بخشی از مقاله
تعامل فرد، محیط و تکلیف در یادگیری حرکتی: تأثیر فضای رقابتی و استحکام ذهنی در یادگیری مهارتهای ساده و پیچیده ورزشی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تعامل فرد (مؤلفه استحکام ذهنی)، محیط (فضای رقابتی) و تکلیف (دو مهارت ساده و پیچیده ورزشی) در یادگیری حرکتی بود. شرکتکنندگان این پژوهش 104 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی بودند که براساس نمرات پرسشنامه استحکام ذهنی 48 در دو گروه استحکام ذهنی بالا و پایین قرار گرفتند. سپس، براساس امتیازات پیشآزمون در مهارتهای پاس و شوت جفت بسکتبال در هشت زیر گروه 13 نفره همسانسازی شدند که چهار گروه در شرایط رقابتی و چهار گروه در شرایط غیررقابتی به تمرین مهارتهای ملاک پرداختند. شرکتکنندگان تمامی گروهها بهمدت 15 جلسه یک روز در میان مهارت مربوط به گروه خود را همراه با دریافت آموزش کلامی تمرین نمودند. آزمون یادداری یک هفته پس از آخرین جلسه تمرین اجرا گردید. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس برای اندازهگیریهای مکرر و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج نشان میدهد که گروههای دارای استحکام ذهنی بالا در شرایط رقابتی و غیررقابتی نسبت به گروههای دارای استحکام ذهنی پایین، اکتساب و یادداری بهتری داشتهاند. همچنین، مقایسه گروهها در شرایط رقابتی و غیررقابتی بیانگر آن است که تفاوت معناداری در مهارت پاس مشاهده نمیشود؛ اما در اکتساب و یادداری شوت جفت بسکتبال، گروهی که در فضای رقابتی تمرین کرده بودند بهطور معناداری عملکرد بهتری داشتهاند. نتایج پژوهش حاضر دیدگاه تعاملی در رفتار حرکتی و روانشناسی ورزش را تأیید میکند.
واژگان کلیدی: استحکام ذهنی، فضای رقابتی، فضای غیررقابتی، مهارتهای بسکتبال
مقدمه
یادگیری نقش مهمی را در زندگی آدمی ایفا میکند. موجودیت و بقای هر فرهنگ به توانایی اعضای آن برای یادگیری انواع مهارتها، هنجارهای رفتاری، باورها و عقاید وابسته میباشد. بقای هر موجود زندهای مستلزم آن است که اعضای آن بهگونهای رفتار کنند که با محیط سازگاری داشته باشند که لازمه چنین امری، توانایی یادگیری است. بیش از یک صد سال است که دانشمندان زیادی به بررسی عوامل مؤثر بر یادگیری پرداختهاند .(1) اجرا و یادگیری حاصل تعامل فرد، تکلیف و محیط است. تعامل متناسب عوامل فردی، تکلیف و محیط منجر به اجرا و یادگیری بهتر میشود و درصورتیکه نیازمندیهای تکلیف با عوامل فردی و عوامل محیطی همخوان نباشد، اجرا تضعیف میگردد؛ بنابراین، سازگاری فرد با شرایط محیطی و نیازمندیهای تکلیف ممکن است حلقه تعامل عوامل مؤثر بر یادگیری را محکمتر نماید .(2)
مطالعه برخی از عوامل محیطی مؤثر بر اجرا و یادگیری منجر به بهبود آنها میشود. از بین عوامل محیطی، برخی نقش قابلملاحظهتری در اجرا و یادگیری یک تکلیف دارند. مؤلفههای انگیزشی محیط شامل: هدفگزینی، پاداش، جو رقابت و راهبردهای آموزشی دارای نقش برجستهای در یادگیری تکالیف متعدد میباشند؛ زیرا، این مؤلفهها آنگونه که سیج1 عنوان کرد، منجر به احساسات مرتبط با انگیختگی در فرد میشود .(2) روشن شده است که رقابت بهعنوان یک عامل محیطی، مشوق قدرتمندی است و کارشناسان تربیتبدنی و مربیان از آن بهعنوان تکنیک رایج مشوقی استفاده میکنند .(3) دیدگاههای مختلفی درباره رقابت و رقابتجویی وجود دارد. دراینراستا، "دیدگاه فردمداری"2 بر خصیصههای فردی تأکید داشته و آنها را بهعنوان عوامل اصلی در انگیزش برمیشمارد. علاوهبراین، "دیدگاه موقعیتمداری" 3 مهمترین عامل انگیزشی مؤثر بر رفتار را شرایط محیطی میداند. "دیدگاه تعاملی" 4 نیز معتقد به تعامل بین فرد و موقعیت در ایجاد رفتار انگیزشی میباشد و در این ارتباط، بهترین شیوه برای درک انگیزش، بررسی تعامل عوامل مربوط به فرد و محیط است. درحالحاضر، رقابتجویی از دیدگاه فردمداری به سمت دیدگاه تعاملی که در تعامل با موقعیت و محیط رقابت میباشد، در حال حرکت است. تعامل متناسب عوامل فردی و محیطی منجر به اجرا و یادگیری بهتر میشود؛ درصورتیکه اگر تکلیف با عوامل فردی و محیطی همخوان نباشد، اجرا افت خواهد کرد ( .(4 بیشک، اهمیت رقابت بهعنوان بخشی جداییناپذیر از ورزش، غیرقابلانکار بوده و بهطور معمول، تواناییهای ورزشکاران مبتدی و حرفهای در شرایط رقابتی سنجیده میشود.
رقابت یک فاکتور انگیزشی است که باعث افزایش برانگیختگی شده و فرایندی است که طی آن مقایسه عملکرد یک شخص با برخی از استانداردها و با حضور دستکم یک شخص دیگر که از مقیاس آگاهی دارد و میتواند فرایند مقایسه را ارزیابی کند، انجام میپذیرد .(5)
در ارتباط با اثر رقابت بر عملکرد پژوهشهای زیادی انجام شده است که بیشتر این پژوهشها به تأثیر نوع محیط (رقابتی و غیررقابتی بودن) توجه نمودهاند؛ براینمونه، دسی1 و همکاران (1981) در پژوهشی به بررسی اثر رقابت پرداختند. آنها مسأله یکسانی را به دو گروه ارائه کردند. به گروه اول گفته شد که برای شکست حریفان تلاش کنید و از گروه دوم خواسته شد که تنها به بهترین شکل مسأله را حل نمایید. گروه اول (محیط رقابتی) برنده شدند؛ اما گروه دوم بازخورد مثبت و خوبی نسبت به خود و عملکردشان نشان دادند .(6) همچنین، لام 2 و همکاران (2004) در پژوهشی که در ارتباط با 52 دانشآموز هنگکنگی انجام گرفت، به بررسی تأثیر رقابت بر یادگیری مهارت تایپ پرداختند. یک گروه از شرکتکنندگان در شرایط رقابتی و گروه دیگر در شرایط غیررقابتی به تمرین مهارت پرداختند. نتایج نشان داد که گروه رقابتی در مرحله اولیه بهتر از گروه غیررقابتی بوده است؛ اما هنگامیکه آزمودنیها ماهرتر شدند، این اختلاف از میان رفت .(7)
ازسویدیگر، یکی از مؤلفههای فردی مهم که در پژوهشهای جدید به آن پرداخته شده است، استحکام ذهنی میباشد. جونز3 و همکاران (2002 ) استحکام ذهنی را اینگونه تعریف کردهاند: "داشتن مزیت روانشناختی ذاتی یا توسعهدادهشده که فرد را قادر میسازد بهطور عمومی بهتر از حریف از عهده نیازهایی که ورزش برای اجراکننده ایجاد میکند (رقابت، تمرین و شیوه زندگی)، بربیاید و بهطور ویژه، بهتر و همسانتر از حریف باشد و در شرایط تحتفشار، مصصم، قاطع، با اعتمادبهنفس و کنترل بیشتر عمل کند". نکته مهم این تعریف، عبارت "ذاتی یا توسعهدادهشده" است که پیشنهاد میکند استحکام ذهنی تاحدودی از ژنتیک تأثیر میپذیرد؛ اگرچه امکان دارد که از طریق تجربه و یادگیری نیز توسعه یابد .(8 ) دراینراستا، کلاف 4 و همکاران (2002) عنوان کردند که افراد دارای استحکام ذهنی بالا، اجتماعی و معاشرتی هستند و میتوانند در شرایط آرام و راحت باقی بمانند. آنها در بیشتر موقعیتها رقابتی هستند و دارای سطوح اضطراب پایینتری نسبت به دیگران میباشند. همچنین، آنها احساس خودباوری بالایی داشته و بر این باور هستند که میتوانند سرنوشت خود را تعیین کرده و در هنگام سختی و رقابت تقرباًی بدون تأثیر باقی بمانند .(9)
همچنین، جونز و همکاران (2007) چارچوب استحکام ذهنی را در بهترین اجراکنندههای جهان بررسی کردند و 30 ویژگی مهم را برای استحکام ذهنی برشمردند و آنها را در چهار بعد مهم نگرش/ قالب فکری، تمرین، رقابت و پس از رقابت جای دادند که بعد رقابت شش ویژگی کنترل فشار، باور، اجرای تنظیمشده، حفظ تمرکز، داشتن توجه و کنترل افکار و احساسات و کنترل محیط را شامل میشد. آنها عنوان کردند که افراد دارای استحکام ذهنی بالا در شرایط رقابتی دارای ویژگیهای مذکور هستند و بهتر از عهده موقعیتها برمیآیند .(10) کنافتن و همکاران (2008) نیز گزارش کردند که تجربه رقابتی یک عامل مهم در توسعه استحکام ذهنی میان ورزشکاران است .(11) علاوهبراین، نیکولز 1 و همکاران (2008 ) عنوان نمودند که همبستگی مثبت اندک؛ اما معناداری بین استحکام ذهنی و راهبردهای مقابله با موقعیتها وجود دارد و همبستگی منفی بین استحکام ذهنی و راهبردهای اجتناب از مقابله با موقعیتها مشاهده میشود .(12) کراست و آزادی(2010) 2 نیز ارتباط بین استحکام ذهنی و استفاده ورزشکاران از راهبردهای روانشناختی را بررسی نموده و دریافتند که بین استحکام ذهنی با راهبردهای خودگفتاری، آرامش و کنترل عواطف در ورزشکاران ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد .(13) نیولند و همکاران (2013) نیز در پژوهش خود ارتباط بین استحکام ذهنی و اجرا در بسکتبال را نشان دادند. آنها عنوان کردند که بهطورکلی، استحکام ذهنی در موقعیتهایی که سختی وجود دارد، مشهود میباشد. در موقعیتهای پرفشار و رقابتی نسبت به موقعیت بازیهای معمول و روزمره، استحکام ذهنی بیشتر از سوی ورزشکار موردنیاز است. نتایج پژوهش آنها بیان میکند که ارتباط استحکام ذهنی و اجرا در بسکتبال بسیار پیچیده است و این پیچیدگی با توجه به جنسیت افراد متفاوت میباشد. همچنین، ارتباط استحکام ذهنی و اجرا در بسکتبال در زنان ضعیف بوده؛ اما در مردان بسیار قویتر است .(14) علاوهبراین، جوکیاردی و همکاران (2016) در یک پژوهش مروری ارتباط سلامت روانی و استحکام ذهنی را بررسی نمودند و عنوان کردند که موفقیت و رشد ورزشکار، تعامل پیچیدهای از عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی را دربرمیگیرد. نتایج پژوهشهای گذشته در این مقالهمروری نشان داد که احتمالاً استحکام ذهنی شاخص مثبتی را از سلامت روانی نشان میدهد و یا اکتساب آن را تسهیل میکند .(15)
یکی دیگر از عواملی که در اجرای مهارت اهمیت دارد، نوع تکلیف است که مربیان باید به آن توجه کنند. تعدادی از تکالیف بر عوامل حسی و ادراکی توجه میکنند که این عوامل در تصمیمگیری اجراکننده در اجرا اهمیت زیادی دارند. تصمیمگیری درست عامل مهمی است که میتواند درجه موفقیت فرد در اجرا را نشان دهد. ازسویدیگر، عامل کنترل حرکتی یا عامل اجرای حرکت از جمله عوامل تعیینکننده در اجرای موفق بهشمار میآید. علاوهبراین، نوع مهارت براساس طبقهبندیهای صورتگرفته و میزان پیچیدگی تکلیف و نیازمندیهای تکلیف از عوامل مؤثر در اجرا میباشند .(15) با توجه به اینکه نظریههای جدید 18)،17،(16 بر تعامل فرد، محیط و تکلیف تأکید کرده و بیشتر مطالعات قبلی در ارتباط با تأثیر رقابت بر اجرا، تنها به عامل محیط توجه نموده و تناقضاتی نیز در یافتههای آنها وجود دارد؛ ازاینرو، توجهنمودن به ویژگیهای فردی و تعامل آن با نوع محیط (رقابتی و غیررقابتیبودن) و نوع مهارت (ساده و پیچیده) از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهعبارتدیگر، توجه به فرد و ویژگیهای شخصیتی او و نیز نوع محیط در درک عوامل مؤثر بر اجرای انواع مهارتها اهمیت دارد؛ بنابراین، انجام پژوهشهای بسیاری دراینزمینه موردنیاز میباشد. فراهمنمودن شرایطی در دنیای واقعی (مانند یادگیری مهارتهای ورزشی) که بتوان علت توافق یا عدم توافق یافتههای حاصل از مباحث مربوطه را بررسی نمود، بسیار مشکل و گاه غیرممکن است. با توجه به این موضوع، در این پژوهش تعامل بین فرد (میزان مؤلفه استحکام ذهنی)، محیط (رقابتی و غیررقابتی ) و نوع مهارت (ساده و پیچیده) موردبررسی قرار گرفته است و پژوهشگران سعی نمودهاند به این سؤالات پاسخ دهند که آیا تأثیر فضای رقابتی در یادگیری یک مهارت پیچیده که درواقع یک موقعیت دشوار است در افرادی با استحکام ذهنی بالا و پایین متفاوت میباشد؟ و اینکه تأثیر فضای رقابتی و غیررقابتی در یادگیری انواع مهارتها به چه صورت است؟
روش پژوهش
جهت انجام این پژوهش، 180 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی بهصورت دردسترس انتخاب شدند و از این تعداد، 104 نفر (با میانگین و انحراف استاندارد سنی 20/46 2/11 سال) که دارای استحکام ذهنی بالا و پایین بودند، براساس پرسشنامه استحکام ذهنی 48 بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. شایانذکر است که شرکتکنندگان هیچگونه سابقهای در رشته بسکتبال نداشتند و تمامی آنها فرم رضایت شرکت در پژوهش را پیش از جمعآوری دادهها تکمیل نمودند. برای گردآوری دادهها از آزمونهای زیر استفاده گردید.
آزمون پاس: در آزمون پاس استابس1 سه دایره به قطر 30 سانتیمتر و با فواصل 1/6 متر بر روی یک دیوار مسطح کشیده میشود؛ بهصورتیکه اولین دایره به ارتفاع 1/51 متر، دایره دوم به ارتفاع 1/21 متر و دایره سوم به ارتفاع 1/36 متر از سطح زمین قرار دارند. سپس، از شرکتکننده خواسته میشود پشت یک خط که 450 سانتیمتر از دیوار فاصله دارد، قرار بگیرد. آنگاه شرکتکننده با شنیدن علامت "رو" توپ را به سمت دایره اول پاس میدهد و پس از برگشت، به دایره دوم و سپس، به دایره سوم پاس میدهد. ورزشکار این کار را بهمدت 30 ثانیه تکرار میکند و به هر توپی که به داخل یا روی دایره اصابت کند، یک امتیاز تعلق میگیرد. ذکر این نکته ضرورت دارد که ضریب پایایی این آزمون معادل (0/74) میباشد .(19)
آزمون شوت: در تکلیف سه دقیقهای شوت بسکتبال از شرکتکننده خواسته میشود بهمدت 90 ثانیه از هر نقطهای در داخل فضایی به شعاع 3/66 متر به سمت حلقه شوت کند. لازمبهذکر است که شرکتکنندهها مسئول دریافت توپهای برگشتی خود هستند. در این آزمون هر شوت موفقیتآمیز یک امتیاز دارد و ضریب پایایی آن معادل (0/91) میباشد .(19)
پرسشنامه استحکام ذهنی :248 این پرسشنامه توسط کلاف و همکاران (2002) ساخته شده است و شامل 48 آیتم با دامنه پنج امتیاز در مقیاس لیکرت میباشد؛ بهگونهایکه هر سؤال آن دامنهای از کاملاً موافق (یک)تا کاملاً مخالف (پنج) را شامل میشود. حمایت از روایی و پایایی پرسشنامه استحکام ذهنی 48 در مطالعات قبلی گزارش شده است 9)،20،.(21
شرکتکنندگان واجد شرایط (مبتدی و در دامنه سنی ذکرشده، بدون هیچ نوع بیماری ذهنی یا مشکلات جسمانی و حرکتی) از طریق پرسشنامه اطلاعات فردی تعیین شدند. سپس، با استفاده از پرسشنامه استحکام ذهنی از میان افراد منتخب که 180 نفر بودند، 104 نفر که در دامنه استحکام ذهنی بالا و پایین قرار گرفتند، تعیین گردیدند و 76 نفر از آنها که دارای استحکام ذهنی متوسط بودند، حذف شدند. شایانذکر است که نمرات استحکام ذهنی در دامنه 25 درصد بالا و پایین بهعنوان گروههای استحکام ذهنی بالا و پایین انتخاب گردیدند. درادامه، شرکتکنندگان بهطور جداگانه در دو گروه دارای استحکام ذهنی بالا و پایین قرار گرفتند (هر گروه 52 نفر). در این پژوهش با توجه به نظر مربیان بسکتبال و اساتید صاحبنظر و نیز طبق روش طبقهبندی دوبعدی مهارتها، مهارت پاس بهعنوان تکلیف ساده و مهارت سه دقیقهای شوت جفت بسکتبال بهعنوان مهارت پیچیده انتخاب گشت. در مهارت شوت جفت بسکتبال، اجراکننده مستلزم انتقال بدن، دستکاری شی، تغییرپذیری زمینه و شرایط تنظیمی میباشد؛ درحالیکه در مهارت پاس، شرایط اجرا سادهتر است .(16) در این مرحله، پیش از هرگونه مداخله پژوهشی، شیوه صحیح اجرای مهارتهای پاس و شوت جفت بسکتبال توسط یک مربی کارآزموده و ماهر توضیح و سپس نمایش داده شد. نحوه امتیازدهی به عملکرد شرکتکنندگان نیز توسط یکی از پژوهشگران شرح داده شد و درادامه، پیشآزمون بهعمل آمد؛ بدینشکل که نیمی از شرکتکنندگان مهارت پاس و نیم دیگر مهارت شوت را تمرین کرده و آزمون دادند. سپس، شرکتکنندگان هر گروه طبق نمرات پیشآزمون در چهار زیرگروه 13 نفره (دو گروه در فضای رقابتی و دو گروه در فضای غیررقابتی) همسانسازی شدند که شرکتکنندگان هر گروه مطابق با شرایط گروه خود مهارت پاس (چهار گروه) و مهارت شوت جفت بسکتبال (چهار گروه) را در فضای رقابتی و غیررقابتی بهمدت 15 جلسه (سه جلسه در هفته و بهمدت پنج هفته) تمرین نمودند. براساس جدول زمانبندی هر گروه از شرکتکنندگان بهطور مجزا در سالن حاضر شدند. در روند گردآوری دادهها، ابتدا از شرکتکنندگان خواسته شد بهمدت 15 دقیقه پس از دویدن و انجام حرکات کششی، مهارتها را تمرین نمایند. کلیه شرایط اکتساب مهارتهای موردنظر (غیر از فضای رقابتی) برای گروهها یکسان بود و تمامی گروهها در مرحله اکتساب، آموزش کلامی دریافت میکردند. رقابت در بین گروهها توسط مدل رقابتی مارتنز(1977) 1 ایجاد شد. براساس این مدل، رقابت فرایندی در نظر گرفته میشود که طی آن مقایسه عملکرد یک شخص با برخی از استانداردها و با حضور دستکم یک شخص دیگر که از مقیاس مقایسه آگاهی دارد و میتواند فرایند مقایسه را ارزیابی کند، صورت میپذیرد ( .(5 در این پژوهش، گروه تمرین در محیط رقابتی، تمرینات را در حضور تماشاگران انجام میداد و در ابتدای هر جلسه، امتیاز اجرای آنها در جلسه قبلی و امتیاز تجمعی جلسات قبلی اعلام میشد و امتیازها با یکدیگر مقایسه میگردید و تمامی افراد حاضر از نحوه امتیازدهی آگاهی داشتند. علاوهبراین، اجرای شرکتکنندگان پس از هر کوشش تمرینی و در پایان هر جلسه به آنها اعلام میشد و با یکدیگر مقایسه میگردید. درحقیقت، یک جو رقابتی بین شرکتکنندگان گروه تمرینی رقابتی ایجاد گشته و شرکتکنندگان تلاش میکردند با اجرای بهتر از دیگران پیشی بگیرند؛ درحالیکه در گروه غیررقابتی، افراد از مجموع امتیازات خود و دیگر اعضای گروه آگاه نبودند و اجرای آنها در غیاب تماشاچیان بود. یک هفته پس از مرحله اکتساب، آزمون یادداری انجام گرفت. این آزمون مشابه با جلسههای اکتساب بود؛ با این تفاوت که شرکتکنندهها هیچ بازخورد افزودهای پیرامون نحوه انجام مهارت یا نحوه امتیازدهی را دریافت نمینمودند. در این آزمونها بهمنظور جلوگیری از افت ناشی از گرمکردن، شرکتکنندگان ابتدا چند کوشش را بهصورت تمرینی انجام میدادند و سپس، آزمون اصلی (مطابق با مهارت تمرینشده در مرحله اکتساب) اجرا میگردید.
بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آمار استنباطی استفاده شد. در مرحله اکتساب، در محیطهای رقابتی و غیررقابتی از دو تحلیل واریانس چهار گروه در 15 جلسه تمرینی با تکرار روی جلسات تمرینی و جهت تعیین تفاوت بین گروهها از آزمونهای تعقیبی توکی استفاده شد. در آزمون یادداری نیز آزمون تحلیل واریانس دو گروه