بخشی از مقاله
چکیده
معماری روستایی و بهویژه مسکن روستایی، واژهای است که شاید در اولین نگاه برای آنان که با روستا و ویژگی های آن بیگانهاند، تداعی کننده فقر، کهنگی، سستی، آسیب پذیری و ... باشد. اما همین واژه در ذهن کسانی که با روستا و مسائل آن آشنا هستند، یادآور هنر است و ظرافت. هنری که آفریده دست مردمانی است که به دلیل پیوند نزدیک با طبیعت، آن را حرمت نهاده و با الهام از آن، کالبدی اینچنین ساده و در عین حال پیچیده، با حداکثر کارایی و زیبایی، برای زندگانی خود خلق نمودهاند.
توجه به تزئین را در آثار هنری اقوام کهن در شرق و غرب عالم شاهد هستیم و هرچه به گذشته رجوع کنیم، هنرها غالباً با تزئینات ظریفتری آمیخته اند. آنچه در این مقاله به معرفی و تحلیل آن پرداخته شده، نقش تزئین در زیبایی آفرینی هنر معماری مردمان بلوچ است. پس از تعاریفی چند از تزئین و زیبایی به نمونه-هایی از زیباییآفرینی متکی بر تزئین در معماری خانههای روستایی در نیمه جنوبی بلوچستان پرداخته میشود. و محدوده جغرافیایی رواج تزئینات در منطقه مشخص شده است. روش جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعات میدانی و اسناد کتابخانه ای است.
مقدمه
هنرهای بومی مجموعهای از هنرهای گوناگون یک جامعه سنتی و حتی متحول است که در طول دوره ها، با تأثیر عوامل مختلفی از جمله فرهنگ، نظام اجتماعی، شرایط اقلیمی و محل سکونت، وضع اقتصادی و شغلی، ساخته و پرداخته شده و به تدریج ویژگی و شکل خاصی به خود گرفته است. از این رو هنرهای بومی را می توان میراث فرهنگی و نمود ارزشها و آمال معنوی و ذهنی مردم جامعه تلقی کرد. دستهای از این هنرها از یک سو ماهیت کاربردی دارند و قشراصلی جامعه از آن به عنوان مکمل زندگی و یا ابزار کار و تأمین معاش بهره میگیرند. بی پیرایگی و سادگی حیاط مادی و معنوی قشر تولیدگر جامعه و چگونگی نگرش آنها به جهان هستی در ساختهها، بافتهها و دیگر آفریدههای آنان، به ظهور میرسد.
در هنر بلوچ نیز همانند دیگر اقوام ایران، به طور نسبی پارهای از ارزشهای زیباشناختی که حاصل تلاش و آفرینش این قوم کهن آریایی در طول قرن های متمادی است میبینیم. هنر در هر جامعهای به صورتهای مختلفی نمود می-یابد. به زعم نگارنده هنر قوم بلوچ به سه نوع بصری، شنیداری، کارکردی نمود می یابد. هنر کارکردی اگر چه نمود بصری هم دارد ولی محض تمایز آنها در نوع کاربرد آنهاست. نمود بصری جدای از معانی ضمنی، صرفاً هیجانهای بصری ایجاد میکند و ماهیت آرایشی و آذینبندی دارد. سوزندوزیهای روی لباس زنان بلوچ با طیفی از رنگها و اشکال گوناگون، بازی با خشت و نمود آرایههای زینتی در بدنهی معماری نمونهای از هنر بصری به شمار میرود.
نمودارشماره:1 انواع هنر در قوم بلوچ - منبع: نگارندگان -
تصویر شماره:1 هنر در قوم بلوچ
چارچوب نظری
واژه زیبا به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن است و نه قشنگی - جمال - پیرنیا در باب پرهیز از بیهودگی در معماری ایران میگوید: »این اصل - پرهیز از بیهودگی - در معماری قبل از اسلام بوده و بعد از اسلام نیز مورد تأکید و استفاده قرار گرفته است. در آیه سوم سوره مومنون می خوانیم: واللذین هم عن اللغو معرضون، یعنی آنانکه از بیهودگی روی گردانند. به طور مثال استفاده از کاشی نه فقط جهت زیبایی، بلکه جهت استحکام بخشی به بنا نیز بوده است - «پیرنیا، - 1369 ابهت و جنبه روحانی هنرباستان ایران به سبب آن است که کمال آن در تزئین مطلق است
همه تزیینات در معماری دارای دو وجه اشتراک هستند. همگی علائم ادارکیاند و همگی عناصری هستند از جنبه یزیکیف صرف و نه حتماً ضروری. البته این به این معنی نیست که این عناصر »زائد« هستند. رودلف آرنهایم اشاره به این مطلب می کند که نیازهای فیزیکی و نیازهای روانی را نمیتوان به سادگی از یکدیگر جدا کرد. چرا که نهایتاً هردوی این نیازها جنبه ی معنوی و روحی دارند. هر نوع میل جسمی انسان -مثل نیاز به گرما یا غذا و غیره- به صورت یک نیاز روانی ظاهر میشود. چنین است که نمیتوان به طور مثال بین یک دیوار و تزیینات آن جدایی قائل شد. دیوار در وهلهی اول برای برآوردن نیازهای فیزیکی ساخته شده است. اما تزیینات آن نیز ارضاکننده نیازهای روانی است. فقدان یک دیوار در وهله ی اول اثر فیزیکی دارد-مثلا باعث سرمای شدید می شود-اما نبود تزئینات آن نیز باعث ملال و خستگی می شود
محدوده جغرافیایی رواج تزئینات
عناصر تزیینی در بدنهی داخلی و خارجی بنا، در پهنهی مشخص شده طبق تصویر شماره2 رواج گسترده دارد. در سایر مناطق عناصر تزیینی فقط در بناهایی محدود و مختص به خوانین و طبقه سرمایه دار، یافت میشود
تصویر شماره:2 پهنه جغرافیایی رواج تزیینات