بخشی از مقاله
چكيده
اصطلاح گفتمان دراماتيك به طور كلي به مشخصههاي كلامي و غيركلامي نمايش ميپردازد، و ترجمه گفتمان دراماتيك به طور دقيق و جزئي به معناي ترجمهي گفتارهاي موجود در يك نمايشنامه است. اين نوع گفتمان علاوه بر توجه به كنشهاي موجود به عنوان ويژگي مهم و اساسي تئاتر به حضور مداوم سه عنصر گوينده، شنونده و مخاطب نيز توجه ويژهاي دارد. بديهي ست كه ترجمه نمايشنامه، مترجم را با چالش انتقال معنا و همچنين انتقال ساختار روبهرو ميكند،
زيرا مترجم غير از متني كه در اختيار دارد ملزم است توجهي ويژه اي به ترجمه كنشهاي گفتاري موجود در نمايشنامه و همچنين به قابليت اجرايي آن داشته باشد. هر نمايشنامه ارتباطي تنگاتنگ با چگونگي اجراي آن دارد و تسلط مترجم با توجه به موفقيت اجراي نمايشنامه سنجيده خواهد شد. دريافت مفهوم گفتمان دراماتيك نيز در زبان مقصد از ديگر دغدغههاي موجود در چنين آثاري ست، از اين رو امروزه ترجمه براي تئاتر فراتر از ترجمه ادبي قرار ميگيرد.
يكي از ويژگيهاي تئاتر معاصر تاثير نوع بيان ديالوگ است، در اين بين آثار ژان تارديو را نميتوان از اين قاعده مستثني كرد. اين نويسنده فرانسوي با استفاده از واژگان، پرده از ويژگيهاي مبهم زبان برداشته است و با بكارگيري كنشها و لحن گفتار اهميت ارتباط غير كلامي در نمايشنامه را به تصوير ميكشد. در خلال اين پژوهش قصد داريم پس از ارائه معنايي جامع از گفتمان دراماتيك، تشريح مشكلات پيش روي مترجم در ترجمه اين نوع گفتمان به بررسي چالشهاي ترجمه نمايشنامه گيشه اثر ژان تارديو، بر پايه مطالعه موازي و تحقيقي بپردازيم.
مقدمه
ترجمه شناسي و مطالعات ترجمه از ابتدا زير سايه ترجمه ادبي قرار داشت اما امروزه با وجود تعداد قابل توجه نمايشنامه هاي ترجمه شده از يك زبان به زبان ديگر ، اهميت روز افزون مفاهيم فرهنگ محور در ترجمه و همچنين جايگاه مهم تئاتر به عنوان يكي از شاخصه هاي تبادلات فرهنگي، مطالعه در زمينه هايي مانند ترجمه متون دراماتيك مورد توجه پژوهشگران و همچنين نظريه پردازان حوزه ترجمه شناسي قرار گرفته است.
تئاتر ،هنري جامع و پيچيده است كه داراي وجوه متفاوتي است، از همين رو ارائه يك تعريف واحد از اين هنر چندان ساده به نظر نمي رسد و همين امر يكي از اصلي ترين دلايل پيچيدگي ترجمه متون تئاتري است . شايد "كلام همراه با كنش " و "ارتباط نزديك و بي واسطه با مخاطب" را بتوان به عنوان موجزترين توصيف تئاتر در معناي عام كلمه پذيرفت. با نگاهي موشكافانه تر به اين مفهوم بايد اذعان كرد كه هنر تئاتر داراي ابعاد و لايه هاي گوناگوني است، از جمله بعد متني و بعد نمايشي، كه در پيوستگي مداوم با يكديگر قرار دارند. اصطلاح گفتمان دراماتيك به طور كلي به مشخصه هاي كلامي-متني و غيركلامي تئاتر و همچنين جايگاه مخاطب در اين نوع خاص از گفتمان ميپردازد.
تئاتر در درجه اول يك نمايش و يك ژانر شفاهي است ، اجرايي زودگذر، ارائه يك بازيگر در مقابل تماشا گراني كه هنر بدن، صدا و حركات را به تماشا نشسته اند - ... - . - بيه، تريو ، ٢٠٠٦: ٥ - همانگونه كه از اين تعريف نيز بر ميايد ، هنر نمايش وجوه گوناگون و گاه متفاوتي دارد كه آن را به طور مشخص از ادبيات و سينما متفاوت ميكند و همانگونه كه پيشتر اشاره شد، همين مسئله است كه ترجمه گفتمان دراماتيك را به چالشي بزرگ تبديل مي كند:
با توجه به تفاوت بنيادين ادبيات و تئاتر ، حضور مخاطب در مقابل بازيگر و زودگذر بودن تئاتر، مترجم گفتمان دراماتيك با چالشها و پرسشهايي رو بروست كه نظريات ترجمه ادبي نمي توانند به تمامي آنها پاسخ دهند. به بيان ديگر، اين نوع گفتمان علاوه بر توجه به كنشهاي موجود-به عنوان ويژگي مهم و اساسي تئاتر-به حضور مداوم سه عنصر بازيگر، صحنه و مخاطب توجه ويژه اي دارد. بديهيست كه ترجمه نمايشنامه، مترجم را با چالش انتقال معنا و همچنين انتقال ساختار روبه رو ميكند، زيرا مترجم غير از متني كه در اختيار دارد ملزم است توجهي ويژه اي به ترجمه كنش هاي موجود در نمايشنامه و همچنين به قابليت اجرايي آن داشته باشد.
گفتار تئاتري، به دليل نيروي قدرت كنشي خود در تحقق بخشيدن نمادين عمل نمايشي ، از گفتار ادبي و روزمره متمايز مي شود. - شاهين، قويمي، ١٣٨٣: ١٠٩ - هر نمايشنامه ارتباطي تنگاتنگ با چگونگي اجراي آن دارد و تسلط مترجم با توجه به موفقيت اجراي نمايشنامه سنجيده خواهد شد. دريافت مفهوم متن دراماتيك نيز در زبان مقصد از ديگر دغدغه هاي موجود در چنين آثاريست، ازاين رو امروزه ترجمه براي تئاتر فراتر از ترجمه ادبي قرار مي گيرد.
علاوه بر اين ويژگي هاي كلي، نبايد سبك هرنمايشنامه نويس را نيز از نظر دور داشت چرا كه يك نويسنده تئاتر براي خلق اثر خود از سبكي خاص بهره مي جويد كه اين سبك علاوه بر بعد كلامي در بعد غير كلامي اثر و نيز به تبع آن در دريافت و معنا تاثير مستقيم دارد. با توجه به مطالب ذكر شده، در پژوهش حاضر قصد داريم پس از ارائه معنايي موجز از گفتمان دراماتيك با تكيه بر بعد متني اين گفتمان به تشريح مشكلات پيش روي مترجم در ترجمه متون دراماتيك و همچنين بررسي نمايشنامه گيشه اثر ژان تارديو و ترجمه فارسي آن پردازيم. گفتمان دراماتيك و چالشهاي ترجمه آن همانگونه كه پيشتر اشاره شد گفتمان دراماتيك ابعاد و مشخصه هاي متفاوت و گوناگوني را در بر ميگيرد؛
اگر بعد نمايش و اجرا را از تئاتر جدا كنيم با متن روبرو خواهيم شد٣، متني كه، عليرغم نظرياتي كه سالها بر حوزه متن شناسي غالب بود، از نظر ماهيت كاملا با يك متن ادبي متفاوت است. يكي از تمايزهاي مهم ميان متن دراماتيك ومتن ادبي در اين است كه متن دراماتيك همواره ناقص است و از بنياد كنشي- تقليدي است - اسلين، ١٣٧٥: ١٧ - ، كنش تقليدي به معناي بازسازي رويدادهاي واقعي يا تخيلي از جمله كنش و واكنش انسان ها كه به گونه اي واقعي يا شبه واقعي است در برابر تماشاگر به نمايش درمي آيد. - همان: ٢١ - درام كنش است و معناي واژه هاي نوشته شده بر صفحه هاي چاپي ، تنها با گفتن و خواندن آنها معلوم نمي شود؛ معناي واژه ها كمتر در گرو محتواي نحوي ٣ بسياري از فرمهاي تئاتري بر وجود متن تاكيدي ندارند براي مثال كمديا دلارته - - comedia dell’arte كه بر بداهه گويي استوار است.