بخشی از مقاله

چکیده

کارایی پایﲔ تشکیل کالوس و باززایی گیاه سبز کاربرد کشت بساک را در برنامه هاي اصلاحی ﳏدود کرده است. این مطالعه براي تعیﲔ توارث پذیري تشکیل کالوس و باززایی گیاه در کشت بساک برنج اﳒام گرفت. چهار والد ﳘراه با شش ژنوتیپ F1 بدست آمده از یک طرح تلاقی داي آلل یکطرفه با چهار والد شامل دو لاین ﲡاري - آمل2 و آمل - 3 و دو رقم ﳏلی - قصرالدشﱵ و رشﱵ - به منظور تشکیل کالوس و باززایی گیاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. براي تشکیل کالوس و باززایی گیاه سبز اثر ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ * ﳏیط کشت معﲏ دار بود . - p < 0 /01 - بطور کلی ارقام ﳏلی نسبت به لاین هاي ﲡاري درصد تشکیل کالوس و باززایی گیاه سبز بیشﱰي داشتند. والدین تفاوت معﲏ داري در تشکیل کالوس نشان دادند و درصد تشکیل کالوس از 4/01 درصد - آمل - 2 تا 22/26 درصد - رشﱵ - متغیﲑ بود. ﲡزیه قابلیت ترکیب پذیري نشان داد که در کنﱰل هر دو صفت واریانس افزایشی ژن ها بیشﱰ بوده و ارقام ﳏلی براي باززایی گیاه سبز قابلیت ترکیب پذیري بیشﱰي داشتند. ﳘچنﲔ عمل ژن براي هر دو صفت بصورت غالبیت نسﱯ بود. ﲡزیه ترکیب پذیري نشان داد که هم اثر افزایشی و هم اثر غالبیت ژنی در کنﱰل کالوس زایی و باززایی گیاه در برنج مهم می باشند.

مقدمه

کشت بساک یک روش سریع براي اﳚاد لاین هاي اصلاحی ﳘوزایگوس از لاین هاي هﱰوزایگوس می باشد و یک افزایشی در کارایی انتخاب بواسط تشخیص ﲠﱰ بﲔ ژنوتیپ هاي داخل هر نسل و نگهداري موثر آلل هاي مطلوب در نسل بعدي را فراهم می کند . - 4 - کشت بساک درصورتی می تواند کاربرد داشته باشد که بتواند تعداد کاﰲ گیاه سبز تولید ﳕاید. بنابراین باززایی گیاه سبز بعنوان مهمﱰین ﳏدودیت در این فرایند شناخته شده است. در نتیجه تلاش هایی براي غالبه بر این ﳏدودیت از طریق نوترکیﱯ ژنتیکی و از طریق دستکاري در ﳏیط کشت و شرایط کشت اﳒام گرفته است . - 3 - در مطالعه حاضر کنﱰل ژنتیکی تولید کالوس و باززایی گیاه سبز مورد مطالعه قرار گرفت.

مواد و روشها
دو لاین ﲡارتی به نام هاي آمل2 و آمل3 - تیپ ایندیکا - و دو رقم ﳏلی ایرانی به نام هاي قصرالدشﱵ و رشﱵ و شش ژنوتیپ F1 بدست آمده از یک تلاقی داي آلل یکطرفه با چهار والد در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. بساک ها در ﳏیط کشت کالوس زایی N6 - تکمیل شده با 0/5میلی گرم در لیﱰ کاینتﲔ، 2 میلی گرم در لیﱰ تو-فور-دي، 0/5 میلی گرم در لیﱰ نفتالﲔ استیک اسید و 60 گرم در لیﱰ ساکارز - و G1 - تکمیل شده با 0/75 میلی گرم در لیﱰ کاینتﲔ، 2 میلی گرم در لیﱰ تو-فور-دي، 2/5 میلی گرم در لیﱰ نفتالﲔ استیک اسید و 40 گرم در لیﱰ ساکارز - کشت گردیدند. قابلیت تشکیل کالوس بر اساس تعداد بساک هایی که کالوس دادند به تعداد کل بساک هاي کشت شده ﳏاسبه گردید.

کالوس ها جهت باززایی به ﳏیط کشت M5 - تکمیل شده با 4 میلی گرم در لیﱰ کاینتﲔ، 1 میلی گرم در لیﱰ نفتالﲔ استیک اسید و 40 گرم در لیﱰ ساکارز - و SK11 - تکمیل شده با 1 میلی گرم در لیﱰ کاینتﲔ، 1 میلی گرم در لیﱰ نفتالﲔ استیک اسید، 1 میلی گرم در لیﱰ بنزیل آمینو پورین و 40 گرم در لیﱰ ساکارز - انتقال داده شدند. درصد باززایی گیاه بر اساس تعداد کالوس هایی که تشکیل گیاه دادند نسبت به تعداد کل کالوس هاي انتقال داده شده ﳏاسبه گردید. از ﲡزیه داي آلل هیمن - 2 - براي برآورد واریانس - Vr - و کوواریانس - Wr - و از ﲡزیه گریفینگ - 1 - با استفاده از روش دوم براي برآورد قابلیت ترکیب پذیري عمومی و خصوصی استفاده شد.

نتایج و ﲝث

نتایج نشان داد که ارقام ﳏلی و تلاقی هایی که این ارقام بعنوان والدین شرکت داشتند نسبت به لاین هاي ﲡارتی کالوس زایی بیشﱰي داشتند. آمل2 کمﱰین کالوس زایی را داشته اما تلاقی در این لاین با قصرالدشﱵ و رشﱵ بطور قابل ملاحظه اي کالوس زایی افزایش یافته بود. بنابراین ارقامی که واکنش کمﱰي دارند را می توان با تلاقی دادن با ارقامی که واکنش بالایی دارند ﲠبود ﲞشید. ارقام قصرالدشﱵ و رشﱵ میزان باززایی بالایی داشته درحالیکه آمل2 و آمل3 درصد باززایی بسیار کمی داشتند. تلاقی هایی که در آن آمل2 بعنوان والد ماده و قصرالدشﱵ و رشﱵ بعنوان والد نر بودند نسبت به آمل2 باززایی گیاه سبز بیشﱰي داشتند، چنﲔ نتاﳚی امید وار کننده است زیرا آمل2 تقریبا یک تیپ گیاهی مطلوب می باشد اما از طریق کشت بساک باززایی گیاه سبز زیادي ندارد. ﲡزیه واریانس براي تشکیل کالوس و باززایی گیاه سبز، اثرات ژنوتیپی را به قابلیت ترکیب پذیري عمومی - GCA - و خصوصی - SCA - تقسیم ﳕود. GCA و SCA براي هر دو صفت معﲏ دار بود که نشان دهنده این است که هم اثر افزایشی و هم اثر غالبیت ژنی در کنﱰل این صفات نقش دارند، اما واریانس ژنی افزایشی بیشﱰ بود. اثر افزایشی ژن، توارث پذیري خصوصی را نیز در هر دو صفت افزایش داد.

ارقام ﳏلی نسبت به لاین هاي ﲡارتی مقادیر GCA بیشﱰي براي هر دو صفت داشتند که بیانگر این است که ارقام ﳏلی در ترکیب هیﱪیدها ﲠﱰ عمل می کنند - جدول . - 1 بررسی ﲡزیه واریانس و کوواریانس نشان داد که ترتیب غالبیت براي باززایی ارقام بصورت آمل< 2 آمل< 3 قصرالدشتی< رشتی می باشد. رقم رشﱵ که درصد بالایی از باززایی گیاه سبز را داشت بیشﱰین ژن هاي مغلوب را داشته درحالیکه آمل2 که کمﱰین مقدار باززایی گیاه سبز را داشته بود بیشﱰین ژن هاي غالب را داشت. این نتایج نشان می دهد که ژن هاي مغلوب بایسﱵ عمدتا مثبت باشند، یعﲏ اینکه اینها ژن هاي مفیدي هستند که در باززایی گیاه سبز نقش دارند. مقادیر واریانس و کوواریانس براي کالوس زایی نشان دهنده این است که فراوانی آلل هاي غالب بیشﱰ است. ترتیب غالبیت بصورت قصرالدشﱵ < رشﱵ < آمل< 3 آمل2 بود. رشﱵ که بیشﱰین درصد تشکیل کالوس را داشته بیشﱰین ژن هاي غالب را داشت در حالیکه آمل2 که کمﱰین کالوس زایی را داشته بیشﱰین ژن هاي مغلوب را داشت. این نتیجه نشان می دهد که ژن هاي غالب بایسﱵ عمدتا منفی باشند یعﲏ اینکه اینها ژن هاي مفیدي هستند که در کالوس زایی نقش دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید