بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر به بررسی چگونگی ترکیب دو رویکرد "ناب" و "چابک" با توجه به نیازهاي بازار براي یک زنجیره تأمین برگزیده میپردازد. در حقیقت، این دو رویکرد با یکدیگرکاملاً متفاوتاند؛ چراکه در اولی، برنده ساز بازار، هزینه است؛ حال آنکه در دسترس بودن و پاسخگویی سریع به تقاضا، عامل برد در رویکرد دوم بهحساب میآید. زنجیرههاي عرضه چابک، باید نسبت به بازار حساس بوده و لذا باید چالاك و سریع باشند.
این بدان معنی است که تعریف "ضایعات" یا "اتلاف" در رویکرد چابک با آنچه در زنجیره عرضه ناب مطرح میشود، داراي تفاوت است. انتخاب "نقطه جدایش" مناسب براي جریان مواد و جریان اطلاعات در زنجیرههاي عرضه، امکان ایجاد یک زنجیره عرضه دوسویه را فراهم خواهد نمود. این زنجیره، شامل زنجیره عرضه ناب - کارا - در سمت جلو و زنجیره عرضه چابک - اثربخش - در سمت عقب میباشد؛ لذا بهترین حالت، وضعیتی است که این دوزنجیره در نقطه جدایش به هم برسند لذا، مقاله براي روشن شدن موضوع، پس از ارائه مفاهیم، در قالب یک تئوریکی به ترکیب عرضه ناب و چابک میپردازد.
-1 مقدمه
در محیط پیچیده، پویا و بسیار متغیر امروزي، شرکتها نیازمند طراحی و اتخاذ استراتژيهایی هستند که بتوانند آنها را در بهبود روزافزون عملکردشان یاري رساند؛ زیرا در چنین محیط رقابتی شرکتهایی قادر به بقا هستند که از گردونهي رقابت جا نمانده و خود را با شرایط متغیر و پویاي بازار رقابتی همگام نمایند
از طرفی عرضه محصول مناسب باقیمت مناسب و در زمان مناسب به مصرفکننده، تنها شرط موفقیت در رقابت نیست بلکه کلید بقا نیز میباشد. نوآوريهاي بهبود عملکرد زنجیره تأمین تلاش دارند عرضه را با تقاضا تطبیق داده و درنتیجه هزینه ها را همزمان با بهبود رضایتمندي مشتري کاهش دهند.
امروزه ارائهي بهترین عملکرد درزمینه بازاریابی، به اساسیترین دغدغهي مدیران شرکتهاي تولیدي مبدل شده است و میکوشند تا با بهرهگیري از فنهاي مختلف، به عملکرد برتر دست یابند. بهزعم کوپر عملکرد برتر به توانایی یک شرکت تولیدي در ادغام همهجانبه با شرکاي خود در طول زنجیره تأمین وابسته هست
ازجمله الزامات یک شرکت تولیدي پذیرش نوعی از استراتژي هاي زنجیره تأمین است. این استراتژي ها بر روي چگونگی هماهنگی فرآیندهاي داخلی و خارجی کسب وکار تأکید می کنند تا درنتیجهي این هماهنگی، بهترین خدمت رسانی به مشتریان و مصرفکنندگان نهایی ارائه گردد و نیز موجب تقویت عملکرد تکتک اعضاي سازمان شود
لذا، با توجه به تحولاتی که امروزه در ادارهي سازمان ها و سامانههاي تولیدي به وجود آمده و نیز بهمنظور ارتقاي بهره وري، ابزارها و تکنیک هاي فراوانی توسعهیافته و بکار گرفته میشوند. تفکر ناب که یکی از مهمترین آن ها به شمار می آید، به سازمانی اشاره دارد که فرآیندها را بدون اتلاف منابع به انجام میرساند و یا با صرف منابع کمتر، تولید بیشتري را محقق می نماید
تکنیک چابک نیز یکی دیگر از انواع تکنیک هاي زنجیره تأمین هست که به انعطافپذیري مینگرد و بر پاسخگویی به تغییرات غیرقابلپیشبینی بازار و سود جستن از این تغییرات به وسیله ي تحویل سریع و انعطافپذیري در حجم و نوع محصول متمرکز است. ازاین رو الگوهاي ناب و چابک امروزه موردتوجه بسیاري از شرکتهایی است که به دنبال بهبود در عملکردشان بودهاند، قرارگرفته است
بنابراین، »استراتژي تولیدي« بایستی با آگاهی نسبی از این تضادها و لزوم انتخاب بین معیارهاي رقابتی مانند سرعت، کارایی، کیفیت، هزینه و... و یا حالت هاي ترکیبی اتخاذ شود و زنجیره عرضه نیازمند پذیرش استراتژي است که مناسب هر دو نوع محصولات آن ها یعنی »خاص و بازاري« باشد. در این مقاله سعی بر آن است که به بررسی ترکیب عرضه ناب و چابک به لحاظ تئوریکی بپردازد.
-2 عرضه هاي ناب و چابک
رویکرد عرضه ناب به ما اهمیت کاهش تغییرات، بهبود جریان و درنتیجه کاهش نیاز به موجودي و ظرفیت اطمینان را نشان می دهد. ولی با افزایش حساسیت بازار نسبت به مد و متعاقب آن عدم اطمینان تقاضا، زنجیره عرضه نیازمند مکانیابی استراتژیک موجودي و ظرفیت براي بهبود جریان است. انجام چنین کاري نیازمند دیدي جامع و تخصصی است، به ویژه آنکه تصمیمات داخلی، نوسان و ضایعات بیشتري را نسبت به سایر عوامل القا میکند.
سرمایه گذاري در ظرفیت به جاي موجودي براي بهبود جریان مواد درواقع همان رویکرد عرضه چابک است و در این حوزه، کاربرد قواعد جدایش، شیوهاي مؤثر براي کاهش اثر تضادها و تناقضهاست
مفهوم چابکی از دو عامل اصلی تشکیلشده است؛ پاسخگویی به تغییرات - پیشبینیشده یا غیرمنتظره - به صورتی مناسب و در زمان مناسب، بهرهبرداري از این تغییرات و تبدیل نمودن آنها به فرصت
به این ترتیب، چابکی، پاسخی در سطح کل بنگاه به محیط متغیر و بسیار رقابتی است که از چهاراصل اساسی پیروي مینماید :اغناي مشتري، کنترل تغییر و عدم قطعیت، بالا بردن توانایی منابع انسانی و مشارکت براي رقابت سور تعریف دیگري از چابکی بهصورت قابلیت یک بنگاه در انجام عملیات سودآور در بازار بخشبندي شده دائماًو در حال تغییر با استفاده از تولید باکیفیت بالا، عملکرد بالا، کالاها و خدمات منطبق با خواست مشتري، ارائهشده است
ازنظر لو و دیگران توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار چابکی خوانده میشود که بهعنوان کلیدي در موفقیت و بقاي بنگاهها در بازار تعریفشده است
سوافورد و دیگران چابکی زنجیره تأمین را قابلیت زنجیره تأمین در انطباق یا پاسخگویی سریع به محیط متغیر بازار تعریف نموده اند
درنهایت، ملزومات عرضه چابک و ناب اگرچه در تضاد با یکدیگر هستند ولی ترکیب این مفاهیم با اعمال برخی تعدیلات امکانپذیر خواهد گردید.
-3 مقایسه تولید ناب و چابک
مقایسه بین الگوهاي تولید ناب و تولید چابک براي اولین بار توسط نیلور و همکارانش1999 4 انجام گرفت . وي ضمن مقایسه زنجیرههاي تأمین ناب و چابک و تأکید بر تفاوتها و شباهتهاي آن هیچیک راکاملاً رد نکرده کاملاًو مطلوب نیز نمیدانند .نیلور چهار بعد کیفیت، قیمت، زمان تحویل و سطح سرویس را مهمترین عوامل تعیینکننده ارزش از دیدگاه مشتري در زنجیره تأمین برشمرده و میزان کارایی هریک از الگوهاي فوق را بسته به ویژگیهاي زنجیر تأمین موردنظر میداند. تولید ناب براي انجام موارد قابلکنترل مناسب هستند اما تولید چابک در مقابله با چیزهایی است که نمیتوانیم کنترل کنیم
اساس تفاوت بین تولید چابک و تولید ناب را برحسب ارزش کل فراهمشده براي مشتري - سطح خدمات قابلدسترس - میدانند که این ارزش بري چابکی عامل حیاتی هست درحالیکه هزینه و قیمت فروش بهطور واضح مرتبط با ناب بودن می باشد
تعیین استراتژي درست هر سازمان در بهکارگیري الگوهاي تولید ناب و تولید چابک منوط به تعیین درست برگ خریدهاي تعیینکننده بازار و برگ خریدهاي برگ برنده بازار در آن سازمان می باشد