بخشی از مقاله

چکیده درک موقعیت و جایگاه خانواده از سوی اعضا، اولین گام در تنظیم روابط است. هر یک از افراد باید به هدف اصلی خانواده که سکونت اهل آن است، توجه داشته باشد و در جهت تأمین آن تالش کند و خواسته ها و توقعات خود را به سمت آن هدف سوق دهد. خانواده، جامعه ی کوچکی است که نیازمند مدیریت است. بهترین نمود مدیریت خانواده، در تثبیت نقش هاست. زن و مرد مسلمان، در سایه ی ازدواج، پیمان وحدت بسته اند و دست بیعت بر ایجاد محیطی سرشار از تفاهم و رشد داده اند.

آن ها بنیانگذار یک خانواده و یک نسل انسانی هستند. الزمه ی دستیابی به این هدف مقدس، آن است که در یک نظام صحیح، موقعیت هر فرد طراحی و تعیین شود و بپذیرد که نسبت به دیگری حقوقی دارد و در قبال آن وظایفی را متعهد می شود. مرد همسر و پدر خانواده است و حق همسری و پدری دارد؛ پس باید حقوق او در جایگاهش رعایت شود و زن نیز همسر و مادر خانواده است و باید حقوق او نیز در هر دو جایگاه محفوظ باشد.

در این میان، انتظارات افراد از یکدیگر برحسب نقش ها تعدیل می شود. فرزندان باید پدر را در جایگاه پدری باور کنند؛ نه خدمت گزار و بانک خانواده و مادر را نیز در جایگاه مادری باور کنند؛ نه خدمه ای با محبت و سخت کوش. همسران نیز باید موقعیت یکدیگر را در نظر داشته باشند. البته همکاری و کمک به دیگری در خانواده، به معنای تزلزل یا جابجایی نقش ها نیست و اختالف سلیقه هم امری پذیرفته است..

مقدمه:

خانواده رکن اساسی جامعه ی انسانی است و شرط پویایی و استواری آن، وجود روابط صحیح و پایدار میان همسران است. تحصیل معرفت به این گونه روابط، نیازمند آشنایی هر یک از اعضا با وظایف و حقوق خویش است. قرآن کریم به عنوان عالی ترین راهنمای حیات بشر، بهترین هدایتگر در این مسیر است. در نوشتار حاضر، با رجوع به رهنمودهای حکیمانه ی این کتاب عظیم، راه های تحکیم روابط زن و شوهر در خانواده بررسی شده و ضمن معناشناسی خانواده و بیان اهمیت و ضرورت بحث، موضوعات ذیل تحلیل گردیده است: انگیزه تحکیم روابط در خانواده، عوامل مؤثر بر تحکیم روابط، ساختار خانواده آرمانی و اصول تحکیم خانواده درقرآن. اهمیت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده»،ریشه دراهمیت نهاد خانواده دارد.

نهاد مقدس خانواده ، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آن جا که سعادت و شقاوت امت ها، مرهون رشادت و ضاللت خانواده می باشد. اولین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا، سالمت و پایداری خانواده است. همه ی دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه ی خانواده های سالم و امن پدید آمده است. عالوه بر این، کارایی و ارزش علم و هنر نیز در صورت برپایی خانواده است و بدون خانواده، نه تنها هویت انسانی بشر نابود می شود، بلکه همه ی تالش های فردی و اجتماعی نیز در حقیقت بی ثمر و نافرجام خواهد ماند.

معناشناسی خانواده

تاکنون تعاریف گوناگونی برای خانواده ارائه شده است که عموماً بر اساس دو نکته بیان گردیده؛ یکی ساختارهای موجود خانواده که تاریخ از آن یاد کرده است و دیگری انتظاراتی که از کارکرد خانواده بوده و هست . «خانواده متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابل هستند؛ فرهنگ مشترک پدید می آورند و در واحد خاص زندگی می کنند.» - منصور قنادان، 5731، ص - 541

«خانواده همچون گروهی از افراد است که روابط آنان با یکدیگر بر اساس هم خونی شکل می گیرد و نسبت به یکدیگر خویشاوند محسوب می شوند.» - همان - «خانواده گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی به هم پیوند خورده اند و کارکرد اجتماعی اصلی آن ها تولید مثل است» - ساروخانی، 5731، ص - 571 سازمان ملل متحد - 5994 - نیز در آمار جمعیتی خود، خانواده را چنین تعریف می کند: «خانواده یا خانوار به گروه دو یا چند نفره ای اطالق می شود که با هم زندگی می کنند؛ درآمد مشترک برای غذا و دیگر ضروریات زندگی دارند و از طریق خون، فرزندخواندگی یا ازدواج، با هم نسبت دارند. در یک خانواده ممکن است یک یا چند خانواده زندگی کنند، تمام خانوارها، هم خانواده نیستند.» - نجاریان، 5731، ص - 59

اولین مفهوم مشترکی که از مجموعه تعاریف ذکر شده و ده ها تعریف ارائه شده ی دیگر استنباط می شود، این است که خانواده پیوند عمیق و پایدار جسمی و روحی چند نفر برای زیستن در فضای واحد است. یعنی بدون تحقق این پیوند، خانواده معنایی ندارد؛ قوام این بنا به میزان پیوند اعضای آن بستگی دارد. بنابراین، جهت تعالی کارایی خانواده، الزم است بر تحکیم پیوند و روابط اعضای خانواده تأکید شود .فلذا، تحکیم روابط در خانواده از جمله مهمترین مسائل در سالمت و رشد فرد، هم چنین پویایی و توسعه همه جانبه در جامعه است.

تحکیم روابط خانواده

الف. تبیین مفهومی تحکیم روابط خانواده :

در ابتدا و قبل از ورود به بحث، الزم است به تبیین مفهومی عنوان بحث که گویای ساختار کلی مقاله است، پرداخته شود . مقصود از تحکیم خانواده چیست؟ آیا منظور نگه داشتن بنایی هر قدر سست و ناپایدار صرفاً با حفظ نامی از آن است؟ آیا منظور، پایداری خانواده، به قیمت کوتاه آمدن یک طرف و پذیرش ظلم از سوی او و بی عدالتی از طرف مقابل است؟ آیا صرف اجتماع چند وابسته خونی یا سببی، زیر یک سقف با هرگونه روابطی هر قدر ظالمانه، با نادیده گرفتن حقوق و شخصیت انسانی یک نفر و زورگویی و یکه تازی دیگری، خانواده ای محکم خواهد بود؟ به طور قطع، سر پا بودن خانواده با تحکم از سوی یک فرد و بردباری از سر ناچاری و ترس از فروپاشی از سوی دیگری، استحکامی در پی نخواهد داشت و اگر در ظاهر پایدار بماند، از درون پوسیده و فرونشسته است .مقصود از تحکیم خانواده، فراگیری اصل اعتدال میان همگان، حاکمیت اخالق و حفظ حقوق همه ی اعضاست.

ب. انگیزه تحکیم روابط در خانواده:پایداری خانواده در طول تاریخ و در پهنه ی جغرافیای ملل، حاکی از انگیزه یا انگیزه هایی برای حفظ روابط و پیوند میان اعضای آن است. تحلیل این پیوند، در خانواده های مختلف با ساختارهای گوناگون، نمایانگر چند انگیزه ی محدود می باشد . برخی روانشناسان معاصر، آدمی را دارای چند انگیزه اصلی و بنیادی می دانند. برخی دو غریزه ی «صیانت ذات و غریزه ی جنسی» را برمی شمارند. برخی «انگیزه ی اجتماعی» را نیز به آن دو می افزایند و برخی چهار غریزه ی «صیانت ذات، تغذیه، غریزه ی جنسی و میل اجتماعی» را جزء این انگیزه ها به حساب می آورند.

- سیاسی، 5714، ص. - 713 برخی که «میل جنسی» را محور تصمیم گیری ها و تحرکات بشر می دانند، اعتقاد دارند که هدف اصلی تشکیل خانواده، شکل حقوقی و رسمی دادن به ارضای این غریزه است .در پاسخ باید گفت: میل جنسی در تشکیل خانواده - ازدواج - انگیزه ی مؤثر و اصلی است؛ اما در روابط و پایداری آن نقش انگیزه را نخواهد داشت و اگر عوامل دیگر به کمک آن نیایند، به تنهایی عاملی کافی نخواهد بود؛ زیرا منظور از تحکیم روابط، تداوم آن تا پایان همزیستی است.

در حالی که میل جنسی در طول زندگی شدت و ضعف دارد و در دوران پیری اصوالً نقشی نخواهد داشت؛ ولی روابط در بسیاری از خانواده ها در این دوران قوی تر و پایدارتر است و برعکس در بسیاری از خانواده های جوان که میل جنسی شدیدتری حاکم است، به لحاظ آن که این میل در خارج از خانواده پاسخ داده می شود، سستی بیشتری مشاهده می شود.پس «میل جنسی» در تحکیم روابط اعضای خانواده، نقش انگیزشی نداشته، بلکه عامل تقویت کننده است و به طراوت محیط و باال بردن آستانه ی تحمل کمک می کند؛ لذا نقش بسیار مهمی در خانواده دارد و همسران می توانند از آن برای یک زندگی پایدار کمک بگیرند.

از میان انگیزه های متفاوت و فراوانی که برای برپایی خانواده و حفظ پیوند میان اعضا می توان برشمرد، چند عامل عمده به نظر می رسد : -5 فطرت انسان برحسب فطرت، جمع طلب است و به طور طبیعی از انزوا و تنهایی گریزان است. به همین لحاظ تا قبل از تشکیل خانواده، به خانواده ای که در آن متولد شده، وابستگی شدید دارد و بعد از آن، در اولین فرصت مناسب، خود تشکیل خانواده می دهد و به آن وفادار می ماند. هم چنین، تعلقات انسان به محیط و افرادی که با آن ها مأنوس شده، به طور فطری انسان را پایبند می کند؛ گرچه به ظاهر امری اکتسابی به نظر می رسد، اما جذبه ای از درون است .

-2اخالق «خلق، عبارت از عادت، مروت، طبع و دین» است. - قرشی، 5712، ص. - 297 غزالی نیز اخالق را عبارت از «اصالح و پیراستن قوای سه گانه تفکر، شهوت و غضب» می داند. وی معتقد است، اخالق، هیئتی رسوخ یافته در نفس است که باعث می شود انسان با سهولت، آسانی و بدون تأمل و اندیشه رفتار نماید. این حالت، زمینه ی صدور افعال پسندیده و نیکو و دوری از افعال زشت و ناپسند است. - رک. غزالی، 5734، ص. - 771

با رجوع به این دو تعریف ودیگر تعاریف اخالق، مشخص می شود که رابطه ی اخالق و خانواده، رابطه ای کامالً مستقیم و الزامی است؛ زیرا جز در محیط امن و سازنده ی خانواده، انسان هرگز قادر به کسب آگاهی، کمال و رفع نواقص از نفس و رفتار خود نمی باشد. بنابراین، انسان که جویای کمال و گریزان از ضعف و نقص است، طالب حضور در خانواده و تحکیم روابط اعضای آن می باشد. به طور کلی، استواری و محکم بودن خانواده ها، حاصل پایبندی های اخالقی اعضای آن و پرهیز از کج خلقی و فساد است؛ حتی در میان خانواده هایی که چندان پایبند به احکام الهی نمی باشند. هم چنین بسیاری از سنت های پسندیده میان اقوام مختلف ، جهت عمل به همین اخالقیات است. بنابراین، یکی از راه های حفظ خانواده بها دادن به این سنت هاست .

-7شریعت نقش ادیان و شرایع مختلف در سامان دهی و هدایت زندگی بشر، به خصوص در روابط اجتماعی، نقشی اساسی، قابل اعتماد و پایدار بوده است. شرایع آسمانی با تعیین ضوابط و آیین نامه های رفتاری، عالوه بر تصحیح روابط انسانی، بشر را مؤدب به آداب درست اجتماعی و خانوادگی کرده و از انسان غارنشین بی هویت، امت های بزرگ انبیای الهی را ساخته است. همه ی ادیان الهی بدون استثنا، شامل احکام دقیقی برای تنظیم روابط خانواده اند. این احکام در شکل اصلیشان و به دور از تحریف، به دلیل آن که بر اساس فطرت وضع گردیده اند، ضامن سالمت و صلح در خانواده اند. به همین دلیل، خانواده در میان اقوام مؤمن، استوارتر بوده و میزان طالق در آن، بسیار کمتر از اقوام غیرمقید است.

بر این اساس، شریعت همواره به منزله ی یک معلم و مراقب در خانواده نقشی مؤثر را ایفا کرده است .در تمامی شرایع آسمانی، محبت ورزیدن، مدارای همسران با یکدیگر، خوش رفتاری و خوش کالمی در خانواده، رعایت حقوق یکدیگر، رسیدگی به کودکان، احترام به بزرگان و حمایت از بیماران، عبادت محسوب می شود و امری مقدس است. مؤمنین به انگیزه ی اطاعت از حق و جلب رضای خدا، سعی در کنترل رفتار خویش و صبوری در برابر نامالیمات زندگی دارند. البته این اطاعت، هم از سوی زن و هم از سوی مرد، پسندیده است؛ در غیر این صورت، یک سویه بودن آن، بنای ظلم در خانواده خواهد بود. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید