بخشی از مقاله

چکیده

در میان آثار گرانقدر نظم کهن فارسی، ابیاتی وجود دارند که بخاطر آشنایی با فضای ذهنی شاعر و اندیشه شعری او بدون نیاز به تأمل در بیت، منظور شاعر دریافته می شود؛ اما گاه همین موضوع، موجب عدم توجه شایسته به ساختار بیت و اشکال احتمالی آن می گردد. از این نمونه بیت: » مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن والا / قدم زین هر دو بیرون نه، نه اینجا باش و نه آنجا« است که مطلع یکی از مشهورترین قصاید سنایی است و در نگاه اول ایرادی در آن به نظر نمی رسد. این نوشتار بر آن است تا با تأمل در ساختار این بیت، ابتدا نادرستی شکل کنونی آن را نشان دهد و سپس با استفاده از قصیدهای از سلمان ساوجی که این بیت در آن تضمین شده است، صورت صحیح آن را بازنماید.

-1مقدمه:

سنایی غزنوی یکی از شاعران بزرگ قرن ششم است که به عنوان نخستین شاعری که مفاهیم عرفانی را به صورت گسترده وارد ادبیات منظوم فارسی کرده، »در تغییر سبک شعر فارسی و ایجاد تنوع و تجدد در آن مؤثر بوده و آثار او منشأ تحولات شگرف در سخن گویندگان بعد از وی شده است« - صفا،1378، ج. - 565 :2 ایجاد غزل مستقل عرفانی و نیز تکمیل کردن شیوه ای که »وعظ و تحقیق« نامیده شده، ازجمله تحولاتی است که به او نسبت داده شده است. بسیاری از شاعران بزرگ بعدی، ازجمله نظامی، خاقانی و مولانا نیز اهمیت او را یادآور شده و به نوعی به ادامه شیوه شعری او تأکید کرده اند؛ به همین دلیل دقت در آثار او و تصحیح هر بیتی از اشعارش میتواند کاری بایسته تلقی گردد؛ به ویژه اینکه این تصحیح، مربوط به بیتی از مشهورترین قصاید او باشد. بیت:

مکن در جسم و جان منزل که این دونست و آن والا قدم زین هر دو بیرون نه، نه اینجا باش و نه آنجا - سنائی، - 51 :1385

مطلع یکی از مشهورترین قصاید سنایی است. شفیعی کدکنی درباره آن مینویسد: این قصیده »یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی در حوزه قصید ه سرایی است، بعضی از ابیات آن حالت ضرب المثل به خود گرفته و هم در زمان حیات شاعر در میان دوستداران شعر فارسی از رواجی عجیب برخوردار بوده است ... و در میان اهل وعظ، در دورههای پس از سنائی انتشار فوقالعادهای یافته و کمتر کتاب اخلاقی و عرفانی یی می توان یافت که ابیات یا تعبیراتی از این قصیده وارد آن نشده باشد« - شفیعی کدکنی،:1390 . - 71 همه کسانی که منتخبی از آثار سنایی ترتیب داده اند؛ از جمله صفا 1378 - ،ج - 575 :2، فروزانفر - 285 :1358 - ، برات زنجانی - 43 :1364 - و شفیعی کدکنی - 71 :1390 - این قصیده را هم جزء منتخبات خود آوردهاند. در این قصیده، سنایی به همان شیوه وعظ و تحقیق، مخاطب را به رها کردن جهان مادی و آنچه متعلق به آن است، اندرز میدهد و او را دعوت میکند به ورای جهان مادی قدم بگذارد و عالمی دیگر را تجربه کند. آنچه در بیت مذکور مطرح شده نیز بیانی در همین زمینه است.

شاعر مخاطب را فرامی خواند تا با کنار زدن حجاب های جسم و جان، در طریق حقیقت گام بردارد. آشنایی با فضای ذهنی شاعر و اندیشه او و نیز ادامه قصیده که بیان همین موضوع با مثال های متعدد است، به راحتی مفهوم مورد نظر شاعر را به خواننده انتقال می دهد؛ اما در عین حال همین نکته، موجب عدم توجه شایسته به ساختار بیت شده و به همین دلیل ایراد ساختاری بیت مذکور، تاکنون از دید پژوهشگرانی که دیوان سنایی را تصحیح کرده و یا این قصیده را شرح کرده اند، پنهان مانده است. این نوشتار ابتدا به بررسی ساختار بیت فوق می پردازد تا ناهنجاری شکل کنونی آن را نشان دهد و سپس با استفاده از تضمین این بیت در یکی از قصاید سلمان ساوجی، صورت صحیح آن را بازمینماید.

-2بررسی ساختار بیت:

مکن در جسم و جان منزل که این دونست و آن والا   قدم زین هر دو بیرون نه، نه اینجا باش و نه آنجا

در این بیت سنایی به مخاطب توصیه می کند که نباید در جسم و جان توقف کند. مصراع اول از یک جمله پایه و یک جمله پیرو تشکیل شده است. »که« در این بیت »که«ی تعلیل و بیان علت است که در ابتدای جمله پیرو قرار گرفتهاست تا علت جمله پایه را بیان کند. اگر مصراع دوم را به نثر تبدیل کنیم، چنین جملهای خواهیم داشت: در جسم و جان منزل مکن که = - زیراکه - این = - جسم - دون است و آن = - جان - والاست. به این ترتیب دلیلی که سنایی برای توصیه خود به رهاکردن جسم و جان می آورد، این است که: چون جسم دون و جان والا است. اینکه جسم دون است و نباید در آن توقف کرد، قابل پذیرش است؛ اما پرسش این است که اگر جان والاست چرا نباید در آن توقف کرد؟ اگر جسم چون دون است قابل منزل کردن نیست، پس جان که صفتی متضاد با آن یعنی والا دارد، باید قابل منزل کردن باشد.

به بیان دیگر، سنایی با دو دلیل متضاد به اثبات یک توصیه کلی پرداخته است. با صورت کنونیِ بیت، اگر این مصراع را تبدیل به ما به ازای امروزی کنیم چنین جمله ای خواهیم داشت: نه این خانه را بخر و نه آن خانه را چراکه این خانه بد و دیگری خوب است. آیا چنین استدلالی منطقی است؟ آیا شنونده نخواهد پرسید که اگر این خانه خوب است، چرا آن را نخرم؟ پژوهشگرانی که به تصحیح دیوان سنایی و یا شرح این قصیده پرداختهاند، به ساختار سؤالبرانگیز آن توجه نکردهاند.

یکی از دلایل این بی توجهی تکرار این موتیف - رهاکردن جسم و جان - در شعر سنایی است - . - 1 از این رو در بیت مذکور نیز همان معنای تکراری برایشان متبادر شده است؛ چنانکه شفیعی کدکنی در توضیح این بیت، تنها همان موتیف را توضیح میدهد: »توجه تو باید به جانب حق باشد نه به جسم و کشش های جسمی خویش روی آوری و نه حتی به لذات روحانی غیر از مشاهده حق« - شفیعی کدکنی،. - 71 :1390 دلیل دیگر این عدم توجه، بیت بعدیِ آن است که درواقع توضیحی بر بیت قبل همراه با مثال است:

به هرچ از راه دور افتی چه کفر آن حرف و چه ایمان به هرچ از دوست وامانی چه زشت آن حرف و چه زیبا

- سنائی، - 51 :1385 چنانکه ملاحظه می گردد، در هر دو مصراع این بیت هم دو صفت متضاد آمده که میتواند اشاره به جسم و جان بیت قبل باشد و ظاهراً همین موضوع، استدلال بیت قبل با دو دلیل متضاد را موجه در نظر آوردهاست. شفیعی کدکنی نیز در ادامه توضیح خود به همین بیت اشاره دارد و مینویسد: »هرچه تورا از دوست - حق - بازدارد چه کفر و چه ایمان باید از آن برکنار باشی - «شفیعی کدکنی، - 249 :1390؛ اما باید گفت ساختار این بیت با بیت قبل متفاوت است؛ آنچه در این بیت آمده، آوردن یک حکم کلی در باره دو چیز متضاد است، نه استدلال با دو دلیل متضاد. شاعر در این بیت میگوید هرچه تو را از راه بازدارد، چه کفر باشد و چه ایمان، فرقی ندارد؛ همچنانکه هر چیز که مانع رسیدن تو به دوست گردد، چه زشت و چه زیبا یکی است.

درواقع واژههای متضاد این بیت به وسیله »چه.. چه«ی تسویه به هم مرتبط شده اند و سپس یک حکم کلی درباره هر دو صادر شده است و این در ساختار جملات فارسی متداول است. اگر مثال قبلی را با فرمول بیت کنونی تطبیق دهیم، چنین جملهای خواهیم داشت: چه خانه کوچک را بخری چه خانه بزرگ را فرقی ندارد - هیچکدام به درد نمی خورد - . آنچه بیت نخست قصیده را دچار مشکل کردهاست، »که«ی تعلیل است و سپس استدلال با دو دلیل متضاد. برای روشنتر شدن ایرادِ بیت مورد بحث، ابیات دیگری از همین قصیده که در آنها نیز »که«ی تعلیل به کار رفته را میآوریم و آنها را با بیت مذکور مقایسه میکنیم:

چو تن جان را مزین کن به علم دین که زشت آید درونسو شاه عریان و برونسو کوشک در دیبا - سنائی، - 56 :1385

دلیلی که در این بیت برای مزین کردن جان به علم دین می آید، این است که: همچنانکه زشت است که شاه عریان باشد، درحالیکه قصرش از بیرون با دیبا تزئین شدهباشد و این استدلال منطقی است. ز باد فقه و باد فقر دین را هیچ نگشاید میان دربند کاری را که این رنگ است و آن آوا - همان: - 54 ساختار این بیت به بیتِ مورد بحث این مقاله شبیه است. در اینجا هم یک حکم کلی برای دو چیز - فقه و فقر - آوردهشده و سپس برای آن استدلال شده است؛ اما نه با دو دلیل متضاد، بلکه با دو دلیل نزدیک به یک دیگر: زیرا یکی رنگ است و دیگری آوا. رنگ و آوا هر دو در یک مقوله قرار میگیرند، مانند اینکه بگوییم نه این خانه را بخر و نه آن را چراکه یکی کوچک است و دیگری قدیمی. بیت نخست این قصیده نیز می باید چنین ساختاری میداشتهاست، یعنی استدلال با دلایلی شبیه یا نزدیک به هم، نه متضاد با یکدیگر.

-3تصحیح بیت:

چنانکه اشاره شد این قصیده مورد اقبال بسیار واقع شده است. یکی از شاعرانی که به این قصیده توجه داشته سلمان ساوجی است که در قصیدهای با مطلع:

قدم نه بر سر هستی که هست این پایه ادنی ورای این مکان جایی است عالی جای توست آنجا - سلمان ساوجی، - 11 :1389 به استقبال این قصیده رفته و بیت نخست آن یعنی بیت مورد بحث این مقاله را در دو بیت متوالی تضمین کرده است:

تو را بالای جسم و جان مقامی دادهاند ای دل مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن والا درون اهل عرفان نیست جای دنیی و عقبی قدم از هر دو بیرون نه نه اینجا باش و نه آنجا - همان: - 12 در دیوان سلمان ساوجی که به تصحیح منصور مشفق چاپ شده است، در مصراع دومِ بیتِ اول به جای واژه »والا«، کلمه »ادنا« آمده است:

تو را بالای جسم و جان مقامی دادهاند ای دل مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن ادنا - سلمان ساوجی، - 342 :1367

چنانکه ملاحظه می گردد با ضبط بیت سنایی به صورت فوق، ساختار جمله تصحیح میشود. »دون« و » ادنا« به معنی پست و پست تر هر دو در یک مقوله قرار می گیرند. سنایی می گوید: به جسم و جان توجه نکن زیراکه این = - اشاره به نزدیک: جان - پست است و آن = - اشاره به دور: جسم - پست تر. یعنی هر دو پست هستند، فقط یکی پست تر از دیگری است. به این ترتیب استدلال با دو دلیل نزدیک به هم صورت میگیرد نه متضاد و کاربرد »که«ی تعلیل هم کاملا بجا و استدلال شاعر نیز منطقی است.

لازم به توضیح است که دیوان سلمان ساوجی به تصحیح مهرداد اوستا و کلیات سلمان به تصحیح عباسعلی وفایی نیز این بیت را با واژه »والا« و مطابق دیوان سنایی ضبط کرانده. اوستا در مقدمه دیوانِ تصحیحِ خود، در بخش »سلمان و شعرای متقدم« به استقبال سلمان از این قصیده پرداخته؛ ولی تنها به این نکته اشاره کرده که » نظر به مراتب عرفانی ابیات شاعر غزنوی، سلمان نتوانسته است اشعار خود را کاملاً شبیه به سرمشق بسازد«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید