟ بیشک، معنای این مفهوم داشتن بنایی با سستی و ناپایداری، آن هم به هرقیمت ممکن نسیت. قرارگرفتن اعضای خانواده زیر یک سقف به قیمت ظلم و تعرض به یکی از آنها یا نادیده انگاشتن حقوق آنها یا توصیه و سفارش به گذشت و چشمپوشی بی مورد از خطاهای دیگری و پذیرش ظلم و بی عدالتی بهمنظور جلوگیری از طلاق و جدایی، هرگز به معنای ثبات و استواری کانون خانواده نسیت، زیرا، به یقین، سرپا بودن خانواده با تحکیم و ظلم انسانی و تحمل بردباری دیگری از سر ناچاری و ترس از فروپاشی خانواده، استحکامی در پی نخواهد داشت و اگر در ظاهر پایدار باقی بماند، از درون پوسیده و بیثبات است و بیشک نمیتواند ویژگیهای خانوادهی سالم و با نشاط را داشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید