بخشی از مقاله

 چکیده

تخلص نام شاعري هر شاعر به ویژه شاعر غزلسرایی است که ضمن معرفی شعرش میتواند اهداف و مقاصد دیگري نیز در برداشته باشد. تخلص هر شاعري بنا به خواست خود او، موقعیت علمی، اجتماعی وسیاسی و صبغه و روش شعرسراییش به او اختصاص پیدا کرده است. در این تحقیق تخلص در غزل سنائی از نظر شخص دستوري - سوم شخص مفرد و دوم شخص مفرد منادا - و خطاب و فراوانی نسبی خبر و پیام در بیت تخلص مورد بررسی قرارگرفته، آرایههاي ادبی شاخص که باعث گسترش معنا شده است نشان داده شده، سپس به بررسی موضوع و درون مایه تخلص و جایگاه تخلص در غزل پرداخته شده است و کمیت آماري اهم موارد ذکر شده طبق جدولهاي فراوانی نسبی و درصد تقریبی ارائه گردیده است.

مقدمه

تخلص کلمه یا عنوانی است که شاعر در شعر خود میآورد و معمولاً خود را مورد خطاب قرار میدهد. مرحوم دهخدا در لغت نامه بیان میکند که کلمه »تخلص« به معنی رهایی یافتن و در اصطلاح شعرا نام ممدوح را آوردن است. - ر.ك. دهخدا، 1373، ص - 5710 و در معناي دیگر ناظم الاطبا آورده است: » نامی که شاعر براي خود مقرر کند و بدان مشهور گردد مانند فردوسی و سعدي و حافظ و جز آنها. و هر بیتی که شاعر تخلص خود را در آن آورد.« - نفیسی، بیتا، - 829 مرحوم استاد جلال الدین همایی نیز تخلص را به معنی آوردن نام شاعري در شعر و دیگر به معنی گریز زدن از پیش درآمد تشبیب و تغزل به مدیحه یا موضوع دیگر ذکر کردهاند. - ر.ك. همایی، 1361، ص - 99 کاربرد تخلص در شعر فارسی ضمن معرفی شاعر از جنبههاي دیگر نیز مهم است.

در شعر فارسی شاعران قدرتمندي مانند سنائی، خاقانی، سعدي، حافظ و دیگران از تخلص استفاده کردهاند و استفادة این شاعران بزرگ از تخلص نشان دهندة این مطلب است که تخلص در دید و نظر آنان بسیار مهم بوده است و آنان در کاربرد تخلص بسیار جدي بودهاند. صرفنظر از بار معنایی تخلص که به ذوق و نیت شاعر، اوضاع اجتماعی و فرهنگی و عوامل دیگر بستگی داشته، کلمه تخلص از نظر آوایی نیز باید خوش وزن و خوش تراش بوده تا در وزنها و بحرها به راحتی قابل استفاده باشد. دکتر شفیعی در این باره آوردهاند : مثلاً »شهریار« در غزلی که به استقبال شعر معروف شادروان ملک الشعراي بهار، میگوید: براي آوردن تخلص خود »شهریار« با تنگناي وزن و قافیه روبرو شد ولی به خوبی از عهدة کار بر میآید.

در قافیه گو نام نگنجد بدرستی   در هم شکن، اي »شهر« که »یاران« همه رفتند. - ر.ك. شفیعی کدکنی،

1386، صص - 80-81

خاقانی نیز در چنین تنگنایی کلمه »خاقانی« را به صورت مخفف »خاقنی« مورد استفاده قرار داده است.

در شهادتگه عشق است رسیدن مشکل      خاقنی راه چنان نیست که آسان برسم

- خاقانی،1368 ،ص - 648

این جدیت در کاربرد تخلص به دلیل اهمیت آن است و همین تگناها باعث شده بعضی از تخلصها که شرایط مطلوب را داشتهاند مورد استفادة شاعران متعدد قرار گیرد و تخلص_هاي مشترك بوجود آید که در شناخت شاعران تخلص در غزلیات سنائی 1757  / و شعر آنان مشکلاتی ایجاد کرده است؛ مثلاً: دکتر خیامپور در کتاب »فرهنگ سخنوران« ، ذیل عنوان تخلص »صدر« سی و سه مورد ذکر کردهاند که چهار مورد اصفهانی - صدر اصفهانی - و بقیه پسوندهاي دیگري دارد. - ر.ك. خیامپور، 1340،صص - 332-335 سنائی اولین شاعري است که تخلص را به طور جدي در غزل به کاربرد. حدود 44 درصد از غزلهاي او داراي تخلص است و از سوي دیگر سنائی اولین شاعري است که عرفان را وارد شعر و غزل میکند. این همسانی میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد. غزل، عرفان و تخلص نوعی شخصیت بخشی شعري به این مقوله است. با ورود گسترده غزل در شعر فارسی، بازار شعر مدحی و قصیده نیز از رونق میافتد و زمینه براي بوجود آمدن قالب غزل به عنوان قالبی مستقل آماده میشود.

تخلص در قصیده در پایان تغزل میآمد و پس از آن مدیحه آغاز میشد و در آنگونه شعر، تخلص معادل نام ممدوح بود ولی با ورود عرفان در شعر و استقلال یافتن تغزل به عنوان قالبی مستقل با نام غزل، مفهوم تخلص نیز دگرگون شد؛ یعنی تخلص دیگر نام ممدوح نبود بلکه نام شاعري شاعر بود که در پایان شعر میآمد. چنانکه دکتر شمسیا می گوید: » تخلص در قصیده در وسط شعر، بین دو بخش وصف و مدح قرار دارد.

وقتی بخش مدح از بین رفت، بیت تخلص ، بیت پایانی شد. منتهی تخلص در قصیده، اسم بردن از ممدوح است و در غزل آوردن اسم شاعر« - شمسیا، 1370، ص - 54 ضمن پذیرفتن این مطلب باید این مسئله را مورد توجه قرار داد که البته شاعران به این مطلب آگاه بودهاند که بیت پایانی تأثیر گذارتر از ابیات دیگر است؛ بنابراین معمولاً تخلص را در بیت پایانی آوردهاند و بطور تصادفی و اتفاقی تخلص در بیت پایانی قرار نگرفته است. در این باره نبوي نژاد نیز می گوید: » از قرن ششم به ویژه اواخر آن غزل توسط شاعرانی چون سنائی و انوري ضمن تحول و تکامل، اعتبار و انتشاري هم پاي قصیده یافت و از تغزل - نسیب و تشبیب قصیده - جدا شد.

« - نبوي نژاد، 1382، ص - 109 اولین شاعري که خود را به آوردن تخلص مقید کرده است سنائی است، چنانچه دکتر شفیعی کدکنی می- گوید: » میتوان گفت که نخستین شاعري که در غزل، خود را تا حدي مقید به آوردن تخلص کرده است - تا حدود چهل درصد - سنائی است در پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم که غزل هاي او، شمار چشم گیري در حدود چهارصد غزل را تشکیل میدهد و بخش قابل ملاحظهاي از آنها داراي تخلص است. « - شفعی کدکنی، 1386، ص - 73 به نظر میرسد تخلص از ابتکارات شعر فارسی باشد؛ چنانچه دکتر نیک منش در این باره می گوید: » تخلص در معنی دوم ]آوردن نام شاعري شاعر[ در شعر عربی و انگلیسی سابقه ندارد، از این رو می توان گفت ذکر نام شاعر در شعر از ابتکارات شعر فارسی است.

« - نیک منش، 1382، ص - 38 در مورد تخلص آشکار و پنهان نیز موسی پرنیان آورده است تخلص در شعر فارسی معمولاً به صورت آشکار و صریح است، مانند: »حافظ« و »سعدي« و بعضی مواقع نیز به صورت پنهان است، مانند : »خموش« یا »خاموش« براي مولوي در غزلیات شمس. - ر.ك. پرنیان،1380، ص - 365 شاید نتوان نیت و هدف واقعی شاعر را از کاربرد تخلص دریافت ولی از بررسی ابیاتی که نام شاعري شاعر به عنوان تخلص در آن ادبیات آمده است میتوان به نکات ارزشمندي رسید؛ از جمله این که بعضی مواقع بیت تخلص خلاصهاي از شعر را در بردارد و به نوعی حاصل شعر است. معمولاً در بیت تخلص کلمه تخلص را به صورت سوم شخص مفرد بکار بردهاند و از خود در مقام سوم شخص مفرد خبر میدهند و یا اینکه خود را در مقام دوم شخص مفرد - منادا - مورد خطاب قرار میدهند.

تخلص سنائی

اینکه تخلص سنائی به چه دلیل انتخاب شده است به درستی روشن نیست. دکتر ذبیح االله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران نام سنائی را »مجدود بن آدم سنائی« ذکر کرده است. - ر .ك. صفا، 1366، ص - 552 در مقدمه مدرس رضوي بر دیوان سنائی در این باره عبارتی از سنائی به این شرح آمده است: »روزي من که مجدود بن آدم سنائیام در مجدوسناء این کلمات نگاه کردم« - مدرس رضوي، 1362، ص سی و یک -

سنائی در ابیاتی نیز نام خود را »مجدود سنائی«    آورده است. مانند:

در شهادتگه عشق است رسیدن مشکل    خاقنی راه چنان نیست که آسان برسم

- خاقانی،1368 ،ص - 648

کی نام کهن گردد مجدود سنائی را    نونو چو می آراید در وصف تو دیوانها

- دیوان سنائی، ص - 18        

در شهادتگه عشق است رسیدن مشکل    خاقنی راه چنان نیست که آسان برسم

- خاقانی،1368 ،ص - 648

مجدود شد و یافت سنا نزد تو بیشک    از جود تو و جاه تو مجدود سنائی

- دیوان سنائی، ص - 607        

در شهادتگه عشق است رسیدن مشکل    خاقنی راه چنان نیست که آسان برسم

- خاقانی،1368 ،ص - 648

جان تو که مجدود سنائیت ندارد    جز بهر ثناهاي تو جانی و زبانی

- دیوان سنائی، ص - 691        

دکتر خیامپور نیز در کتاب فرهنگ سخنوران دربارة سنائی چنین آوردهاند: »سنائی غزنوي ]ابوالمجد مجدود بن آدم-ششم« [ - خیامپور، 1340، ص - 277 ادوارد براون هم در کتاب تاریخ ادبیات ایران آورده است: »سنائی غزنوي یا بلخی، که نام کاملش ابوالمجد مجدود بن آدم بود نخستین کسی از سه سراینده بزرگ مثنوي صوفیانه فارسیست« - براون، 1366، ص - 21 درباره کلمه »سناء« ، ناظم الاطبا آورده است: »سناء: بلندي و رفعت« - نفیسی، بی تا، ص - 1940 و در فرهنگ فارسی معین »سناء« و شکل فارسی آن »سنا«، روشنائی، فروغ و بلندي و رفعت معنی شده است. - ر.ك. معین، 1360، ص - 1925 با توجه به ابیات ذکر شده به نظر میرسد شاعر تخلص »سنائی« را بنا به بلندي و رفعتی که به لحاظ پرداختن به عرفان و موضوعات الهی و معنوي داشته است، برگزیده است.

تناسب مفهوم تخلص و محتواي شعر

کلمه »سنائی« از نظر معنایی بسیار پر بار است و معنائی فوق العاده مثبت دارد؛ مضافاً اینکه این تخلص براي شعري که محتواي عرفانی دارد بسیار مناسب است. واضح است که از شناخت و عرفان بسیار به نور تعبیر شده است و این حسن انتخاب، گویاي هوش وافر شاعر است. کلمه »سنائی« از نظر آوایی و موسیقایی نیز خوش وزن و خوش تراش است و شاعر در کاربرد این تخلص در تنگناي وزن و قافیه گرفتار نشده است.

گویا شاعر خلاصه شخصیت خود را در کلمهاي یافته، چنان به آن دل بسته شده که معمولاً شعرش را بدون آن کلمه به پایان نمیبرد. تخلص شاعر مانند شعرش نمود گویایی از درون و شخصیت اوست که جنبه عاطفی و موزون پیدا کرده است. تخلص شاعر میتواند معیاري براي شناخت هویت و روحیه او باشد. شاعر کلمهاي خوش وزن و خوش تراش را به عنوان تخلص انتخاب میکند که در وزنهاي مختلف، او را به زحمت نیندازد؛ در عین حال از نظر مفهومی در راستاي تفکر و بایدها و نبایدهاي او باشد.

انطباق این دو خصوصیت در یک کلمه کار را دشوار میکند. بنابراین تخلص شاعر بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. به نظر میرسد در بعضی مواقع »تخلص« جنبه بازدارندگی نیز داشته باشد. مثلاً شاید همین تخلص »سنائی« که به معنی رفعت و بلندي و نور است که غربال انتخاب او را دقیقتر به کار انداخته و او در شأن خود ندانسته در غزلش از هر کلمهاي استفاده کند و هر شعري بسراید. این مطلب در تخلص شاعران دیگر نیز مصداق دارد. از نظر آوایی و موسیقایی نیز تخلص او »سنائی « با وزن و کلمات شعرش هماهنگی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید