بخشی از مقاله

مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهدافوآرمانهای خود دست پیدا کرده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح می نماید.به همین خاطرهمه مکاتب، مذاهب و ممالک برای تربیت آدمی در دوران کودکی و نوجوانی به دلایل متعدد ، اهمیت ویژه ای قائل اند. ازاین رهگذر دین اسلام به عنوان کاملترین وپویاترین دین در قالب آموز های قرآنی وسیره معصومین علیهم السلام بر تربیت در دوران قبل از تولد وبعد از تولد تأکید فراوان دارد وآن را از وظایف والدین و حقوق فرزندان می داند.

از نظر روان شناسی ، تربیت در کنار رشد و جزء شاکله آن شمرده شده وبرای آن مراحلی را ذکر نموده اند،دراین تحقیق سعی شده است ،ضمن بررسی ابعاد تربیت فرزند ،دیدگاه اسلام وروان شناسان دراین باره روشن گردد.بر این اساس، ضمن تبیین واژه تربیت ،به بیان مراحل تربیتی فرزند ، پرداخته شده است وبا بیان دیدگاههای روان شناسان واسلام ومقایسه آنها ،تربیت دینی بر تربیت روانشناسی را برتر یافتیم .

مقدمه

تربیت فرزند ، یکی از اصلی ترین وظایف والدین است، اما متأسفانه در جامعه ما با توجه به این که نهادهایی همچون آموزش و پرورش و رسانه های جمعی قابل اعتماد تلقی می شوند، برخی از پدران و مادران این مسئولیت سنگین خود را فراموش کرده اند.به عبارت دیگر، نه فرصتی برای تربیت فرزندان وجود دارد، نه علم آن؛ و نه اهمیتی که والدین را وادارد تا بیشتر از غذای شب و لباس فرزندانشان، به فکر تربیت فکری و معنوی فرزندانشان باشند. کودکان در کنار دوستان، در کوچه ها، در مقابل تلویزیون ها و مونیتورها بدون داشتن معلمی معنوی به بلوغ می رسند و والدین در تعجب اند که چرا رفتار کودکانشان این قدر متفاوت با آنهاست؛ آنان هنوز مشکل را درنیافته اند. این مشکل به دلیل فراموشی اصلی ترین وظیفه پدری یا مادری - یعنی تربیت معنوی فرزندان - است.

تقویت و تکامل شخصیت فرزندان و کنترل و تنزیه آنها از هرگونه عیب و نقص ممکن، سنگین ترین مسئولیتی است که بر دوش والدین است. عمل تربیتی در خانواده به منزله پاسداری از فطرت توحیدی فرزند است. این پاسداری یک وظیفه بزرگ تربیتی و اخلاقی است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت می بخشد ، امام سجاد - ع - در رساله الحقوق می فرمایند: حق فرزند تو اینست که بدانی او از توست و هرگونه که باشد چه نیک و چه بد، در دنیای گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستی داری مسئول هستی، در ادب نیکو و راهنمایی به سوی پروردگار و یاری او بر طاعت خداوند در باره تو و خودش، پس بر این کار پاداش می گیری اگر درست عمل کنی، و کیفر می بینی اگر نادرست عمل نمایی؛ پس او را چنان تربیت کن که با اثری که بر او می گذری در دنیا زیبایی بیافرینی و با قیام شایسته به وظیفه ای که نسبت به او دادی در نزد خداوند معذور باشی که هیچ قوتی نیست مگر از خداوند.

از نظر روان شناسی همچون اسلام ضمن تاکید بر این موضوع برای تربیت ،دوره های مختلفی را مطرح می کند وبرای هردوره راهکارهای ودستور العمل هایی را در نظر گرفته است وبه جنبه عقلانی، جنبه اجتماعی، جنبه عاطفی و جنبه بدنی توجه دارد با توجه به نگاه ویژه دین مبین اسلام وعلم رواشناسی به مقوله تربیت آنچه که به طور قطع ویقین در این باره نمایان گر است ،تربیت ازاموری است که باید قبل از تولد به آن اهتمام نموده ، ودر مراحل مختلف سنی اصول وروش های خاص خود را در نظرگرفت .وآنچه مناسبتر وهمگام با فطرت تربیتی فرزند بوده وجامعتر به نظر می رسد، تربیت دینی است زیرا تربیت دینی، با نگاهی عمیق تر وبراساس هسته وجودی انسان به مقوله تربیت می نگرد برخلاف نگاه ونگرش روان شناسان. برهمین اساس تربیت دینی تمامی مراحل تربیتی حتی قبل از تولد را هم دربر می گیرد که یافته های پژوهش حاضر این مطلب را به اثبات می رساند.

اهداف تحقیق

-1 بررسی تربیت فرزند از دیدگاه اسلام و روان شناسان .

-2 تبیین مراحل تربیت فرزند از نظر اسلام وران شناسی ومقایسه این دو دیدگاه .

روش تحقیق

در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی و از جهت گردآوری از روش کتابخانه ای استفاده شده که بیش از 23 منبع مورد مطالعه قرار گرفت.

مفهوم تربیت

کتب اهل لغت در معنای لغوی تربیت دارای اختلاف بوده برخی آنرا ازریشه ربب3 دانسته برخی مشتق از ربو 4دانسته وبرخی دیگر از ریشه ربی5 میدانند اما جامع سخن را می توان در کلام علامه مصطفوی دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه ، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب ، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است ، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است.

6از نظر اصطلاحی نیز همانند لغوی بین نظریه پردازان واندیشمندان اسلامی وعلوم تربیتی در خصوص معناومفهوم تربیت اختلاف وجود دارد وهرکدام برمبنا فلسفی خود تعریف ویژه ای برای آن در نظر گرفتند که از بین اندیشمندان اسلامی کاملترین تعریف را شهید مطهری ارائه می کنند استاد مطهری در تعریف تربیت این گونه بیان می دارد : تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونیای را که بالقوّه در یک شیء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را رد مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار بردهایم، نه اینکه به مفهوم واقعی، آن شیء را پرورش دادهایم.

7 تعاریف دیگری که در این باره ارائه شده است ماحصل آنها این است که ،تربیت در نزد اندیشمندان اسلامی، به فعلیت رساندن استعدادهای ذاتی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده و با استفاده از عقل و نقل می توان آنها را از بالقوه به بالفعل تبدیل و نمایان کرد. از بین نظریه پردازان علوم تربیتی "دنالد باتلر" چنین بیان می کند :تعلیم وتربیت ،فعالیت یا کوششی است که درآن افراد مسن تراجتماع انسانی یا آن هایی که بیشتر رشد کرد هاند با افراد کم رشدتر برخورد می کنند ،تا رشد بیشتر را درآن ها به وجود آورند واز این راه به پیشرفت زندگی انسانی کمک کنند 8. افلاطون در تعریف تربیت بیان می دارد:تربیت زیباترین چیزی است که در بهترین انسان ها آشکار می گردد.

9 در جمع بندی تعاریف تربیت می توان گفت که در تمامی تعاریف توجه به استعداد و زمینه ها شده است که بیانگر کارآیی تربیت در صورت وجود استعداد است و چنانچه زمینه تربیت وجود نداشته باشد این امر به سرانجام نخواهد رسید. دوران تربیت فرزند ووظایف پدر ومادر از نظر روان شناسان روان شناسان دوره تربیت فرزند ووظایف پدر ومادرآنها را درباره تربیت فرزندان به سه زمان مجزا تقسیم می کنند:

-1از زمان تولد تا دوسالگی وبعضی اوقات تا سه سالگی . 

-2از سه تا 10-9سال .

-3از 9سال تا 18 سال.

الف - وظایف پدر ومادر از زمان تولد تا دو یا سه سالگی

الف - وظایف پدر و مادر از زمان تولد تا دو یا سه سالگی

قبل از شروع به تشریح این وظایف بسیار حساس به جاست که ما نظریه یک روان شناس را در مورد نوزادان به طور کلی بیان کنیم ، یکی از اساتید دانشگاه های آمریکا به نام » هانری وینسون لوم « که استاد روان کاوی و مسائل اجتماعی است می گوید:

در سه سال اول نوزاد، وظیفه پدر و مادر بسیار مشکل است، چون از لحاظ روانی یک نوع علاقه امواجی میان کودک و مادر وجود دارد که کودک هنگام خوردن شیر از پستان مادر و یا هنگام خواب در آغوش مادر این تبادل موجی شروع بع فعالیت می کند؛ به طوریکه حتی شنیدن ضربان قلب مادر برای کودک آرام بخش ترین چیزهاست، پس باید مادر با توجه به این حقایق اولاً: به هنگام تب شدید از پستانش به فرزندش شیر ندهد و او را در آغوش نگیرد، ثانیاً: هنگام عصبانیت و یا غم و اندوه شدید اورا به آغوش نگیرد و به وی شیر ندهد، چون در این حالت ها، هم، آهنگ ضربان قلب مادر تغییر می کند، و هم آن اواج ارتباطی ارتعاشش تندتر می شود و کودک بر حسب آن ضمیر باطنی، این تغییر حالت را ناخودآگاه احساس می کند یک نوع اضطراب روانی و ناراحتی در وی به وجود می آید، و اگر این عمل تکرار شود نتیجه بسیار بدی دارد.

ثالثاً: از پنج ماه به بعد وقتی که طفل برای خوردن شیر و یا استراحت در آغوش مادر باشد بیشتر به قیافه مادر خیره می شود؛ بطوریکه تجربه نشان داده این خیره شدن برای شناخت قیافه ظاهری مادر است چون قبلا از نظر روانی در اثر همان امواج ارتباطی وجود مادر را احساس کرده است، به همین دلیل است که اگر زن دیگری طفل را در آغوش بگیرد و حتی طفل چشمش را باز نکند، پس از چند لحظه ابراز ناراحتی می کند، چون از ضربان قلب و ارتعاش موجی می شناسد که این مادرش نیست، پس هروقت مادر، کودک را در آغوش گرفت باید حالت نشاط و شادابی در وجودش باشد تا به طفل آرامش روحی بدهد. این دانشمند روان شناس می گوید: "گرچه پدر در این مرحله تماس زیادی با کودکش ندارد باز هم باید او مراقب باشد که در حالت خشم زیاد و یا غم و اندوه بسیار فرزندش را در آغوش نگیرد و به روی او خیره نشود.10،

بیان همین مطالب مشکل بودن وظیفه مادر را در این مرحله از سن کودکی کاملا اثبات می کند پس مادران باید از اول متوجه این حقیقت باشند که تصور نکنند کودکشان حالت تغییر وضع روحی او را احساس نمی کند، بلکه باید مراقب باشند که در حال غیر عادی بر فرزندشان نزدیک نشوند، حتی مادامی که کودک در آغوش اوست نسبت به کودک دیگرش خشونت و عصبانیت نشان ندهد و در نزدیکی او دادهای بلند و جیغ ناگهانی نکشد.

ب - وظایف پدر ومادر از دو یا سه سالگی به بعد

دکتر هارولدبر می گوید: کودکان از سه سالگی، آینه تمام نمای اخلاق و رفتار پدر و مادران خود هستند، چون در این سن است که ضمیر کودک او را وادار می کند که به وسیله حواس پنجگانه ظاهری با محیط خارج ارتباط برقرار کند؛ یعنی کودک به وسیله حس شنوایی و بینایی و چشایی و شامه و بساوایی - لامسه - هر اثری را که از خارج می گیرد به مغزش انتقال می دهد. در این سن و سال اثر حس شنوایی و بینایی بیشتر از سایر حواس، ظاهر می شوند و چون پدر و مادر نزدیکترین کس به فرزند خود می باشند، پس باید مراقب رفتار و گفتار خود باشند، چون کودک جزئیات سخن و حرکات آنها را فوراً به مغز خود انتقال می دهد و در آنجا نگهداری می کند.11

دانشمندان علم اخلاق و روان شناسی معتقدند کودک در بدو تولد ضمیر نابخردش عاری از هرگونه اخلاق و رفتار بد و زشت می باشد؛ یعنی نه دروغ بلد است نه بی رحم است و نه حسود و نه جانی، بلکه بعدا این ملکات را از پدر و مادر و محیط اجتماعی خود یاد می گیرد؛ یعنی تلقین و رفتار و اعتقادات پدر و مادر در تربیت کودک تاثیر بسیار دارد. با توجه به همین حقیقت است که دین اسلام می گوید: " هر مولودی با فطرت اسلام متولد می شود ولی بعدا پدران و مادران آنها هستند که با تلقین، آنها را نصرانی و یهودی و مجوسی بار می آورند."

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید