بخشی از مقاله

چکیده

تربیت عرفانی را میتوان یکی از ساحتهای تربیتی معنوی به شمار آورد که ریشه در آموزههای عارفان اهل طریقت و سیر و سلوک دارد. هدف از نگارش این مقاله، استنتاج مبانی و اصول تربیت عرفانی سهروردی فیلسوف و عارف قرن ششم هجری از آرای فلسفی و معرفت شناختی اوست که در آثارش نمودار است. این پژوهش با روش توصیفی استنتاجی نگارش یافت است و بر اساس یافتههای آن، مطلق دانستن کمال برای خداوند، جایگاه انسان، عقل، کشف و توانایی و اراده انسان از مبانی تربیت عرفانی سهروردی و نیازمندی انسان، شوق، معرفت النفس، حمت، اعتدال، پرهیز از ظاهر بینی و اختیار از جمله اصول تربیت عرفانی مؤسس حکمت اشراقی است که بدان پرداخته شده است.

مقدمه

واژه »تربیت؛ازریشه« رَبَوَ است. تربیت را میتوان بالندگی و شکوفایی جسمی و روحی معنا کرد. بدین ترتیب تأثیر آن در تمامی جنبههای زندگی و شخصیتی انسان آشکار است. برای تربیت ساحتهای گوناگونی مانند معنوی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و... قائل شدهاند.

در نظام تربیتی کنونی ایران که تا حدودی متأثر از نظام تربیتی حاکم بر کشورهای غربی است؛ ساختار نظام آموزشی به صورت تقریباً بسته و مکانیکی شکل یافته است و پویایی و قابلیت تغییر و انعطاف کمی در آن دیده میشود. در حالی که تعلیم و تربیت وقتی میتواند همه ابعاد شخصیت و لایههای زندگی فردی و اجتماعی را دربرداشته باشد که از پویایی و انعطافپذیری لازم برخوردار باشد.

طبق آرای فلاسفه و اندیشمندان بزرگ، هیچ تغییر مثبتی حتی در زمینه اجتماعی، سیاسی و حکومتی، بدون تغییر در شیوه نادرست تربیتی امکان پذیر نمیگردد.

با توجه به آنچه مطرح شد؛ بیتردید پردهبرداری از عیوب تربیتی- آموزشی فعلی و حل آنها تا حدودی نیازمند توجه به رویکردهای عرفانی- تربیتی است که بعضی از آنها در متون عرفانی و ادبی ایران اسلامی از دیرباز تا کنون آمده است و تعالیم وحیانی دین اسلام اساس آنها را تشکیل میدهد.

از این رو پژوهش حاضر مدعی است که آنچه به عنوان مبانی و اصول تربیتی در آثار سهروردی مشهور به شیخ اشراق، فیلسوف و عارف قرن ششم هجری و مؤسس حکمت اشراقی آمده و بر پایه معرفت و بینش شهودی- اشراقی استوار است، میتواند در رشد و تربیت ابعاد معنوی و فطری انسان چه در شیوه خودسازی و چه در نکات تربیتی مربوط به معلم و متعلم تأثیر مطلوبی بگذارد و عیوب نظام تربیتی فعلی را تا حد امکان مرتفع سازد.

این مقاله به دنبال آن است که بر اساس اندیشههای اشراقی سهروردی، مبانی و اصول تربیتی فراهم آورد که رهنمودهایی برای تعلیم و تربیت حاصل گرداند و به عبارت دیگر تئوریهای راهنمای عمل را برای مسؤولان نظام آموزش و پرورش در اختیار قرار دهد.

عالمان تعلیم و تربیت، تربیت عرفانی را برابر با سیر و سلوک عرفانی دانستهاند. توضیح اینکه سیر به معنای حرکت کردن و رونهادن به سمت چیزی و سلوک به معنای رفتار با برنامه دقیق و خط مشی معین است. در فرهنگ اصطلاحات عرفانی، مسیر تزکیه، تهذیب، شیوه حرکت در راه تعالی و عروج روح و طی مدارج کمال از سیر الی االله تا وصول باالله را سیر و سلوک عارفانه دانسته و آن را مترادف با تربیت عرفانی برشمردهاند

با در نظر گرفتن پژوهشهای اندکی که به تبیین نظاممند اندیشههای تربیتی شیخ اشراق از آرای فلسفی و عرفانی او پرداختهاست اهمیت پژوهش حاضر را میتوان در چند حهت مدنظر قرار داد: نخستین جهت ضرورت، ناشی از نقشی است که بهطور کلی از فلسفه تربیتی انتظار میرود. فلسفه تربیتی به منزله منطق و معیار نظام تربیتی یک جامعه و یا یک امت به کار میرود بنابراین تصمیمگیریها در مورد سیاستهای کلان تربیتی، جهتدهیها و انسجام بخشی های نظام تربیتی با فلسفه تربیتی است و مسلماً فلسفه تربیتی سهروردی که با تکیه بر تربیت عرفانی گرد آمده است میتواند در جهت دهی های فرهنگی و تربیتی نهادهای اسلامی سهمی مهم داشته باشد.

جهت دوم در ضرورت پرداختن به این تحقیق مرتبط به نظام اجتماعی کشور یعنی نظام جمهوری اسلامی است. در این نظام آموزههای اسلامی و وحیانی که رهنمودهای شیخ اشراق نیز بر پایه آنهاست نفوذی عمیق در فرهنگ جامعه دارند لذا تدوین مبانی و اصول تربیت عرفانی او میتواند راهنمای عمل خوبی برای معلمان و مربیان جامعه باشد. جهت سوم در ضرورت انجام پژوهش حاضر این است که هنوز در تبیین مبانی و اصول تربیت عرفانی از آموزههای فلسفی و معرفتشناختی سهروردی پژوهش جدی و معینی وجود ندارد که این مقاله میتواند متن مورد نظر را فراهم نماید و همینطور میتوان انتظار داشت که بتواند در جهتدهی متون تربیتی مؤثر واقع گردد.

تحقیق در مورد آرای تربیتی سهروردی را میتوان در آثار خادمی و گلآقایی - 1389 - که به تبیین اصول و روشهای تربیتی برای دستیابی به فنا و بقای باالله است پرداخته، رنجبر - 1381 - که تربیت اخلاقی از نگاه سهروردی را مورد تحلیل قرار داده، هاشمی اردکانی - 1388 - ، که از آرای فلسفی اشراقی سهروردی به تبیین معرفتشناسی و دلالتهای تربیتی استنتاج شده از آن در اصول تربیت و نکات مربوط به معلم و متعلم با توجه به آنچه در تبیین چیستی اهداف تربیتی ذکر شده، میپردازد، هاشمی اردکانی و دیگران - 1387 - که دلالتهای تربیتی از آرای معرفتشناسانه سهروردی را بررسی کرده است، بهشتی و دیگران - 1386 - که به تبیین کلی آرای تربیتی سهروردی از اندیشههای معرفتی، اخلاقی و انسان شناسانه او میپردازد و نوروزی و دیگران - 2014 - که تبیین اهداف تربیت عرفانی سهروردی را مورد توجه قرار داده است و هاشمی اردکانی و جعفری - - 1392 که به تبیین رویکرد معرفتشناختی سهروردی و استنتاج طرح برنامه درسی از آن پرداخته است، باید اشاره نمود. در نتیجه میتوان گفت که پژوهشی با تأکید بر استنتاج مبانی و اصول تربیت عرفانی سهروردی، به طور مستقل انجام نشده است و این مقاله با توجه به آرای معرفت-شناسانه و فلسفی سهروردی، به تبیین مبانی و اصول تربیت عرفانی شیخ اشراق خواهد پرداخت.

. آنگونه که ذکر شد، هدف از این پژوهش، یافتن مبانی و اصول تربیت عرفانی از منظر سهروردی است که این مبانی و اصول با پاسخگویی به این سؤالات در طول مقاله محقق میگردد:

1؛ آرای فلسفی سهروردی کدام است؟

2؛ آرای معرفتشناختی سهروردی کدام است؟

3؛ با توجه به دیدگاههای تربیتی سهروردی که از مبانی فکری او استنتاج شده است، کدام مبانی تربیتی را در ساحت عرفانی میتوان استنتاج نمود؟

4؛ با توجه به دیدگاههای تربیتی سهروردی که از مبانی فکری او استنتاج شده است، کدام اصول تربیتی را در ساحت عرفانی میتوان استنتاج نمود؟

شیوه پژوهش روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی استنتاجی است و مانند اکثر تحقیقهای علوم انسانی از شیوه تاریخی برای یافتن داده-های خویش بهره برده است. با توجه به نظری بودن تعلیم و تربیت مورد بحث، طرح پژوهشی حاضر از نوع طرحهایی است که ساخت نظریه را هدف خود قرار داده بنابراین این پژوهش کیفی به بالاترین سطح از تأویل و انتزاع نیاز دارد. در این پژوهش ابتدا مبانی فلسفی و معرفتشناسانه سهروردی از آثار او استخراج شده است و سپس به مطالعه، استنتاج و تبیین مبانی و اصول تربیت عرفانی از آن آرا پرداخته گردید.

1 فلسفه اشراق فلسفه اشراق یا فلسفه نوری نامی است که با توجه به محوریت »نور« در مبانی آن فلسفه، بدان اطلاق گردیده است. این دستگاه فلسفی را حکیم سهروردی بنیان نهاد و بر طبق آن به تعریف و نظام هستی و موجودات آن و روابط میان آنها با الهام از حکمت ایران باستان، فلسفه مشاء، مشهودات قلبی عارفانه و آموزههای وحیانی پرداخت. در ادامه بهطور مختصر درباره فلسه اشراق مطالبی کلی بیان میشود.

1-1 تعریف نور نور در لغت به معنای »ضیاء. سنا. ضوء. شید. فروغ«، کیفیتی است که به وسیله حس بینائی درک میشود و به وساطت آن اشیا دیده میشود، همچنین به معنای روشنی و مقابل تیرگی و تاریکی و ظلمت است. جمع این کلمه نیز انوار، نیران هسنتد. - دهخدا: نور - »نور «در فلسفه اشراق تقریباً مترادف با »وجود« در فلسفه مشاء است و مانند وجود به دو قسم بالذات و بالعرض تقسیم می-شود. نور حسی در فلسفه اشراق بالعرض دانسته شده است. انوار برای خود ظاهر و برای غیر خود، مظهر هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید