بخشی از مقاله
چکیده
دین مبین اسلام در زمینه تعلیم و تربیت آموزه های فراوانی دارد که بخش مهمی از آن مرتبط به تربیت فرزندان است. از آنجا که دین اسلام به عنوان دین اعتدال شناخته می شود در زمینه تربیت فرزند نیز تاکید زیادی بر موضوع اعتدال دارد. با توجه آنچه ذکر شد در این پژوهش در پی یافتن این مطلب هستیم که معصومین - علیهم السلام - در چه مواردی توصیه هایی برای تربیت فرزندان بر محور اعتدال بیان فرموده اند .
در این مقاله ابتدا شواهدی از روایات مبتنی بر رویکرد اعتدالی معصومین - علیهم السلام - در تربیت فرزندان ارائه شده و به تحلیل هریک از روایات پرداخته شده است. آنچه در پایان به عنوان نتیجه این پژوهش می توان بیان کرد اینکه اعتدال محوری در تربیت فرزندان در میان روایات معصومین - علیهم السلام - در این موضوع ها مورد اشاره قرار گرفته است: .1 برخورد عاطفی .2 امر و نهی کردن فرزندان .3 واگذاری مسئولیت به آنان .4 نظارت بر کارهای آنان .5 یاد گرفتن احکام و آموزش دینی .6 کمک های مالی به آنان.
.1 مقدمه
یکی از مشکلات تربیتی خانواده ها این است که روش پرورشی آنها حول محور افراط و تفریط دور میزند؛ عدهای آن چنان کودکان خود را لوس و بی تربیت و... بار می آورند که کودک با یک دنیا توقع وارد اجتماع می شود و در برخورد با کوچک ترین مشکل و سختی از صحنه زندگی بیزار میشود، که کودکان فراری، کودکان بزهکار، و... ثمره این نوع تربیتاند و از آن طرف، عدهای دیگر، آن چنان با فرزندان خود قُلدری و زورگویی مینمایند که اصلاً کودک نمیتواند در موردی اظهار نظر و شخصیت کند و خودی نشان دهد .
این دو شیوه تربیت، با روح سازندگی کودک منافات دارد؛ لذا امام باقر علیه السلام در این زمینه میفرماید: بدترین پدرها - والدین - کسی است که - در تربیت فرزندان - نیکوکاریاش او را به زیاده روی بکشاند. و از آن طرف نیز فرزندان برای سلامت خانواده، ملزم به رعایت قاعده اعتدال و میانه روی هستند، چنانکه امام باقر علیه السلام در ادامه میفرماید: و بدترین فرزندان، فرزندی است که آن قدر کوتاهی کند که در نهایت، مورد نفرین والدین قرار بگیرد.«
.2-1 تبیین مفاهیم
اعتدال: از ریشه عَدْل لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن معنی عدل به مساوات، در آن مورد هم بکار میرود. پسعَدْل - - تقسیط بر اساس راستی و کمال است.
در بیانی دیگر، معنای مادّه آن ]عدل[حدّ وسط بین افراط و تفریط است به گونه ای که در آن هیچ زیاده و نقصان نباشد. از ریشه عدل، به معنی میانهگیریِ مابین دو حالت یک چیز از نظر کمی و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو است. چنانکه به روزها و شبهای بهاری و پاییزی که اندازه یکدیگرند، »اعتدال بهاری و پاییزی« گفته میشود
برگردان فارسی اعتدال »میانهروی« است که به پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق میشود و واژه معادل عربی آن »اقتصاد« است.این واژه بر دو گونه است: اول: اقتصاد پسندیده بطور مطلق در میانه روی چیزی که دو طرف افراط و تفریط دارد مثل جود یا بخشش که میان حالت زیاده روی و بخل قرار دارد و شجاعت که حالتی است ما بین تهور و ترس و مانند اینها و بر این معنی است. دوم: اقتصادی است که بطور کنایه از آنچه میان حالت پسندیده و ناپسند قرار میگیرد، مثل قرار گرفتن میان عدل و جور که نه عدالت است و نه جور و ستم.بنابراین در تعریف اعتدال چنین گفت: اعتدال، یعنی میانهروی و حد فاصل میان افراط و تفریط که چنین کاری از نظر اسلام، در همه چیز مطلوب است.
تربیت در لغت
از گفتههای زبانشناسان و فرهنگ واژهها چنین برمیآید که »تربیت« مصدر باب »تفعیل« و دارای سه ریشه است:
1 -ربأ، یربؤ = - فعل مهموز - -2 ربی، یربی = - فعل ناقص - -3 رب، یرب = - فعل مضاعف -
تربیت چون از »ربا، یربو« باشد، رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و بالیدن را میرساند. ابن منظور در لسان العرب میگوید:یعنی چیزی رشد کرد و افزوده شد.
بیشتر زبانشناسان - چنانکه خواهد آمد- تربیت را با عنایت به ریشه »رب، یرب« تعریف کردهاند. از باب نمونه راغب اصفهانی بر آن است که: »تربیت، دگرگون کردن گام به گام و پیوسته هر چیز است تا آنگاه که به انجامی که آن را سزد برسد. و بیضاوی، تربیت را »به کمال رساندن و ارزنده ساختن اندک اندک هر چیز« دانسته است.
پژوهندگان تفسیر نمونه آوردهاند: رب در اصل به معنای مالک و صاحب چیزی است که به تربیت و اصلاح آن میپردازد و باید توجه داشت که رب از ماده »ربب« است، نه »ربو« - یعنی ماده اشتقاق آن مضاعف است و نه ناقص - . و به هر روی در معنای آن پرورش و تربیت نهفته است.
بدین ترتیب میتوان بدین رهیافت نایل آمد که »رب« و »مربی« از ماده تربیت است و در معنا و مفهوم لغوی تربیت، سه عنصر مربی، هدفداری مربی مبنی بر رشد دادن متربی و کمالیابی تربیت شونده، از ارکان و عناصر اصلی به شمار میروند، به گونهای که با نبود هر یک از اضلاع این مثلث، مفهوم تربیت بر آن صادق نیست و این هر سه جزء، از یک منظر، فراخنای مفهوم تربیت را محدود میکنند، هر چند که از منظر دیگر - سویهها و ابعاد وجودی تربیت شونده - اطلاق و شمول دارد، به این معنا که تربیت را به ساحت خاص مادی و یا معنوی تربیت شونده محدود و مقید نمیکند. پس تربیت آنگاه که درباره انسان به کار میرود، هر دو ساحت مادی و معنوی آن را پوشش میدهد و رشد و کمالیابی آنها مورد نظر مربی است و باید باشد.
تعریف تربیت
با آنکه اهمیت و نقش انحصاری تربیت در تحقق فرهنگ و تمدن و رشد و تعالی آن دو بر مربیان و اندیشهوران بزرگ پوشیده نبوده است، از همین رو، غزالی تربیت را پس از پیامبری، شریفترین کار آدمی خوانده و کانت آن را بزرگترین و دشوارترین مسئله آدمی دانسته
-2 شاخصههای اعتدال در تربیت فرزندان
تربیت تکلیفی است که در گام اول بر عهدهء والدین است و قابل فروگذاردن نیست و رشد و تعالی فرزندان متوقف بر ادای به موقع و درست این تکلیف توسط خانواده است.برای آن که والدین بتوانند به درستی از عهدهء این تکلیف سنگین برآیند و جریان هدایتگری و تربیت دینی فرزندان توسط آنان به نحو مطلوب صورت گیرد، یکی از موارد مؤثر و مهم در تربیت، اعتدال در آن است که در این نوشتار تعدادی از شاخصهای اساسی مورد نظر در امر تربیت فرزندان با نظر به روابات مورد بحث قرار گیرد.
.1-2 اعتدال در برخورد عاطفی
از مهمترین عوامل در تربیت فرزندان سیراب کردن آنها از مهر و محبت است. اثر محبت در رشد روانی فرزتدان مانند اثر نور و حرارت در رشد دانه ی گیاهان است. تا گرمای محبت به فرزندان یک خانواده نرسد و آنان را سیراب نسازد، رشد روانی و شخصیتی آنها به طور طبیعی به انجام نمی رسد. اما باید والدین توجه داشته باشند که این محبت جنبه ی افراطی نداشته باشد. تاکید بر محبت به معنای افراط و زیاده روی در آن نیست.
در روایتی از امام محمد باقر - علیه السلام - آمده است: »بدترین پدران کسانی هستند که در محبت و نیکی نسبت به فرزندان خود زیاده روی می کنندو آنان را بیش از حد مصلحت مورد مهر و محبت خود قرار می دهند.
محبت باید چنان باشد که:اولاً فرزندان بیش از حد وابسته بار نیایند و بتوانند در غیاب والدین روی پای خود بایستند و همواره خود را محتاج توجه و یاری آنها نبیند. بعضی والدین بویژه برخی مادران در برابر کوچکترین حادثه ای که برای فرزندانشان پیش می آید به شدت بی تابی می کنند و خود را می بازند. این نوع برخوردها سبب می شود که فرزند آنها انتظار چنین برخوردهایی را از جانب دیگران نیز داشته باشندثانیاً. ازخود راضی، پرتوقع و لوس بار نیایند.
فرزندانی که بیش از حدّ مورد محبت والدین قرار می گیرند، از دیگران نیز توقع محبتهای آن چنانی را دارند و زمانی که وارد جامعه می شوند، چون توقعات آنها برآورده نمی شود، سرخورده، مأیوس و افسرده می شوند. چنین افرادی نمی توانند با یگراند رابطه ی عاطفی برقرار کنند؛ زیرا توقعات بیش از حدّ آنها موجب می شود که افرادی بسیار زودرنج و شکننده باشندو طبیعی است که شخص زود رنج به سادگی قادر به حفظ دوستان خود نیست؛ او به بهانه های کوچک و بی اهمیت رابطهی دوستانه اش را با دیگران قطع می کند. چنین افرادی در زندگی زناشویی خود نیز به علت همین روحیه ی آسیب پذیر و نامتعادل با مشکلات جدّی روبرو می شوند. این جاست که می توان نقش تربیت را در دوران کودکی و نوجوانی در سرنوشت خانواده های آینده مشاهده کرد.
از دید گاه اسلام نسبت به تربیت عاطفی فرزندان از طرف اولیاء و والدین توصیه های فراوانی شده است. امام علی - ع - در این وصیت نسبت به فرزندش امام حسن می فرمایند »:واعلم ای بنی من لانت کلمته وجبت محبته و طبیعی ان نجد کل محبوب: فرزندم بدان کسی که سخنش نرم است باید اورا دوست داشت و طبیعی است که هر محبوبی کلامش گوش کردنی است.
فرزندان در محیط گرم خانواده اظهار محبت را از پدر و مادر می آموزند و خوش قلب و خیر خواه تربیت می شوند و چون طعم شیرین محبت را چشیده اند در زندگی آینده این میوه شیرین را به همسر، فرزندان، دوستان، عرضه می کنند واز محبت های متقابل آنان بهره می گیرند ، در این میان آنچه که مهم و حیاتی به نظر می رسد این است که در کلام پیشوایان دینی از افراط در محبت به فرزندان نهی شده است .امام صادق - ع - در کلامی گهربار می فرمایند: »شر الاباء من دعا البر الی الفراط: بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی به فرزندان آنان را به افراط بکشاند.«
امام محمد باقر - علیهالسلام - در این باره فرموده است:بدترین» پدران، کسی است که در نیکی کردن ]از حدّ اعتدال خارج شود و[ به زیاده روی بگراید