بخشی از مقاله

چکیده

انسان همواره از نقوش و تصاویر برای بیان مقصود و یا برداشت خود از عالم استفاده کرده است. در این میان هر فرهنگ و تمدن به علل گوناگون نقوشی خاص و منحصر به فرد را برای بیان مقاصد خود به کار برده اند. این تصاویر عاملی مهم در شناخت روحیات، دین، فرهنگ، عادات و دلبستگی اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است.در معماری ایرانی بخش اعظمی از فرهنگ تصویری و هنری ایران - از دیرباز تا کنون - مربوط به مجموعه آثار تجسمی است که در وابستگی و تعامل با معماری و محیط شکل گرفته است.هنر ایرانی متاثر از مبانی فکری ایرانی، هنری مفهومی است . اشتراک در مبانی فکری و تلاش برای حفظ و انتقال اصول و معیارهای هویت ایرانی به زبان و بیان هر دوره موجب پیوستگی هویتی در آثار دوران گذشته شده است. لذا پژوهش حاضر در پی آن است که مفاهیم نقش، متیف و الگو را با مفاهیم مرتبط با آن ها ، که گاه دارای مشابهت و همپوشانی نیز مورد مطالعه قرار داده و نقش متمایز آن ها را نسبت به دیگر مفاهیم مطروحه در حوزه معماری مشخص سازند..

کلید واژه : نقوش ، الگو ، متیف ، معماری ایرانی

مقدمه

هنرهای سنتی گوناگون ایران را می توان بازنمایی معنایی واحد در صور گوناگون دانست، همه آن ها به مفاهیمی مشترک دلالت دارند که آمیزه ای از باورهای ایرانی و اسلامی است. زبان این هنر ها نمادین است و هنرمند در اثر خود با ابزار تمثیل متناسب با هر هنر سخن می گوید . هنر معماری را باید جایگاه تجلی نماد ها و الگوها در هنر ایران دانست. توجه به مفهوم الگو و مفاهیم مرتبط با آن به این خاطر است که دغدغه ایجاد کیفیت مطلوب در فضای معماری به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف معماران و پژوهشگران این عرصه توجه آنان را به مفاهیم و شیوه هایی جلب کرده که اصل آن ها با اتکا بر تجربیات بشری و تسلسل هویتی دستاوردهای انسان های پیشین و پیش دانسته های انسان بنیان نهاده شده است. اگرچه میان الگو و برخی دیگر از مفاهیم و تعابیر در فضای معماری تشابهات شکلی و محتوایی به چشم میخورد، لیکن تنها الگو است که میتواند با پرهیز از تقلید یا تکرار کار گذشتگان، تجربیات آنان را در قالب آثار متنوع معماری نمایان سازد. دیگر مفاهیم از این دست یا به بازتولید محصولات گذشته پرداخته، یااصولاً قابلیت تولید فضا را ندارند.

این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی بوده و با روش تحلیل محتوای مفاهیم و قیاس آنها انجام می پذیرد .فرایند تحقیق بدین گونه است که ابتدا تعابیری که از مفاهیم مرتبط به صورت کلی و به خصوص در حوزه معماری وجود دارد، مورد بررسی قرار گرفته و سپس ارتباط آنها با مفهوم الگو که مبتنی بر دیگر پژوهش های انجام یافته است و در اینجا به صورت پیش فرض بیان میشود.

معنا و ادراک در معماری

معماری جدا از وجهه کارکردی آن، معنایی در درون خود نهفته دارد که به ناظر و یا کاربر اثر معماری منتقل می کند .ادراک ناظر نسبت به موضوع معماری در حوزه های متعددی مورد استفاده قرار می گیرد. هر پدیده ای دارای دو جنبه است :جنبه ادراکی و جنبه ساختاری.جنبه ساختاری ساده، هویدا و فارغ از تعلقات فرهنگیو اجتماعی قابل شناسایی است، در حالی که جنبه ادراکی نه تنها پیچیده وغیرآشکار، بلکه تنیده شده در مناسبات فرهنگ هر قوم و ملت ومتاثر از عوامل متعدد اجتماعی و فردی است . معماری در این میان با گام نهادن به بعد دوم یعنی ادراک است که معنا مییابد - دیباج و سلطان زاده،

- 1377از این منظر در هنر معماری ایده پرداز و طراح اثر در یک سو پیامی را در قالب فرم عرضه می کند و ازسوی دیگر، ناظر از معنای نهاده شده رمزگشایی می کند .این توصیف نه تنها برای هنر معماری، بلکه در سایر حوزه ها نیز مصداق دارد. وقتی که در هنر به شکل کلی بحث از ادراک می شود، بدین معناست که ما به محتوای هنر توجه می کنیم، یعنی آن چیزی که می بایست به واسطه مخاطبانش فهمیده شود - هاسپرز واسکراتن، - 1385 آرنهایم - 1383 - معتقد است که : بنا درهمه وجوهش امری است مربوط به ذهن آدمی.بنا عبارت است از ادراک حسی منظر و صورت ». اهری - - 1385 معماری را به مانند یک زبان می داند که هدفش انتقال معنا و پیام از سوژه به ناظر است . از نظر وی، معنا و یا پیام در معماری را می توان در دو سطح مورد بررسی قرار داد: سطح کارکردی و سطحی فراتراز کارکرد. از نظر لنگ - 1383 - معنا سودمندی احساسی و یا عملی عناصر محیط حقیقت انتقال معنا از خلال عنصر و رسانه ای معمارانه هم برای کاربردی معین و هم برای لذت از معماری، نکته ای اساسی است.

شکل ها، رنگ ها، فضاها و سایر عناصر و پدیده های معماری، رسانه هایی هستند که معماران از خلال آنها با استفاده کنندگان ساختمان هایشان ارتباط برقرار می کنند. راپاپورت - - 1384 بر این موضوع تاکید می کند که در هنر معماری، معنا و عملکرد دوعنصر جداگانه نیستند، بلکه عملکرد در خدمت معنا قرار می گیردواساساً معنا مهم ترین جنبه و کارکرد عملکرد است .از این منظر،عناصر کالبدی بنا ابزارهایی هستند برای انتقال کدهای فرهنگی. رحمتی - 1376 - معماری را یک بیان می داند .بیانی که مقصود سازنده و طراح را به مخاطب و ناظر منتقل می کند«:مقصود از بیان در معماری، سخنی است که بنا با مخاطب خود می است که با قرار گرفتن در فضا احساس می شود و این بیان ناشی از نگرشی است که معمار به کل هستی دارد .می توان گفت که معماری هم به مانند زبان، پیام و یا پیام هایی را منتقل می کند . این پیام ها از ابعاد کالبدی بنا به ما می رسند و در ذهن ما معنا مییابند. هنگامی که این اطلاعات در ذهن ما معنا مییابند، ادراکی از بنا درما پدید میآید .در حقیقت مبحث ادراک در معماری تمرکز بر بخش ناظر است، بررسییک بنا در ذهن بیننده آن. از همین رو و از آن جا که ادراک مساله ای کاملا ذهنی است که براساس اطلاعات ما ازحواس مان جمع آوری شده اند، مطالعه آن به مراتب مشکلتر از بررسی ابعاد ساختاری معماری خواهد بود و روشهای سنجش و بررسی آن نیز اساسا متفاوت از روش های معمول برای تحلیل و بررسی ابعاد کالبدییک اثر معماری می باشد. گروتر - 1386 - ، اطلاعاتی را که از پدیده ها به شکل عام واز معماری به شکل خاص به ما می رسند در دو سطح تقسیم بندی کرده است :

اطلاعات زیبایی شناختی و اطلاعات معنایی.این دو نوع اطلاعات، تکمیل کننده یکدیگرند .اطلاعات زیبایی شناختی بیشتر احساسات ما را متاثر می کنند و جنبه عاطفی دارند در حالی که اطلاعات معنایی خود اطلاعات و پیام را منتقل می کنند .این نوع از اطلاعات را می توان با مبحث ادراک شناختی در روانشناسی متناسب دانست .گروتر معتقد است که اطلاعات زیبایی شناختی توسط احساس و اطلاعات معنایی توسط شعور ادراک می شوند. او در ادامه مبحثی به نام »طرح واره «را مطرح می کند .طرح واره در حقیقت یکی از پاسخ های ذهن برای نظام مند کردن اطلاعات است .

از نظر گروتر :زیاد بودن و کم بودن اطلاعات هر دو ایجاد مشکل می کنند .نقش انسان درفرایند ادراک نقشی کارآمد است. از طریق سازماندهی ذهن مجموعه اطلاعات رسیده جمع بندی و خلاصه می شوند. این فرایند تشکیل طرح واره نام دارد .در واقع تشکیل طرح واره به معنی تلخیص اطلاعات است بر اساس قواعد شناخته شده، یعنی خلاصه کردن مجموع اطلاعات در طرح اساسی و نظام سازنده آن .از نظر لنگ - - 1383 طرح واره های ذهنی میان ادراک و شناخت ارتباط برقرار می کنند، طر ح واره ها نه تنها فرایندهای ادراکی بلکه واکنش هایی احساسی - عاطفی - هستند و اعمال ما را جهت می دهند و در مقابل خود این واکنشهای احساسی و رفتاری منجر به تغییر طرح واره های ذهنی می شوند. نظریه اطلاعات در معماری معتقد است که ساختمان ترکیبی از اجزاست که هر کدام از آنها پیامی ویژه را منتقل می کنند، لذت بخش بودن این پیام ها وابسته به ساختار فرستنده این پیام هاست. بنابر نظر گروتر - 1386 - ، ذهنیت بخشیدن به تصاویر عینی خود به نوعی ساده کردن اطلاعات محسوب می شود، زیرا ذهن بنا بر اصول ادراک، اطلاعات را به شکل خلاصه در می آورد .گروتر ایجاد طرح واره را یکی از پایه های اساسی درک زیبایی می داند.

درک مفاهیم معماری ایرانی

در مطالعه معماری ایرانی و استخراج مفاهیم ، مبانی و ویژگیهای آنکاملاً روشن است که اساس و شالوده اصلی آن در فلسفه وجودی این سرزمین بوده است×؟ در نتیجه ، مطالعه آن بدون عمیق شدن در مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، دینی و ادبی ناممکن است و روش تطبیقی رفت و برگشتی بین قالب “صورت”و فلسفه اجتناب ناپذیر می باشد

دشواری این تحلیل از همین جا آغاز میشود چرا که کالبد همیشه قابل نقد علمی است؛ به ویژه هنگامی که این نقد در ارتباط با محیط فیزیکی و جغرافیایی صورت می گیرد×؟مطلب پیچیده تر، راز فضای فرهنگی است که بدون سفر عاشقانه در ژرفای انتزاعی و معنوی آن به دست نمی آید×؟تمام معماری های برجسته جهان رازی دارند که فقط با چشم دل میتوان به آن راه یافت؟در ایران این نگرش عاطفی هنگامی حاصل میشود که تعادل و پیوندهای محیطی و معنوی انسان با استحکام و تعادلی مطلوب بر پا شده باشد؟ برای درک مفاهیم معماری این سرزمین باید دیدگاه خاص فرهنگی را که این مفاهیم در درون آن به وجود آمده اند شناخت و با آگاهی کامل دریافت نمود

در این بررسی توجه ما فقط به دانشی عمیقتر درباره آنچه که از حیث آفرینش ازلی و بی زمان است معطوف بوده است×؟مقصود این نیست که با نظر تحسر و اعجاب به گذشته بنگریم؛ بلکه غرض این است که آگاهینسبتاً کاملی درباره شالوده و اساس این جامعه و دریافتهای اساسی آن که برای بشر بنیادی و ازلی تلقی میشود به دست آوریم؟ جامعه سنتی در دورن یک نظام معنوی زندگی میکند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای هماهنگی و تناسب در حد کمال است×؟آفریده های آن چون معماری از جهان بینی های تام و کاملی مایه میگیرند که نیروهای خلاقه انسان را عرضه میکنند×؟فقط با توجه به آسمانهاست که عدم تناهی فضا را میتوان به وسیله جهات اصلی که به فضا جنبه کیفی میدهند ، محدود کرد؟ هر معنای ظاهری و حسی ، معانی باطنی دارد و هر صورتی در حضور عینی و تجلی خارجی ، حاوییک صورت ظاهری و آشکار است که با ظهور باطنی آن که عبارت از ذات و ماهیت درونی و پنهانیآن است
    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید