بخشی از مقاله

چکیده

از جمله موضوعات مورد بحث پیرامون حقوق زن، مقایسه بین مکتب اسلام با دستاوردهاى تمدن غرب است. در جامعه اسلامی، زن به واسطه تعالیم حیات بخش انسانی و الهی، از حقوق و جایگاه شایسته اي برخوردار است و اسلام با در نظر گرفتن خلقت و طبیعت زن، حقوق مناسبی را براي او وضع کرده تا به اهداف معنوي، دنیوي و اجتماعی خویش دست یابد. در مقابل، جوامع غربی، یکی از مهمترین معیارهایی که براى تعیین جایگاه زن در اجتماع بیان می دارند، میزان مشارکت زنان در زندگی اقتصادى و اشتغال آنان است. تمامی مکاتب و نظریه هاي غربی، در جهت سوء استفاده از موقعیت و جایگاه حساس زن در جامعه، به نظریه پردازي پرداخته و سعی نمودهاند با مطرح ساختن طرحها، کنوانسیون ها و همایش هاي به ظاهر مدافع حقوق زن، او را در نظام اقتصاد جهان و سرمایه داري وارد ساخته و از او در جهت رسیدن به اهداف خود بهره ببرند.

کلمات کلیدي:زن، اسلام، غرب، شخصیت و حقوق.

مقدمه

بحث از حقوق زن و شخصیت و منزلت او، از مباحث مهمی است که در دنیاي امروز شدیداً مورد توجه واقع شده و نظر حقوقدانان و اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از نظر تاریخی، این مطلب مسلم است که زن در دیدگاه غیراسلامی، حتی در تفکر معاصر غرب، به مراتب محرومتر و مظلومتر از مرد بوده و هست. - - 1 در سده یازدهم، در دوره حاکمیت کلیسا، حقوق زن تنها بر مبناي قوانین و دستورات مذهبی توجیه می شد و این دستگاه هاي مذهبی بودند که حقی را به زن اعطاء می کردند و یا حقی دیگر را از وي باز می ستاندند. - - 2 این وضعیت، همچنان ادامه داشت تا این که در سده هفدهم و هجدهم میلادي، با به وجود آمدن جنبش هاي دیگر اجتماعی و دینی، زنان و مردان مدافع حقوق آنان، درصدد برآمدند تا برخی حقوق از دست رفته زنان را به آنان بازگردانند.

ادعاي آنان همان چیزي بود که بعدها کمابیش از فمینیست ها شنیده می شد. - - 3واژه فمینیسم، نخستین بار در دهه80 سده هجدهم میلادي، در فرانسه به کار رفت. در آن زمان، که موج اول و رسمی فمینیسم بود، این واژه، بر گروهی دلالت می کرد که در پی آرمان هاي زنان بودند. - - 4 موج دوم فمینیسم، که در اواخر دهه60و70 سده بیستم گسترش یافت، فقط در پی مطالبات سیاسی و تساوي در حقوق سیاسی نبود؛ بلکه، مدعی تساوي در همه زمینه ها بود. موج سوم، نه تنها مدعی تساوي در همه زمینه ها بود، بلکه مدعی تساوي حتی در ابعاد زیستی زن و مرد گردید؛ اما، بعداً این جنبش کمی معتدل گشت و دست از بسیاري از ادعاهاي افراطی خود برداشت. این جنبش، مراحلی را طی نموده است که در واقع، نحله هاي مختلف جنبش فمینیسم هستند که عبارتند از: فمینیسم لیبرال، فمینیسم مارکسیستی، فمینیسم سوسیالیستی، فمینیسم پست مدرن و فمینیسم جدید. - - 5

-1 نگاهی به جایگاه زن، در اندیشه اسلام و غرب

-1-1 جایگاه زن، در اندیشه اسلام: دین مبین اسلام، از تمام جهات و در کل ابعاد زندگی- اعم از حالات شخصی و مقررات اجتماعی، احترام و وظایف و حقوق- ، زنان را متناسب با شرایط و توانمندي جسمی و روحی آنان در نظر گرفته است. در دیدگاه اسلام، زن نیز همچون مرد، از حقوقی برخوردار است که این حقوق، از نوع حقوق فطري و طبیعی نشأت گرفته از طبیعت و ذات آنهاست. در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادي آنها نبوده است؛ بلکه، شرافت و حیثیت وي را به او باز گردانده است. زن مساوي مرد است و مانند مرد در سرنوشت و فعالیتهاي خود آزاد است. در این زمینه، می توان به آزاد بودن زن در امور اقتصادي و مشارکتهاي اجتماعی، سیاسی و ... و در کل به حق و حقوق زن اشاره کرد . اسلام، نخستین مکتبی است که قائل به حقوق تساوي زن و مرد، استقلال، حق مالکیت و سرشت انسانی براي زن شده و بلکه، نخستین منادي بزرگ آزادي زن است. - - 6

-1-2 جایگاه زن، در اندیشه غرب: امروزه در دنیاي غرب، زنان به عنوان یک مقوله اجتماعی به حساب نمی آیند و به حاشیه رانده شده اند. در فرهنگ غربی، حق واقعی زنان نادیده گرفته شده و نقش واقعی آنان چندان بازتاب نمی یابد.برعکس، مردان، اغلب به عنوان افرادي با موقعیت هاي ممتاز به تصویر کشیده می شوند؛ یعنی، مرد به عنوان موجودي عاقل، نیرومند و کارآمد ترسیم می شود و در مقابل، زنان،موجودي احساسی، منفعل و به عنوان کالاي جنسی معرفی می شوند.دیدگاه امروز غرب نسبت به زنان، مبتنی بر تساوى حقوقی از جمیع جهات با مردان است؛ بدون اینکه توجهی به تفاوتهاى طبیعی میان آنان شود.

غرب،از سویی، با طرح شعارهاي فریبنده مثل آزادي زن و دفاع از حقوق زن، در میان ملتهاي جهان، داعیه عدالت خواهی و ظلم ستیزي دارد و از سوي دیگر، سخت ترین و بیشترین ستم ها را بر پیکره زن وارد می سازد. - - 7 در غرب، زن مورد استفاده ابزاري و بی حرمتی قرار میگیرد؛ براي آنکه منافع عده اي سودجو و منفعت طلب تأمین شود. آن عده نیز، براي اینکه زنان به سوء استفاده از خود و ضایع شدن حق خود پی نبرند، با بکار بردن شعارهاي رنگین و زیبا مثل - آزادي زن - ، آنها را فریب میدهند.در قرن بیستم، در اثر رواج تفکر آزادي و آزادي خواهی، فریاد حمایت از حقوق زنان نیز رواج یافت و در پی سخنرانی ها، مقالات و کتابها، نهضتی به وجود آمد به نام فمنیسم؛ اما، در اثر گذشت زمان و ثابت شدن بیپایگی آن همه شور و شعارهایی که در حمایت از احقاق حقوق زنان سر داده میشد، وضعیت نهضت فمینیسم در دهه هشتاد کمرنگ شد. - - 8

-2 تفاوت جایگاه زنان در جهان اسلام و غرب

براي تبیین جایگاه زنان در جهان اسلام و غرب، لازم است این مسئله را از جنبه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي، حقوقی، دینی و ... مورد بررسی قرار داد.

-2 -1 صلاحیت زنان براي مشارکت سیاسی ، در اندیشه اسلام و غرب: از منظر اسلام، مشارکت سیاسی، یک تکلیف بزرگ الهی بر دوش همه افراد جامعه است و با تأمل در مبانی مشارکت سیاسی، می توان دریافت که هیچ یک از این مبانی مختص به مردان نیست؛ بلکه، در بسیاري موارد، به وجوب این مبانی براي زنان نیز تصریح و بر آن تأکید شده است. - - 9 اسلام، نه تنها، حقّ مشارکت سیاسی زنان را به رسمیت می شناسد؛ بلکه، به عنوان یک تکلیف شرعی، از ایشان انتظار دارد که نسبت به مسائل جامعه مسلمانان و از جمله مسائل سیاسی جامعه بی تفاوت نباشند و در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه مشارکت نمایند. بدیهی است که یکی از اشکال مشارکت سیاسی - شرکت در مناصب سیاسی اجتماعی - است که از جمله این مناصب، می توان به وزارت، سفارت، نمایندگی مجلس و ... اشاره کرد. - - 10

در مقابل، با مراجعه به کهن ترین متون غربی، ملاحظه می شود که هیچ نشانی دالّ بر توجه به زنان در عرصه عمومی موجود نمی باشد. - - 11 به گواهی تاریخ، غرب هیچگاه قائل به - صلاحیت مشارکت سیاسی - براي زنان نبوده است؛ از این منظر، هرگاه زنی به قدرت می رسد، انسان خارق العاده اي است که توانسته بر نقطه ضعف هاي جنس خود غلبه کند. - - 12 در قانون دموکراتیک غرب هم، زنان و مشارکت آنها جایی ندارد و تا پیش از انقلاب صنعتی، در بسیاري از کشورهاي غربی، زنان حتّی از شرکت در انتخابات محروم و از لحاظ حقوق مدنی در حکم محجور بودند و تحت قیمومت شوهر به سر می بردند. - - 13 اما، پس از دوران انقلاب صنعتی، ضرورت مشارکت زنان به شدت مورد توجه صاحب نظران قرار گرفت. علّت اصلی اصلاحاتی که در جوامع مدرن، براي مشارکت زنان به عمل آمده، این نبود که زمینه هاي رشد و تعالی آن ها فراهم شود؛ بلکه، علّت این نگرش جدید، وقوع انقلاب صنعتی است که باعث شد مردان و سیاست گذاران، حضور زن را در عرصه هاي اجتماعی بپذیرند. - - 14

-2 -2 حق شرکت زنان در مناصب سیاسی اجتماعی، در اندیشه اسلام و غرب: از جمله مواردي که در تاریخ اسلام، به آن اشاره شده، بحث وزارت و سفارت زنان در معناي امروزي آن است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: والْم ؤْم نُونَ  والْم ؤْم نَات بعضُه م  أَو لیاء بعضٍ ی أْمرُونَ بِالْم عرُوف وینْه وَن عنِ الْم  نکَرِ - توبه. - 71/ این آیه، ولایت مطلقه را براي مردان و زنان بیان می کند و مقصود از آن، شرکت آنان در سیاست جامعه است و نیروهاي سه گانه مقنّنه، قضائیه و اجرائیه، همان نیروهاي امر به معروف و نهی از منکر هستند که گاهی از راه تشریع و قانونگذاري و اجتهاد در شناخت احکام و گاهی از طریق حلّ و فصل و داوري ها و گاهی از طریق اجرا و تنفیذ امور، این وظیفه را انجام می دهند. بنابراین، با توجه به وجوب امر به معروف و نهی از منکر و نیز جواز ولایت مومنین بر یکدیگر، می توان نتیجه گرفت که زنان می توانند در هریک از مناصب یاد شده شرکت یابند. - - 15

در مقابل، در جهان غرب در سطح بین المللی، نخستین معاهده جهانی که حقّ - انتخاب شدن - را براي زنان به رسمیت می شمرد، مقاوله نامه حقوق سیاسی زنان، مصوب20 دسامبر1952 بود. بر مبناي این مقاوله نامه، زنان به موجب قانون ملّی، امکان انتخاب شدن در کلیه مشاغل انتخابی عمومی را در شرایط مساوي با مردان و بدون هرگونه تبعیض یافتند. - - 16 پس از آن، ماده4 اعلامیه7 نوامبر1967 مجمع عمومی ملل متّحد در مورد حذف تبعیض علیه زنان، اتّخاذ تمام تدابیر لازم را براي تضمین حقوق زنان در شرایط مساوي با مردان بدون هیچ گونه تبعیضی، در مورد حقّ انتخاب کردن و انتخاب شدن و ورود به مناصب و مشاغل عمومی، به جهانیان تأکید و توصیه نمود . - - 17 آنچه در غرب، به عنوان شاخص هاي مربوط به پیشرفت زنان معرّفی و تأکید می شود، فقط حضور ظاهري تعداد معینی از زنان در مناصب وزارتی و مجالس قانونگذاري است. - - 18

-2-3 حقّ رأي زنان، در اندیشه اسلام و غرب: از دیدگاه اسلام، مشارکت سیاسی، نه تنها حقّ افراد جامعه بلکه یک تکلیف الهی است و با توجه به ادله یاد شده، زنان نیز همچون مردان به عنوان عضوي از جامعه مکلّف به اداء این تکلیف اند.یکی از ملاکهاي مشارکت سیاسی فرد در جامعه، شرکت در انتخابات و دخالت در سرنوشت سیاسی جامعه از این طریق است.به طور کلّی در اسلام، زمینه هاي مشارکت سیاسی زنان در انتخابات، مبتنی بر موارد ذیل است:

-1" شرط صحت مکلّف ساختن فرد به واجب شرعی همانند انتخابات، لیاقت و شایستگی اوست و جنسیت نمی تواند این صلاحیت را از کسی سلب نماید.
-2 شعور و آگاهی سیاسی،از بارزترین شروط انتخابات است و جنسیت نمی تواند مانع آگاهی و رشد سیاسی شود". - - 19در مقابل، در جوامع غربی، قانون - تساوي حقوق زن و مرد در حقوق سیاسی - در سال1920به تصویب رسید و در سال1948پس از جنگ جهانی دوم، ازسوي سازمان ملل، اعلان گردید. - - 20 در سال1952، مجمع عمومی به توصیه کمیسیون زنان، مقاوله نامه حقوق سیاسی زنان را تصویب کرد. این نخستین معاهده جهانی بود که در آن، دول عضو متعهد می شدند که به اتباع خود حقوق سیاسی بدهند و نخستین باري بود که اصل مندرج در منشور ملل متّحد راجع به تضمین حقوق مساوي جهت زنان و مردان، در یک مسئله مشخص اعمال می گردید."در مقاوله نامه مزبور، سه اصل وجود دارد:

-1 زنان درکلیه انتخابات، با شرایط مساوي با مردان و بدون هرگونه تبعیض، داراي حقّ رأي خواهند بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید