بخشی از مقاله

چکیده

برنامه های درسی در ایران همواره دارای نظم و انسجام خاصی بوده واز نظم قابل قبولی هم برخوردار بوده است،هرچنددر طول تاریخ فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است ولی با این حال همواره منظم و منسجم بوده است و تحولات سیاسی در آن تأثیرداشته که این تحولات در برنامه های درسی نمایان شده است.این مقاله بر آن است تابرنامه درسی را از منظر سیر تحولات آن از آغاز تا تدوین و اجرای برنامه درسی ملی بررسی نماید.نتیجه بررسی ها نشان میدهد که کشور ایران تغییراتی را از منظر سیاسی و اجتماعی و آموزشی پشت سر گذاشته است مانند تغییر در مقاطع تحصیلی، سن ورود به مدرسه وغیره. با توجه به سیر تحولات متفاوت دردهه های گذشته این حقیقت آشکار میشود که آینده دیگر تکرار گذشته نیست و امروزه با روش های سنتی و تفکرات قدیمی نمیتوان تغییراتی را که در آینده به وجود خواهند آمد؛ پیشبینی نمود .در این مقاله از روش مروری تحلیلی استفاده شده و به بررسی مقالات مرتبط با موضوع مقاله پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: تغییر، برنامه درسی، تحولات تاریخی، برنامه درسی ملی

.1 مقدمه

جهان پیوسته در حال تغییر و تحول بوده و آهنگ تغییرات آن در دورهی کنونی بیش از هر دوره ای دیگری به چشم میخورد .در دهه های گذشته شاهد انتشار صدها کتاب د موضوع تغییر آموزشی بوده ایم این کتا به ا شامل گزارشهای فردی از تلاش هایی برای تغییر با تجزیه و تحلیل پیچیده از سیاست های آموزشی و شیوه هایی با هدف بازسازی مدرسه و اصلاحات است. تحولات فزاینده در ابعاد گوناگون جامعه و گسترش علوم و دانش بشری؛ نیاز به بازنگری و تغییر در برنامه های درسی را ضرورت می نماید .تعدادی از جوامع نقش فراوانی در این تغییرات داشته و بقیه جوامع خود را با این تغییرات تطبیق میدهند تا دچار سردرگمی و اختلال در کار و درنهایت عقب ماندن از این کاروان نشوند .

سازمان های این جوامع نیز در معرض تغییر هستند ازجمله سازمان هایی که خود باید باعث وبانی ایجاد تغییرات و تحولات در جوامع باشند و عملکردهای سازمانی خود را بهبود بخشند، سازمان های آموزشی هستند سازمان های آموزشی بایستی خود بانی تغییرات و نوآوریهای خلاقانه باشند، نه اینکه هر آنچه به آنها دیکته میشود، آن را انجام دهند. از سویی ضرورت تغییر و تحول بنیادین در آموزش و پرورش امری است که تجربه و تعقل و ایمان آن را تأیید میکند .با توجه به اینکه آموزش وپرورش ایران بازگرفته شده از تعلیم تربیت غرب میباشد و ناکارآمدی های بسیاری دارد و این ناکارآمدی نشأت گرفته از این است که از تعلیم و تربیت فرهنگ غرب گرفت هشده و مبانی غرب با مبانی اسلامی کشور ما سازگار نمی باشد؛ از همین رو رهبر معظم انقلاب همواره به تحول و تغییر در این ساختار توجه نموده و توصیه کرده اند.

برای جبران این ناکارآمدی ها می بایستی تغییرات ویژهای در برنامه های درسی ملی ایجاد شود .به همین دلیل برنامه درسی ملی مهمترین پروژه اجرایی و مطالعاتی کشور ماست .سند تحول بنیادین نیز، چون توسط مراجع بالادستی تدوین شده است و پس از تدوین و تصویب آن وجهه رسمی و قانونی پیدا نموده و هدایت کننده تحولات آتی برنامه های درسی در سطوح ملی و قبل از دانشگاه خواهد بود؛ بنابراین بایستی این تحولات را موردنقد و ارزیابی قرارداد تا مسیر صحیح قابل دفاعی را بپیماید در این مقاله سعی برآن بوده تا با ذکر سیر تحولات تاریخی تغییر برنامه درسی در کشور از گذشته تاکنون بیان شود تااز تصویب واجرای دوباره برنامه های قبلی جلوگیری شود و مسیر برنامه ریزی آموزشی و درسی کشور به تعلیم و تربیتی پویا نائل شود.

.2روش ها

برای تدوین این مقاله از روش مروری تحلیلی استفاده شده است. مبانی نظری تغییر برنامهی درسی در بررسی کتب و مقالات تعاریف متعدی از برنامه درسی به دست می آید اما برنامه درسی تعاریف جامع تری نیز دارد که به تعدادی ازآنها اشاره میکنیم:برنامه درسی در برابر کلمهی curriculum بکار رفته است .ازنظر ریشهی لغوی این واژه از کلمهی لاتینی currere به معنای دوره یا راهی که باید طی شود گرفته شده است. ازنظر آیزنر برنامه درسی مجموعه ای از فعالیته ای برنامه ریزی شده برای یک یا چند نفر فراگیر که دارای نتیجهی آموزشی باشد. آیزنر. وی چهار ویژگی برای تعریف جامع تر و قابل قبول تر از دو تعریف سنتی و پیشرفت گرایانه از قصد او در دستیابی به تعریف جامعتر وقابل قبول تر از دو تعریف سنتی و پیشرفت گرایانه در برنامه درسی دارد .

این ویژگی ها عبارت اند از -:برنامه درسی تنها یک واقعه نیست و اغلب باید مجموعهای از تدبیرها ووقایع را درگیرد -.برنامه درسی بنا به ضرورت با فعالیت برنامه ریزی همراه است، هرچند که این تصمیم ها میتواند به شکل منعطف و غیرقطعی باشد. قصد برنامه ریزان، یا ماهیت سند برنامه درسی، باید آموزشی تربیتی- باشد؛ یعنی ریشه در یک چهارچوب ارزشی یا اندیشه تربیتی خاص داشته باشد -.برنامه درسی با نتایج یادگیری سروکار دارد، و نه تنها با هدف های از پیش تعیین شده .چراکه نتایج در مقام ارزشیابی میتواند دربرگیرنده مواردی بهجز هدف ها یا نتایج قصد شده باشد و افراد-مختلف ممکن است به شکلهای مختلف تحت تأثیر مجموعه تدابیر از پیش تعیین ده قرار گیرند.برنامه درسی را میتوان به عنوان یک سند در نظر گرفت که دربردارندهی مجموعه تصمیم هایی است که در خصوص برنامه درسی بیش از آنکه اجرا گردد،گرفته میشود تلقی رایج از برنامه درسی نیز چنین چیزی است .

همچنین برنامه درسی میتوان به عنوان یک حوزه تخصصی و علمی نیز در نظر گرفت.برنامه در دستور کار است که به دنبال توسعه بوده و یک دوره مطالعه است که راهنمای چگونگی دانش است :مجموعه فعالیت منظمی که از تعیین هدف، شروع و با انتخاب روش ها و وسایل متناسب باهدف ادامه پیداکرده و سپس به اجرا درآمده و ارزشیابی میگردد .به عبارت دیگربرنامه ریزی یعنی طرحریزی برای دستیابی به هدف. برنامه ریزی درسی :برنامه ریزی درسی به طراحی عناصر و عوامل مختلف یادگیری مربوط میشود درواقع برنامه ریزی درسی عبارت است از فعالیت های یاددهی و یادگیری برای ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده و ارزیابی میزان تحقق این تغییرات در تعریف دیگر برنامه درسی عبارت است از پیشبینی کلیهی فعالیت های است که دانش آموز تحت رهبری و هدایت معلم در مدرسه و گاهی خارج از آن رسیدن به هدف های معین باید انجام دهد.

.3برنامهریزی مبانی درسی

برنامه ریزان آموزشی و درسی در فرایند گزینش و انتخاب اهداف، روشها، طراحی و ارزشیابی، نیازمند ملاک و معیارهایی میباشند که از آن به عنوان مبانی برنامه ریزی یاد میشود .درواقع اینها دانش های هستند که تصمیم های برنامه ریزی آموزش وپرورش را تحت تأثیر خود قرار میدهند .همین نویسنده این مبانی را شامل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید