بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات عامیانه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم عوام است که افسانهها، باور داشتها، داستانها، ترانهها، و... را شامل میشود. ترانههای عامیانه به دلیل پاسداری از هویت فرهنگ ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما بخش مهمی از ادبیات شفاهی، محسوب میگردد. اشعار محلی گیلان دارای ارزشها و ویژگیهای ممتاز و برجستهای هستند و تنوع و فراوانی دارند.

قالب این ترانهها تک بیتی و گاه سه بیتی، مثنوی، ترجیح بند، چهار دانه و... است. ترانههای محلی به لحاظ مضمون و محتوا شامل: ترانههای کار - بجار سرایی، چایکاری، چوپانی، صیادی، نوغانداری و... - ترانههای سرور و آیینی - نوروزخوانی، عروسه گوله، گول گوله چهارشنبه و... - لالایی، حماسی، عاشقانه، عروسی، ورزش، سرگرمی و... است. در این مقاله، پس از بیان و تعریف ادبیات شفاهی و ترانههای عامیانه، تاریخچه، ارزشها و ویژگی های آن ارائه میگردد. سپس ترانهها از نظر قالب، مضمون و محتوا، تقسیم بندی و برای هر یک نمونه یا نمونههایی آورده میشود.

مقدمه

ادبیات شفاهی در طول تاریخ، همواره وجود داشته است. بیان عواطف و درد و عقاید مردم با گویش های هر قومی زنده مانده است. موسیقی محلی، بخش مهمی از ادبیات شفاهی گیلان است که شاعران آن اغلب عموم مردم: کشاورزان، دامداران، مادران و... بوده است. بنابراین، متعلق به توده عامه است اگرچه این ترانهها از آغاز در روح و جان بشر بوده است و در زندگی و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و مردم نقش بهسزایی داشتهاند ولی تاکنون تحقیق مبسوط و جامعی در این زمینه ارائه نشده است. تنها در برخی آثار، مطالبی پراکنده در این زمینه وجود دارد که به جمع آوری این ترانهها پرداختهاند. طرح این مقاله به تحلیل و معرفی ترانههای عامیانه و نیز طبقهبندی این اشعار در گیلان اشاره می کند. آنچه مسلم است پرداختن به همه ترانههای محلی در مناطق مختلف ایران و حتی استان گیلان کار بسیار دشواری است و طبقه بندی و بررسی آن در گنجایش یک مقاله نیست.

پیشینه تحقیق:

ترانههای محلی، تسکین دهنده دردها و رنجهای ناشی از کار و تلاش مردم است. روستاییان گیلان هنگام کار در مزارع و کشاورزی، چایکاری، گلهداری، ماهیگیری و برداشت محصول، ترانههایی را به زبان خودشان زمزمه می کنند گاه تک نفری است که دیگران گوش میدهند و مشغول کار میشوند و گاهی هم همخوانی دارند. بیشتر ترانههای محلی و کار، نغمههای دلی است و بدون ساز و نی و... خوانده میشود و مانند ترانههای محلی شیرازی - واسونک - vasunk که زنان در مراسم عروسی همراه دف و دایره میخوانند نیست.

اگرچه ادبیات شفاهی و ترانههای محلی بسیار قدمت دارند و همواره در طول تاریخ با مردم بوده است اما تاکنون تحقیق جامعی در این زمینه ارائه نشده است. تنها در بعضی موارد مطالبی پراکنده وجود دارد که خوانندگان و محققان را اقناع نمیکند. در دوران مشروطه، عدهای به جمع آوری این نوع ادبیات پرداختهاند که فاقد تحلیل و محتوا و طبقه بندی خاصی است. -1کوهی کرمانی - - 1338 هفتصد ترانه. -2ابراهیم شکورزاده - - 1338 ترانههای روستای خراسان. -3عیسی نیکوکار - - 1352 ترانههای نیمروز. -4صادق همایونی - - 1379 ترانههای محلی فارس. -5محمد احمد پناهی سمنانی - - 1383 ترانه و ترانه سرایی در ایران، و حسن ذوالفقاری، گونه شناسی بومی سرودهای ایران است.

ترانه عامیانه

سادگی کلام و بیان از مهمترین ویژگیهای این نوع ترانهها است، چون اغلب با توده مردم و قشر زحمتکش جامعه سر کار دارد. »ادبیات عامیانه که شامل افسانهها، داستانهای حوادث زندگی، اشعار و ترانههای عامیانه و... که برای سرگرمی و تفنن مردم به کار میرفته است امروزه جزیی از بخشهای فرهنگ به شمار میآید.« - روانپور، - 119 :1374 ترانههای عامیانه بسیار سادهاند و الفاظ پیچیدهای ندارد. بیشترین آوازهایی که خوانده می شود حالت جمعی دارند و کمتر در حالت تک خوانی بیان میگردد. سرایندگان این ترانهها اغلب نامشخص است. در بسیاری از موارد افراد، بی سواد هم این ترانهها را میسرودند و نسل به نسل، ماندگار شده است. »نخستین بار آمبروازمورتون در 1855 میلادی، آثار باستان و ادبیات توده را فولکلور - - Folklore نامید، یعنی دانش عوام.

»فرهنگستان ایران، کلمه فارسی توده شناسی یا مردم شناسی را به جای لغت فرنگی فولکلور - - Folklore انتخاب کرد و آن را علمی برای شناخت عادات و رسوم توده مردم، مجموع افسانهها، ترانههای عوامانه و تصنیفهای عامیانه، تفسیر و قلمداد کرد.

مرحوم دکتر بهار در کتاب»بهار و ادب فارسی« ریشهی»ترانه« امروزی را»ترانگ« میداند که بعدها به آن ترنگه، ترنگ، و رنگ گفته شد و امروزه بدان»ترانه« میگویند.

گرگین در تعریف ترانه نوشته است: »هر قطعه کوچکی که دارای لحنی از الحان موسیقی باشد، میتوان آن را ترانه نامید - .

ترانه های عامیانه و محلی به اشعاری گفته میشود که شاعران آن تحت تأثیر عوامل محیطی و یا ذوق روستاییشان، آنها را سرودهاند و هر یک بازگو کنندهی احساسات، دردها، آداب و رسوم و عقاید مردم زمان خود هستند و بخش وسیعی از ادبیات شفاهی و فولکلور بشری را تشکیل میدهند.

زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی متأثر از متغیرها و عوامل اجتماعی مختلف همچون سن، جنسیت، طبقه اجتماعی و تحصیلی است. گویش شناسیِ علمی در ایران به طور رسمی از اواخر سال 1339 آغاز شده است. هدف از طرح گویش شناسی ایران، نشر و گسترش فرهنگهای مناطق گوناگون کشور است. نمونههایی از گویشها و زبانهای ایران در چند نقطه در شمال، مرکز، غرب و جنوب روستاهای گیلان بررسی شده است. »کار گویش شناسی در چند کشور مثل سویس، فرانسه و افغانستان که زبانها و لهجههای متنوعِ در شُرف نابودی دارند انجام گرفته است

شادروان محمد معین در فرهنگ فارسی، کلمات و اصطلاحاتی از زبان و گویش های محلی ضبط نموده است اما عیب اصلی کار این بود که گویش شناسی به طور جزیی نگاه شده است و یک علم مشخص و اصول و قاعده رسمی ندارد. اگرچه ترانههای عامیانه، گوینده، سراینده و تاریخ پیدایش چندان مشخصی ندارد، اما »سرچشمه ترانههای عامیانه بسیار قدیمی و هم زمان نخستین تراوشهای معنوی بشر است.

این ترانهها از آغاز حیات بشر، در روح و جان مردم بوده و هنر سرودن این ترانهها متعلق به مردم و تودهی عوام است که »گاهی به قدری ماهرانه از عهده این کار بر میآیند که اثر آنها جاودانی میشود. این نابغههای گمنام، مولفین ترانههای عامیانه هستند.« - همان: » - 204هر چند این اشعار در نظر علمای شعری و دانشمندان و ادبای عالیقدر از لحاظ ادبی، ارزش ندارد لیکن از لحاظ حال و لطف طبیعی، شناختن عادات و حالات، تصورات و تعبیرات مردم و از نظر لغت و لهجه و سایر خصوصیاتی که مربوط به فن ِ »مردم شناسی« است دارای کمال اهمیت است.

ویژگی ترانه عامیانه:

ترانههای عامیانه مانند دیگر بخشهای ادبیات شفاهی، دارای ویژگیهای برجسته و ممتازی هستند که این خصوصیات، سبب حفظ و ماندگاری آنها شده است. در این بخش، ابتدا برخی از ویژگیهای عمومی ترانههای عامیانه و سپس ویژگی این ترانه ها در گیلان بیان میشود: »لطف و گیرندگی طبیعی، صداقت در احساسات، سادگی تشبیهات و طراوت شاعرانه و...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید