بخشی از مقاله

چکیده

فناوری اطلاعات بر توسعه و پیشرفت کشور تاثیر دارد. پیشرفت نیاز به انتخاب استراتژی مناسب دارد. در این مقاله اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه اقتصاد کشاورزی از ابعاد مختلفی و رابطه بین نوع استراتژی فناوری اطلاعات و ارتباطات و تاثیر آن بر توسعه اقتصادی کشورها را بررسی می شود و از میان انواع استراتژی های این فناوری به نقش استراتژی » استفاده داخلی فناوری اطلاعات و ارتباطات« تاکید زیادی دارد و نشان می دهد که اهمیت آن در توسعه اقتصاد کشاورزی بیشتر از استراتژی »صادرات تولیدات و خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات« است.

درنهایت استراتژی استفاده داخلی فناوری اطلاعات و ارتباطات را به عنوان موتور رشد اقتصادی معرفی می کند؛ بنابراین، در کشورهای درحال توسعه و بخصوص ایران انتخاب استراتژی فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه اقتصاد کشاورزی کشور نقش اساسی داشته و استدلال می شود که در این استراتژی اگر وزن بیشتر به استفاده داخلی فناوری اطلاعات و ارتباطات داده شود، کمک زیادی به توسعه اقتصادی کشور خواهد شد.

مقدمه

پیچیدگی تحولات و متغیرهای انسانی و غیرمنتظره بودن عوامل محیطی واقتصاد جهانی تاثیرگذار بر فعالیت های کشاورزی از یکسو و اهمیت راهبردی امنیت غذایی و مقابله با فقر از سوی دیگر توسعه کشاورزی را با چالش های عمیق و گسترده ای روبه رو کرده است. روند فزاینده جهانی شدن تجارت محصولات کشاورزی و رقابت گسترده در این زمینه که چارچوب معادلات بازار را دگرگون ساخته است، تمامی اجزای صنعت کشاورزی را دستخوش تحولات اساسی و ساختاری خواهد کرد.

تاثیر عوامل زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی نیز که تحولات اساسی را در کشاورزی ایجاد کرده اند، در آینده نزدیک به طورحتم بیش ترین تأثیر مخرب خود را بر فعالیت های کشاورزی خواهد گذاشت. با عنایت به دو مؤلفه فوق الذکر، در دهه آینده سیاست گذاران و پژوهشگران عرصه کشاورزی، به رغم عدم آمادگی، با چالش های فزاینده و غیرقابل پیش بینی روبه رو خواهند شد، فناوری های ارتباطات و اطلاعات 1 از جدیدترین دستاوردهای علمی بشری اند که به نظر می رسد توانایی ها و قابلیت های بسیاری را به جامعه انسانی عرضه نموده اند و انتظارمی رود بتوانند در رفع مشکلات موجود جامعه بشری مفید و موثر باشند. بسیاری در سراسرجهان بر این عقیده اند که تسریع و تعدیل در فرآیند تبادل دانش و اطلاعات از طریق فن آوری های ارتباطی و اطلاعاتی نقش بسیار کلیدی در دستیابی به توسعه منابع انسانی و توسعه پایدار ایفا خواهند نمود و جامعه مبتنی بر دانش و اطلاعات، به عنوان الگوی توسعه پایدار شناخته می شود.

اما در ایران، چه استراتژی هایی را برای پیشرفت اقتصادی می توان استفاده نمود؟ با کدام استراتژی می توان به مدیریت پیشرفت اقتصاد کشاورزی کمک نمود؟

-1مروری بر ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق

مقایسه تحولات سه دهه اخیر حاکی از آن است که این تحولات نسبت به گذشته تفاوت اساسی دارد که علت اصلی این اختلافها مربوط به انقلابی است که در این دهه ها رخ داده است. وقوع انقلاب اطلاعات و ارتباطات در این دهه ها باعث شده است که عصر حاضر نیز به نام عصر اطلاعات و ارتباطات نامیده شود. عاملی که باعث به وجود آمدن چنین عصری شده است، »فناوری اطلاعات و ارتباطات« است. این فناوری با فناوریهای عصر انقلاب صنعتی تفاوت اساسی دارد.

بعد از جنگ جهانی دوم و از دهه 50،استراتژی های مختلفی چون استراتژی گسترش صادرات، استراتژی جایگزینی واردات و سایر استراتژی ها مطرح گردید. یکی از این استراتژی ها اصطلاحاً - صنعتی شدن در اثر گسترش تقاضای کشاورزی - نام گرفت.ایرماآدلمن درسال 1984 استدلال می کند که کاهش دادن هزینه تغییر فناوری باعث افزایش بهره وری در بخش کشاورزی میشود و اینامر باعث افزایش درآمد روستائیان خواهد شد. افزایش درآمد روستائیان باعث افزایشتقاضای کالاهای صنعتی میشود که این امر نیز بر افزایش دستمزدها در بخش صنعت کمک میکند.

-2سوالات اصلی تحقیق

حال این سوال مطرح می شود که چرا در کشورهای درحال توسعه استراتژی رشد صادرات تولیدات و خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات نسبت به استراتژی استفاده داخلی آن از اهمیت کمتری برخوردار است؟

در استراتژی رشد صادرات فناوری اطلاعات و ارتباطات عموماً تولیدات و خدمات این فناوری برای بازارهای هدف انجام می شود و چون این فناوریها در انحصار چند کشور خاص قرار دارد و تعداد بسیار محدودی از کشورهای درحال توسعه صاحب این فناوریها هستند، بنابراین برای کشورهای درحال توسعه دیگر ورود به این بازارها به راحتی امکان پذیر نخواهد بود و این دسته از کشورها می توانند از محصولات فناوری اطلاعات و ارتباطات با هزینه اندک بهره مند شده و بااستفاده از آنها در اقتصاد داخلی، رشد و توسعه اقتصادی خود را با توجه به مسائل ذیل تحت تاثیر قرار دهند.

در ایران، چه استراتژی هایی را برای پیشرفت اقتصادی می توان استفاده نمود؟

با کدام استراتژی می توان به مدیریت پیشرفت اقتصاد کشاورزی کمک نمود؟

-1 گسترش بخش دیجیتال

زمانی که بخش صادرات فناوری اطلاعات و ارتباطات گسترش می یابد، گرچه منابع ارزآوری کشور افزایش می یابد، ولی این امر کل اقتصاد را تحت تاثیر قرار نمی دهد، بلکه به یک بخش خاص محدود می شود. ولی اگر استفاده داخلی فناوری اطلاعات و ارتباطات گسترش یابد، باعث گستردگی بخش دیجیتال و سرمایه انسانی کشور شده و باعث رشد و توسعه کل اقتصاد خواهد شد

-2 رشد اقتصادی پایدار

توسعه اقتصادی پایدار زمانی ایجاد می شود که پایه فعالیتهای اقتصادی کشور گستردگی قابل ملاحظه ای داشته باشد. رشد تولیدات و خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات تنها می تواند »کالا های دانش بر« در یک بخش خاص را تولید کندکه عموماً این تولیدات برای بازارهای داخلی، هدف گذاری نشده است، بلکه هدف آنها بازارهای خارجی است. ولی در ادبیات رشد و توسعه اقتصادی تنها به رشد بازارها تاکید نمی شود، بلکه به اهمیت سرمایه - سرمایه انسانی، وضعیت تکنولوژیک - نیز تاکید فراوانی میشود

-3چالشهای بخش کشاورزی
اعمالسیاستهایمبتنی بر رشد اقتصادی، نوسازی صنعتی، انتقال فنآوری، تأکید برافزایش تولید و صادرات منجر به پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی و بهطورکلی ناپایداری بخش کشاورزی در بسیاری از کشورها گردیدهاند. رشد فزاینده واردات مواد غذایی در اغلب کشورهای جهان سوم ابعادی نگرانکننده پیداکرده است. با مطالعه این شرایط عمدهترین چالشهایی را مطرح میسازیم که بخش کشاورزی را در حال حاضر و در آینده تحت تأثیر قرار میدهند:

-1-3 جهانیشدن اقتصاد و نظامهای تولید

جهانیشدن و گستردگی وابستگیهای اقتصادی در سراسر جهان باعث شده است که تصمیمگیری فعالیتهای زراعی نهتنها در سطح ملی، بلکه حتی در سطح یک مزرعه نیز متأثر از تحولات و تغییرات اقتصاد جهانی و روندهای آن باشد. این مسئله فشار زیادی به مجموعه بخش کشاورزی - اعم از سیاستگذاران، محققان، کارکنان ترویج و توسعه و بهرهبرداران - وارد میکند و حجم قابل توجهی از منابع موجود را بهخود اختصاص میدهد. علاوه براقتصاد، نظامهای تولید نیز به مقدار زیادی متاثراز پدیده جهانیشدن هستند

-2-3 فرسایش منابع پایه و بحرانهای زیستمحیطی

گذشته از صدمه های ناشی از تخریب محیط زیست بر حیات انسانی، از دیگر پیامدهایناشی از تخریب منابع طبیعی در اثر بکارگیری الگوهاینامناسب تولیدی، میتوان بهناپایداری نظامهای تولید و بهرهبرداری کشاورزیو از بین رفتن منابع پایه و در نتیجه تحدید امکانات تولیدی اشاره نمود. دراین شرایط، از طرفی منابع اولیه و پایه تحت فشارند تا هدفحداکثر تولید محقق گردند و از طرفی، دولتها و دستگاههای سیاستگذار مصمم هستند تا نظام بهرهبرداری را به سمت توسعه پایدار و تولید بهینه سوق دهند و این امرمستلزم پیامدهایی چون کمشدن مقطعی درآمد، استفاده از دانش و فنآوریهایپیچیدهتر و پیشرفتهتر و افزایش سطح دانش تولیدکنندگان است. همچنین، محصولات کشاورزی تولیدشده در کشاورزی مدرن مبتنی بر روشهای انقلاب سبز، منشاء بسیاری از مشکلات برای سلامتی انسان هستند که تداوم تولید به اینشیوه را غیرممکن ساخته است. کاهش این بحرانها و مشکلات مستلزم سرمایهگذاریهای بیشتر و اتخاذ رهیافتهای نوینی از سوی بخش کشاورزی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید