بخشی از مقاله

چکیده

شناخت و تفکر از دیرباز قابل توجه روانشناسان ، شاعران و اندیشمندان بوده است لذا بدون توجه به خطاهای شناختی و تلاش برای دوری از آن ها بحث در این باره امکان پذیر نمی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی خطاهای شناختی از دیدگاه روان شناسان شناخت گرا و آرای مولانا می باشد. مولانا با تعامل ادبیات و فلسفه کوشیده است مطالعه در مورد انسان ، اندیشه ها ، ظرفیت ها، محدودیت ها و خلاصه هر آنچه را که به انسان مربوط می شود ، آسان تر کند و نتایج حاصل از آن را در اختیار اندیشمندان قرار دهد خطاهای شناختی یعنی تفکر غیرعقلانی و توام با افکار غلط که روانشناسان شناخت گرا به این موضوع پرداخته اند. مولانا نیز در آرای خود زیاد به این موضوع توجه کرده است. یافته های نشان می دهد که ×اندیشه ها ی مولانا و پردازش شناختی وی را می توان با سطوح خطاهای شناختی روانشناسان مرتبط دانست .

کلمات کلیدی : خطاهای شناختی . آلبرت الیس ، مولانا.

مقدمه

از دیدگاه شناختی افکار انسان ها بر احساسات و رفتارهای آنها تآثیر می گذارد. نگاه مثبت به رفتار و انگیزه ها ی انسانی ، در مواجهه با دیگران ؛ مهم ترین عاملی است که ما را از خطاهای شناختی باز می دارد.. مشکلات روانی افراد نتیجه شناخت های نادرست آنان است ، زیرا جهان به خودی خود نه خوب است و نه بد ، بلکه طرز تفکر ما آن را خوب یا بد می کند و درنتیجه می توان گفت که هیجان های هر فرد ناشی از شناخت های وی است - الیس. - 1973 از دیدگاه شناختی ، سلامت روان ، داشتن سازگاری خوب یا احساس خوب بودن است به ویژه هنگامی که این نوع سازگاری یا احساس با معیارهای جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند ، همخوانی داشته باشد - ساعتچی . - 1374 روانشناسان شناخت گرا ده خطای شناختی را در نظر می گیرند که در ذیل به آن می پردازیم . هنگامی که نظام شناختی با یک موفقیت یا محرک روبرو میشود، پردازش اطلاعات ×خودکار برای انتخاب، تفسیر و ارزیابی محرک به کار میافتد.

انواع خطاهای شناختی

خطای اول: تفکر همه یا هیچ

همه چیزرا سفید و در غیر این صورت سیاه می بیند .هر چیز کمتر از کامل ، شکست بی چون و چراست . این خطای شناختی گویای این است که فرد به کامل ترین و بالاترین سطح مورد نظر خود نرسد ، گویی هیچ موفقیتی به دست نیاورده است. تعبیر بینا بینی - خاکستری - را نمی پذیرد . در ذهنیت اشخاص با این طرز تلقی امور به دو طبقه تقسیم می شود: خود و بد ، سیاه و سفید ، ممکن یا غیر ممکن ، مطلوب یا غیر مطلوب .

مولانا نیز د راین باره می گوید :

زانک من زاندیشه ها بگذشته ام                                               خارج اندیشه پویان گشته ام
حاکم اندیشه ام محکوم نی                                                     زانکه بنا حاکم آمد بر بنا
قاصد خود را به اندیشه دهم                                                  چون بخواهم از میانشان بر جهم
من چو مرغ اوجم اندیشه مگس                                               کی بود بر من مگس را دسترس  - مثنوی معنوی ، دفتر دوم ، بخش - 103

تفکر علمی، آگاهانه و اختیاری است ولی تفکر غیر علمی به دلیل ماهیت شرطی شدگی اش، نا آگاهانه و اجباری و اتوماتیک است. مولوی در اشعار بالا با تبیین این دو تفاوت از ما می خواهد که به ورای اندیشه برویم - تنها از طریق مشاهده گری می توان به ورای اندیشه صعود نمود - و از تحت سیطره و حکومت اندیشه بودن بپرهیزیم! که خطرات و بلاهای عدیده ای را به دنبال دارد .با حضور آگاهانه و مراقبه و مشاهده گری مستمر، بر اندیشه ها حاکم شویم و به صورت ارادی از آنها به عنوان ابزار استفاده کنیم. مانند دانشمندان که از "تفکر آگاهانه و مفید" استفاده می کنند.نتیجهء افکار منفی و همراه باید، این است که قدرت مانور و انعطاف پذیری و پشتکار و سماجت و شور و عشق درونی، که شرط موفقیت و مقابله با مسائل زندگی است، از انسان سلب می شود. هر از چند گاهی به دلیل یک بهانهء بیرونی افکارمنفی به صورت اتوماتیک و اجباری و از نا خودآگاه می جوشند و شما توان خاموش کردن آنها را هم نداری. کمال گرایی و چسبیدن به توجیه همه یا هیچ - برخلاف قانون رشد تدریجی و پله پله - از مشخصات بسیاری از برچسبهاست.

معایب کامل گرایی: -1 ایجاد خشم و رنجش شدید در نتیجه شکست 2-استقبال خطرات نامعقول، برای کسب پیروزی و نتیجه دلخواه-3 علیرغم همه کوششها، انتقاد و ملامت گزنده و همیشگی از خود ؛-4 ندیدن روی آرامش در زندگی و در اضطراب همیشگی بسر بردن، به دلیل سقف بسیار بلند انتظارات از خود- 5 چون در عمل انسان به ایده آل ها دست نمی یابد همیشه افسرده است. -6 به دلیل کامل گرا بودن مرتب دیگران را سرزنش می کند و در نتیجه از رابطه دوستانه با دیگران محروم می شود؛ اغلب تصور می کند دارای آن صفات برتر است ودر نتیجه مغرور و خود خواه می شو د - 7 از امتحان راههای نو در زندگی پرهیز می کند، چون از اشتباه کردن و هرگونه شکست می ترسد؛- - 8 فرسودگی و کمبود انرژی به دلیل ملامت شدید خود و دیگران و تضاد شدید بین ارزشهایی که می خواهد در همه آنها کامل باشد و تضاد شدید بین ایدآلها و واقعیتها؛ در نتیجه پدیدار شدن اصطکاک شدید درونی و آمادگی برای ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی - 9. محروم شدن از علایق و استعدادهای ذاتی و محروم شدن از شادی و شوق اصیل درونی 10 -ممانعت از پیشرفتهای مادی و رشد معنوی، کمال طلبی راه خوشبختی و شادی اصیل را مسدود می نماید .

خطای دوم:تعمیم مبالغه آمیز

در بسیاری از زمینه ها ، مشکلات انسان ها برخاسته از افراط و تفریط است . شناخت درست و متعادل ، به ارزیابی و برنامه ریزی دقیق انسان کمک می کند تا بتواند به بهترین نتیجه نائل آید .افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند .شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد. فردی که دچار این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون هرگز و همیشه توصیف می کندشاید بتوان این طور بیان کرد که این افراد به دلیل مبالغه در بخشی از افکار ، نمی توانند جوانب مثبت زندگی را ببینند. داستان لمس فیل در تاریکی در مثنوی دفتر سوم ، به تعمیم مبالغه آمیز اشاره دارد. مولوی در این داستان می گوید :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید